به نقل از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب –
محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان کیهانی با ادعای ارتباط با روح القدس، عیسی شدن را دستیافتنی میداند. شبکه شعور کیهانی، شبکه مثبت، هوشمندی، روحالقدس، حلقهها و … اینها اصطلاحات مقدسِ این عرفان و ولی نعمت شفای بیمار، دست یافتن به خصایص نیک انسانی و رهایی از رذایل به شمار میروند. طاهری با الهامات دریافتی از روح القدس (جبرئیل) ارباب حلقهها شده تا افراد به تناسب اشتیاق خود با اجازه و بیاجازه، برای اهدافی معین از آن استفاده کنند.
وی متولد کرمانشاه است که او پس از گذراندن دوران ابتدایی به همراه خانواده از کرمانشاه به تهران عزیمت کرد. طاهری در دوران تحصیل چندان موفق نبود و نتوانست دیپلم بگیرد
طاهری با پیروزی انقلاب اسلامی گرایشهایی به ماتریالیست و گروهکهای چپگرا پیدا کرد .او بارها با سفر به کشورهای خارجی سعی کرد ادامه تحصیل دهد و نهایتاً موفق شد از دانشگاه «ارتادو»ترکیه که وجود خارجی ندارد، مدرک مهندسی مکانیک را طی ۳ سال کسب کند در حالی که هنوز موفق به اخذ دیپلم نشده بود! او پس از آن، مدارک و عناوین مختلفی را از کشورهای مختلف کسب کرد و با همین القاب و عناوین ساختگی موفق به فریب افراد بسیاری شد. اعضای این فرقه بر این موضوع که طاهری از کشورهای مختلف مدارک و جوایزی را در جهت تایید فرادرمانی و سایمنتولوژی ( ادعای آموزش شناخت انسان، نرمافزارهای وجودی او و همچنین تشخیص و درمان اختلالات ذهنی روانی و مشکلات ناشناخته در حلقه) گرفته است تاکید و به آن فخر و مباهات میورزند. هر چند این مدارک صرفاً افتخاری یا با پرداخت مبالغ هنگفت اخذ شده و دالّ بر تایید علمی بودن فرادرمانی و سایمنتولوژی نیست .
طاهری پس از ناکامی از تفکرات مارکسیستی بالاخره به عرفان التقاطی حلقه رسید. وی با کنار هم گذاشتن بخشهایی از دیگر مکاتب و فرَق و تعریفی جدید از اصطلاحات رایج در آنها فرقهای جدید به وجود آورد و این موارد را به دریافتهای عرفانی حاصل از اتصال با شعور الهی نسبت داد. حلقه علیرغم ادعای عرفان اسلامی ایرانی بودن، برداشتهایی انحرافی از اسلام و سایر ادیان دارد. این فرقه با زیربنای فکری ماتریالیسم، با استفاده از آیات قرآن و تفسیر به رأیهایی که انجام داده، انحرافات و تناقضات زیادی را ایجاد کرده است .
اعتقاد به تناسخ ، اعتقاد به سیدالموحدین بودن شیطان، زیر سوال بردن نبوت امامت و عصمت امامان معصوم (علیهم السلام)، به تمسخر کشیدن مهدویت و رجعت و صدها انحراف فکری و عقدتی و عملی دیگر، گوشهای از انحرافات عرفان کیهانی است .
او همچنین به بهانه درمان و خارج کردن ارواح سرگردان و جنها از جسم، آسیبهای جدی روحی و روانی در برخی اعضا و متقاضیان ایجاد کرده است. شاهد مثال آن مرد جوانی است که در این کلاسها دچار بیماری روانی وحشتناکی شده و دیگر قادر نیست در مکانهای عمومی ظاهر شود یا خانم جوانی که همسرش با مستر خود که چندین سال از او بزرگتر است متواری شده و او را با داشتن پسری ۴ ساله رها کرده است و آقای ۴۲ سالهای که پس از دوره دفاعی و فرآیند به اصطلاح برونریزی، دچار بیماری دو قطبی شده و در بیمارستان روانی بستری شده و دهها مورد دیگر که در جراید و مجلات به چاپ رسیده است.
طاهری در توصیف حلقه از عبارت عرفان این مرز و بوم استفاده میکند که با مطالعه تاریخ عرفان ایران به تصوف میرسیم! تقسیم دین و شریعت و طریقت که طاهری به آن تاکید دارد از عقاید صوفیه است. صلح کل، پلورالیسم دینی، طرح انسان صالح ( انسانی که با خدا و هر یک از اجزای هستی، با خود و دیگران به صلح رسیده و با هیچ کدام تضادی ندارد). تفسیر به رای و تأویل آیات در جهتِ گریز از شریعت، تاکید بر ماهیت وحدت وجودی عالم، اعتقاد به چرخههای خلقت، تناسخ، دسترسی به غیب و عالم بالا و تعظیم او نسبت به شیطان از جمله ویژگیهای مشترک حلقه و تصوف است.[۱] تصوفی که سالهاست نهادهای ضد مردمی و ضد انقلاب نظیر شبکههای من و تو، بیبیسی و… سعی دارند با نشر گسترده اکاذیب در خصوص جنایات و انحرافات صوفیان، بخصوص حادثه گلستان هفتم به تطهیر این جنایت صوفیانه بپردازند و با تشویش اذهان عمومی جای جلاد و شهید را عوض کنند .
با نگاهی گذرا به کارنامه محمدعلی طاهری و مرور اجمالی اعتقاداتش و وامهای فراوانی که عرفان ساختگیاش از عرفان تقلبی تصوف به عاریت گرفته میبینیم که واکنش او نسبت به مرگ بهنام محجوبی و اظهار تاسف او چندان هم عجیب نیست. دِین و بدهی و یا شاید تعلق خاطرش به دراویش او را بر آن وا میدارد که در غم مرگ بهنام محجوبی گریبان چاک کند و با مشکوک خواندن مرگ وی و متهم ساختن سیستم قضایی ایران همنوا با ضد انقلاب بر علیه نظام اسلامی داد سخن دهد تا بیش از پیش بتواند از غرب و دشمنان قسم خوردهی مردم ایران، امتیاز بگیرد.
پینوشت:
[۱]. محمدعلی کرمانشاهی، خیراتیه، انصاریان، تهران ۱۳۷۱، ج ۲ ص ۱۲۶