داریوش دولتشاهی، از چهرههای شاخص باستانگرا و اپوزیسیون جمهوری اسلامی، در واکنش به توافق صلح اخیر ارمنستان و آذربایجان با میانجیگری آمریکا، مجموعه پستهای تندی منتشر کرده که محور اصلی آن انتقاد از سیاستهای ایران در قبال قفقاز و هشدار درباره پیامدهای دالان زنگزور است. در این گزارش، کلیدیترین مواضع او واکاوی میشود:
۱. اتهام «خیانت راهبردی» به رهبر معظم انقلاب
دولتشاهی با خطاب مستقیم به رهبر معظم انقلاب، او را مسئول اصلی «آسیب غیرقابل انکار امنیتی» ناشی از توافق زنگزور میداند. به باور او، حمایت نکردن ایران از ارمنستان در جنگ قرهباغ به بهانه «تعلق خاک قرهباغ به اسلام»، زمینه را برای نفوذ آمریکا و اسرائیل در مرزهای شمالی ایران فراهم کرد:
«روزی که میبایست با حمایت از ارمنستان آنها را در قرهباغ سرگرم نگاه میداشتید، از سرِ باورهای موهوم یاوه گفتید که قرهباغ خاکِ اسلام است. امروز سرزمینِ اران جولانگاهِ صهیونها و آمریکاییها شده است.»
۲. دالان زنگزور: «آسیب محض برای ایران»
او دالان زنگزور (مسیر ترانزیتی جدید تحت مدیریت آمریکا که آذربایجان را به نخجوان متصل میکند) را تهدیدی حیاتی برای منافع ملی ایران میخواند و هشدار میدهد:
«آیندگان از بیعملیِ ایران در قبالِ دالانِ زنگهزور همتراز با خیانتِ آشکار به ایران و نسلهای پسینِ ایران یاد خواهند کرد.»
این موضع در تضاد با بیانیه رسمی وزارت خارجه ایران است که گرچه نسبت به «مداخلات خارجی» در قفقاز هشدار داده، اما توافق صلح را گامی مثبت ارزیابی کرده است .
۳. ادعای حاکمیت ایران بر نخجوان و ضرورت اقدام عملی
دولتشاهی با استناد به عهدنامه گلستان (۱۸۱۳) ادعا میکند نخجوان بخشی از خاک ایران است و خواستار واکنش نظامی ایران برای بازپسگیری آن میشود:
«عهدنامه گلستان عمرش تنها صد سال بوده و تمام شده است. نخجوان خاکِ ایران است! … جمهوری اسلامی فرض کند نخجوان یک دختر است … به غیرت آید ورود کند.»
این ادعا در حالی مطرح میشود که توافق اخیر، کریدور زنگزور را تحت نظارت آمریکا قرار داده و دسترسی ترکیه و ناتو به مرزهای ایران را تسهیل میکند .
۴. حمله به رئیسجمهور و پسرش: “خودترکپنداران بیکفایت»
او رئیسجمهور ایران (پزشکیان) را به «خودترکپنداری» متهم میکند و معتقد است سیاستهای او در قبال آذربایجان ناشی از انفعال و بیتدبیری است. همچنین در واکنش به اظهارات یوسف پزشکیان (پسر رئیسجمهور) درباره «حق همسایگی با آذربایجان» میگوید:
«پسرکِ خودترکپندار … بیسواد و خودترکپندار … پس از بیرون کردنِ پیادهنظامِ دشمن (افغانها) از کشور، به سراغ جریانهای مسمومِ پانترکیسم خواهیم آمد.»
این اظهارات نشاندهنده شکاف عمیق میان جریانهای اپوزیسیون است .
۵. پیشبینی “فروپاشی ژئوپلیتیک ایران»
دولتشاهی با لحنی آخرالزمانی هشدار میدهد که بیعملی ایران در قفقاز، به قطع دسترسی زمینی به روسیه، همسایگی با ناتو و محاصره ژئوپلیتیک منجر خواهد شد. او این سناریو را پیامد مستقیم «حاکمیت موهومباوران» میداند:
“وقتی سکان اداره کشور دست مشتی روزهخوان باشد، نتیجه این است.»
زمینههای ایدئولوژیک مواضع دولتشاهی
• ایرانشهری ضد پانترکیسم: مواضع او بازتاب گفتمان «ایرانشهری» است که بر هویت ایرانی مبتنی بر زبان فارسی و تشیع تأکید دارد و پانترکیسم را تهدیدی برای وحدت ملی میداند.
• باستانگرایی ضد اسلامی: او جمهوری اسلامی را به «اولویت دادن به مسجد بر مصلحت ملی» متهم میکند و معتقد است «باورهای آسمانی» مانع درک واقعبینانه منافع ایران شدهاند.
جمعبندی: انعکاس یک گفتمان رادیکال
دولتشاهی با ترکیبی از تاریخنگاری باستانگرایانه (ارجاع به عهدنامه گلستان)، ملیگرایی افراطی و ضدیت با اسلام سیاسی، مواضعی را طرح کرده که از جریان اصلی اپوزیسیون نیز رادیکالتر است. هشدارهای او درباره دالان زنگزور، هرچند اغراقآمیز، با نگرانی کارشناسان امنیتی ایران درباره حضور ناتو در مرزهای شمالی همسو است. با این حال، ادعای «حق حاکمیت ایران بر نخجوان» و دعوت به مداخله نظامی، بیش از آن که راهحل عملی باشد، بازتاب ناامیدی جریانهای اپوزیسیون از دیپلماسی رسمی ایران در قفقاز است.