معرفی وهابیت تکفیری

وهابیت تکفیری

جریان وهابیت تکفیری یکی از مهم‌ترین و بحث‌برانگیزترین پدیده‌های تاریخ معاصر جهان اسلام است؛ جریانی که با تفسیر سخت‌گیرانه و سطحی از مفاهیم بنیادین توحید و شرک، مرز میان ایمان و کفر را به‌شدت محدود کرده و بسیاری از مسلمانان را از دایره اسلام خارج دانسته است. وهابیت با تکیه بر برداشت‌های ظاهری از آیات قرآن و احادیث، ادعا دارد که در پی بازگشت به «اسلام نخستین» و «پاک‌سازی دین از خرافات» است، اما در عمل، قرائتی تاریخ‌زدوده، خشک و قشری از دین ارائه می‌دهد که با روح معنوی، عقلانی و اخلاقی اسلام فاصله دارد.

وهابیان با تشبیه برخی اعمال عبادی مسلمانان مانند استغاثه، شفاعت و تبرک به رفتار مشرکان عصر جاهلیت، آنان را به شرک و کفر متهم می‌کنند. این رویکرد، نه‌تنها نادرست، بلکه برخلاف مبانی قرآنی و سیره پیامبر اکرم(ص) است؛ زیرا قرآن، توسل به اولیای الهی و طلب دعا از بندگان صالح خدا را نوعی اظهار ایمان و محبت به خداوند می‌داند، نه شرک.

این جریان فکری در قرن دوازدهم هجری و در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. بنیان‌گذار آن، محمد بن عبدالوهاب (۱۲۰۶ق/۱۷۹۲م)، با الهام از اندیشه‌های ابن‌تیمیه و شاگردش ابن‌قیم جوزیه، فهم خاص و محدودکننده‌ای از توحید مطرح کرد. از نگاه او، هرگونه توسل به پیامبر اسلام(ص) یا اولیای الهی، طلب شفاعت، زیارت قبور یا احترام به صالحان، نوعی شرک محسوب می‌شود. بر اساس همین دیدگاه، بسیاری از سنت‌های اصیل دینی مسلمانان، حتی اگر قرن‌ها سابقه و مشروعیت شرعی داشتند، از سوی پیروان وهابیت محکوم و مردود اعلام شدند. در واقع، بسیاری از آموزه‌های وهابیت با قرآن و سنت در تعارض است و تفسیر آنان، بیشتر بر برداشت‌های شخصی و ظاهرگرایانه استوار است.

در سطح اجتماعی و سیاسی، این برداشت محدود از دین، پیامدهای گسترده‌ای بر جای گذاشت. اندیشه وهابی با تقسیم جامعه اسلامی به دو گروه «موحدان» و «مشرکان»، بذر تفرقه، دشمنی و خشونت را در میان مسلمانان کاشت. نتیجه چنین نگرشی، پیدایش تفکر تکفیری بود؛ تفکری که هر مسلمانِ مخالف با قرائت خود را «مرتد» و مستحق مجازات می‌داند. در دو قرن اخیر، این ایدئولوژی زمینه‌ساز بسیاری از درگیری‌ها و خشونت‌ها در جهان اسلام شد؛ از تخریب قبور ائمه بقیع در سال ۱۹۲۵م گرفته تا ظهور گروه‌های افراطی مانند القاعده، طالبان، داعش و جبهه‌النصره در دوران معاصر.

در حقیقت، وهابیت تکفیری با حذف روح تعامل، مدارا و گفت‌وگو از دین، اسلام را به چهره‌ای خشن و انحصارطلب تبدیل کرده است. این جریان در پیوند با قدرت سیاسی خاندان سعودی، از سده نوزدهم میلادی تاکنون، با بهره‌گیری از امکانات مالی، رسانه‌ای و آموزشی گسترده، اندیشه‌های خود را در بخش‌هایی از جهان اسلام گسترش داده است. انتشار کتاب‌ها، تأسیس مدارس دینی و حمایت از گروه‌های مذهبی تندرو، از مهم‌ترین ابزارهای این گسترش فکری بوده‌اند.

با این حال، از همان آغاز پیدایش وهابیت، بسیاری از اندیشمندان مسلمان – چه شیعه و چه سنی – به نقد مبانی فکری آن پرداخته‌اند. آنان تأکید می‌کنند که تضاد میان اسلام اصیل و اندیشه وهابیت، تضادی بنیادین و مفهومی است، نه صرفاً سوء‌تفاهم یا اختلاف در مصادیق. در حقیقت، تعریف وهابیت از توحید، تعریفی ناقص و ناسازگار با معیارهای قرآنی و سنت پیامبر(ص) است؛ به‌گونه‌ای که اگر همان معیار وهابی ملاک قرار گیرد، توحید حقیقی اسلام از نظر آنان «شرک» تلقی می‌شود. این امر نشان‌دهنده وارونگی مفهومی در اندیشه وهابی است.

بنابراین، بررسی و نقد جریان وهابیت تکفیری، تنها مطالعه یک مکتب فکری محدود نیست؛ بلکه تلاشی برای شناخت ریشه‌های فکری و اجتماعی بحران در جهان اسلام است. این بازشناسی می‌تواند راه را برای بازگشت به روح اصیل قرآن و سنت، تقویت گفت‌وگوی میان مذاهب، و ارائه تصویری انسانی‌تر و عقلانی‌تر از دین هموار کند. جهان اسلام، برای دستیابی به وحدت و پیشرفت، ناگزیر است از حصار تکفیر و تعصب عبور کرده و به سوی اسلام رحمانی، عقلانی و معنوی گام بردارد.

2 دیدگاه در “معرفی وهابیت تکفیری

  1. اشتراک ها: چرایی طاغوتی بودن قانون اساسی دولت الجولانی از منظر تکفیری‌ها | سراب حقیقت

  2. اشتراک ها: جنگ سایه‌ها: بحران مالی و گسترش جهادگرایی در ساحل آفریقا | سراب حقیقت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *