در روزهایی که امت اسلامی با تهدیدات جدی از سوی رژیم صهیونیستی و دشمنان اسلام روبهروست و ملتهایی از یمن و لبنان تا ایران در سنگر مقاومت ایستادهاند؛
صداهایی از گوشهوکنار بلند میشود که مردم را به «آرامش درونی» دعوت میکنند.
اما نه آرامشی از جنس صبر مؤمنانه یا توکل در میدان جهاد؛ بلکه آرامشی جداشده از واقعیت، حاصل یوگا، مدیتیشن، مراقبه، جذب فرکانس و ذکرهای بیمحتوای کپیشده از شرق و غرب.
این جریانهای نوظهورِ بهظاهر معنویتگرا، در باطن بیتفاوت و منفعلاند.
آنها نسخهای از دین و معنویت ارائه میدهند که
فرد را از هرگونه تعهد اجتماعی
احساس مسئولیت دینی
و حضور در میدان دفاع از حق دور میکند.
و این، همان انحرافی است که قرآن کریم نسبت به آن هشدار میدهد:
«وَلا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ»
(هود/۱۱۳)
«و به ستمگران گرایش پیدا نکنید، که آتش دوزخ شما را فرا خواهد گرفت.»
«وَمَا لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ…»
(نساء/۷۵)
«چرا در راه خدا و نجات مستضعفان نمیجنگید؟»
در منطق قرآن، ذکر و دعا زمانی ارزشمند است که انسان را بیدار کند، او را در میدان نگه دارد و به سوی حقیقت سوق دهد؛
نه اینکه او را از واقعیتها جدا کرده و به سکون و انفعال بکشاند.
معنویتی که در برابر جنایت سکوت میکند، نه عرفان ناب اسلامی، بلکه تحریف معنویت در خدمت ظلم است.
امروز دشمن در میدان حضور دارد؛ و هرکسی که ما را از بیداری و حضور در صحنه دور میکند حتی اگر با زبان آرامش و انرژی مثبت سخن بگوید ناآگاهانه یا عامدانه، بخشی از پروژه تخدیر و تحمیق است.
عرفان اسلامی، عرفان آگاهی است، نه بیدردی و فرار.
عرفانی است که علی علیهالسلام در دل محراب، با ذکر، شمشیر میزند؛ و زینب سلاماللهعلیها با حماسه، میگوید: «ما رأیتُ إلا جمیلاً».
آرامش در میدان، ارزش است؛
نه در حاشیه بیتفاوتی.
نویسنده: ز. اکبری فرد