سالیانی است که شاهد جریانهای بیبنیادِ «توسعه فردی» برآمده از فرهنگ غربی به فضای فکری و آموزشی کشورمان هستیم.
این آموزهها، زائیده تمدنی است که ریشه در اخلاقستیزی، و نظام بردهپرور سرمایهداری دارد.
تمدنی که در آن، مدیر و رئیس در اوج هرم قدرت میایستد و کارکنان و زیردستان، به «انسانهایی درجه دو» تقلیل مییابند.
در این نگاه، حتی همسفره شدن و همکلامی با کارکنان، نقض قواعد مدیریتی تلقی میشود!
این گفتمان، در پوشش فریبنده «موفقیت» و «ثروتآفرینی»، در واقع پوچی و تهیدستى نظام اخلاقیِ غیردینی و غیرانسانی خود را فریاد میزند.

