اخیراً هیوا صالحزاده، از چهرههای اپوزوسیون، با انتشار پستی در صفحات فضای مجازیش، درباره معنای نمادین جنگ ۱۲ روزه تحمیلی رژیم منحوس صهیونیستی، مدعی ارائه یک تحلیل سیاسی و الهیاتی عمیق شده است. اما کالبدشکافی ادعاهای مطرح شده در آن، نشان میدهد که با یک عملیات روانی تمامعیار روبرو هستیم که هدف آن نه روشنگری، بلکه ترساندن مردم و ضربه زدن به انسجام ملی است.
نقاب تحلیلگر بیطرف: فریبکارانهترین بخش نمایش
صالحزاده با این ادعای فریبکارانه که «این روایت، باور شخصی من نیست» بلکه «تحلیل من از باورهای مذهبی یهودیانه» و «برداشتی از متون عبری» است، میکوشد برای خود یک جایگاه امن و بیطرف بسازد. او با این کار وانمود میکند که صرفاً یک مترجم امین است که یک حقیقت پنهان را از دل «نظم نمادینی که خودشان براش عمل و طراحی میکنند» بیرون کشیده است. این یک حقه در پوشش روشنگری است. او با گزینش هدفمند یک تفسیر افراطی و آخرالزمانی از میان صدها تفسیر موجود در سنت های یهود، و با نادیده گرفتن تمام جریانهای یهودی ضد صهیونیست یا مخالف این خوانشها، در حال ارائه یک کاریکاتور جنگطلبانه به عنوان نماینده کل «تفکر یهودی» است. این نه تحلیل، که دستچین کردن برای رسیدن به یک نتیجه از پیش تعیینشده است.
از «تحلیل» تا «صدور حکم»: اوج عملیات روانی
خطرناکترین بخش ماجرا زمانی است که صالحزاده نقاب تحلیلگر را کاملاً به کنار میزند و در جایگاه یک پیامبرنمای مدرن، حکم صادر میکند. او مینویسد: «توقف جنگ در روز دوازدهم تصادفی نبود… دوازده روز، زمان دادگاه بود. شواهد ارائه شد. متهم مشخص بود. و حکم، صادر شد: اشد مجازات!»
در این لحظه، دیگر هیچ خبری از «تحلیل» یا «برداشت» نیست. او با قاطعیت اعلام میکند که یک «دادگاه الهی» برگزار شده و یک «حکم قطعی» صادر گشته است. این دیگر روایت باورهای دیگران نیست؛ این تبلیغ فعالانه و جا انداختن همان باورها در ذهن مخاطب ایرانی است. او با این کار، یک اختلاف سیاسی را به یک تقدیر الهی تبدیل میکند تا هرگونه امید به پیروزی و نصرت الهی را از بین ببرد.
هدف نهایی: ترور روانی یک ملت برای فروپاشی از درون
هدف نهایی این نمایش با جمله پایانی او به طور کامل افشا میشود: «حالا فقط اجرای حکمه— و اون، نزدیکتر از چیزیه که فکر میکنی.»
این جمله، اوج عملیات روانی او و هدف اصلی تمام آن مقدمهچینیهای عرفانی است. این یک تهدید مستقیم برای ترور روانی جامعه ایران است. پیام این است: سرنوشت شما مقدر شده، نابودیتان حتمی است و هر تلاشی بیهوده. این گفتمان دقیقاً برای نابودی انسجام ملی طراحی شده است. وقتی یک ملت به این باور برسد که یک «حکم آسمانی» برای نابودیاش صادر شده، اتحاد داخلی، امید به آینده و اراده برای دفاع از خود فرو میپاشد. این کلمات، سلاحهایی هستند که برای کشتن امید و اراده یک ملت پیش از شلیک حتی یک گلوله واقعی، به کار گرفته میشوند.
نتیجه:
تحلیل هیوا صالحزاده، نه یک روشنگری و پیشگویی از متون عبری، بلکه یک دستورالعمل دقیق برای القای ناامیدی است. او با پنهان شدن پشت نقاب «تحلیلگر بیطرف»، آرزوهای سیاسی یک جریان جنگطلب و برانداز را به عنوان یک «حکم قطعی الهی» به مخاطب ایرانی میفروشد تا از این طریق، انسجام ملی را هدف قرار داده و زمینه را برای فروپاشی روانی از درون فراهم کند. این یک بازی بسیار خطرناک با امنیت روانی یک ملت است.