بر اساس معارف الهی رسیدن به سعادت بر دو پایه عقیده و عمل صالح استوار است؛ قرآن کریم می فرماید: «إن الإنسان لفی خسر إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات». اگر فردی دین اسلام را به درستی شناخته باشد می داند که عمل بدون ایمان و ایمان بدون عمل، تاثیر چندانی نخواهد داشت تا جایی که ممکن است انسان را به گمراهی نیز بکشاند. شریعت به عنوان مجموعه آموزه هایی که بخش زیادی از آن مرتبط با رفتار انسان است از جانب خداوند متعال بیان شده است تا رفتار انسان را با حقیقت وجودی او همسو نماید و او را در رسیدن به کمال حقیقی رهنمون شود. لذا نمی توان به آسانی و به بهانه های واهی از شریعت عبور کرد و آن را به کناری وانهاد، چرا که دستورات الهی مطابق با نیازهای فطری انسان تنظیم شده است و این نیاز، عین ذات انسان است و امر ذاتی زایل شدنی نیست.
از همین رو این اعتقاد که در شریعت تا زمانی معتبر خواهد بود که به حقیقت نرسیده باشیم و بعد از وصال به حقیقت دیگر نیازی به شریعت نداریم، کلامی بی اساس و باطل خواهد بود. این اعتقاد یا برآمده از فهم غلط نسبت به مفاهیم دینی است و یا برای جذب افراد بی اطلاع و ساده اندیش و سودجویی از آنان است.
عرفان حلقه به عنوان یک جریان انحرافی که ادعای ترویج عرفان ناب و معارف الهی را دارد دقیقا به همین عقیده باطل گرفتار است.
با رجوع به جزوات و کتاب های سرکرده این جریان به این مساله بر می خوریم که شریعت را به عنوان روبنا معرفی می کند و اصالت را به زیربنا و به اصطلاح خودش عامل مشترک فکری که همان شعور الهی، می دهد.
در کتاب عرفان کیهانی این طور می گوید:
اصل: اعتقادات افراد به دو بخش زیربنا و روبنا تقسیم می شود. زیربنا بخش اشتراک فکری همه انسان ها بوده، همان گونه که در بخش نظری و عملی عرفان کیهانی(حلقه) به اثبات می رسد، شعور الهی یا هوشمندی حاکم برجهان هستی است….. رو بنای فکری شامل دستورالعمل های ادیان و مذاهب و تعاریف و راه های مختلف رسیدن انسان به تعالی است …. در عرفان کیهانی(حلقه)، زیربنای فکری انسان مورد بررسی قرار گرفته و در مورد روبنای فکری اشتراکی، تعاریفی پیشنهاد می نماید و با بخش اختصاصی روبنای فکری انسان ها که شامل اعتقادات و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخله ایی ندارد.
در جای دیگری از همین کتاب این مطلب را بین کرده است: «هر انسانی صرف نظر از نژاد، ملیت، دین و مذهب، تحول خواه و کمال پذیر بوده، می تواند در صراط مستقیم قرار بگیرد».
با توجه به این مطالب یکی از خطرناک ترین انحرافات در عرفان حلقه روشن می شود. عدم تاثیر دین و دستورات الهی در رسیدن به کمال حقیقی و قرار گرفتن در صراط مستقیم.
این عقیده به معنای بی توجهی به دستورات الهی و بی تاثیر دانستن آنها در رسیدن انسان به کمال و سعادت است که نتیجه آن نفی هدایت تشریعی خداوند است چرا که هدایت تشریعی خداوند متعال در قالب دین و ارسال رسولان صورت می گیرد. اگر دین در رسیدن انسان به هدف از خلقتش موثر نیست در حقیقت العیاذ بالله به معنای عبث بودن کار خداوند در ارسال رسولان و فرستادن کتب آسمانی خواهد بود.
همچنین این عقیده به بی ارزش شدن دستورات دین در میان دینداران می شود زیرا با توجه به این اعتقاد هر انسانی با هر عقیده و رفتاری می تواند به شعور کیهانی متصل شود و لازم نیست حتما به دستورات الهی عمل کند بلکه تنها اتصال و شهود این اتصال به عنوان حقیقت مهم است.
نتیجه اینکه عرفان حلقه به واسطه پذیرش این عقیده به تقابل با دین و ارزش های دینی پرداخته و قطعا نمی تواند راهی برای رسیدن به کمال و سعادت باشد.
علی سنجابی شیرازی