آرشیو نویسنده: نجات از حلقه

ایمیلی که نتوانستم در سایت منتشر کنم!

ایمیلی که نتوانستم در سایت منتشر کنم!

 امروز برای ما ایمیلی آمد که به دلیل تهدیدها و توهین‌ها و همچنین تبلیغ نشدن وبلاگش نتوانستم عین متن آن را اینجا بیاورم. فقط به چند مورد اشاره می‌کنم. ۱. در این ایمیل از “مقابله به مثل” و “قصاص” خیلی صحبت شده بود و برای توجیه این اعمال از آیات قرآن استفاده شد بود؛ آیاتی […]

جواب من به یکی از متعصبان حلقه

جواب من به یکی از متعصبان حلقه

 شخصی به نام کامران زیر مطلب «اقدام به شکایات تازه علیه حلقه» نوشته است: 😆 شما آدمهای عجیبی هستید ؟؟؟ خیر و برکت از آن شما باشد و امیدوارم رهرو راستین انبیا و اولیا الله باشید . خداوند میفرماید وای بر آن طعنه زنان عیب جو مراقب باشید دوستان من شما قرار نیست به کسی […]

“خیر” می‌جویند و “شر” نصیبشان می‌شود

"خیر" می‌جویند و "شر" نصیبشان می‌شود

 توضیح: پس از گذراندن اولین جلسه از ترم اول و امضای سوگندنامه به‌اصطلاح لایه حفاظ برای شرکت‌کنندگان تعریف می‌شود و آنها نیز می‌توانند برای دیگران حلقه فرادرمانی را اعلام کنند. می‌گویند، برای دریافت حلقه فرادرمانی حتماً لازم نیست در کلاس‌ها شرکت کنیم و اگر یک فرادرمانگر (کسی که اولین جلسه از ترم یک را گذرانده […]

نماز اول وقت و زیارت درمانم کرد

نماز اول وقت و زیارت درمانم کرد

  توضیح: ماجرای آقای «هادی ج» خیلی دردناک‌تر از چیزی است که در اینجا درج می‌شود. دوست ایشان که می‌دانست من روی این موضوع تحقیق می‌کنم، ابتدا برای من تعریف کرد که وی چه دورانی را پشت سر گذاشته و چقدر سخت توانسته دوباره به زندگی معمولی بازگردد. من از خود ایشان خواستم تا در […]

مصونیت قضائی مدافعان عرفان حلقه

مصونیت قضائی مدافعان عرفان حلقه

 به تازگی خبری از سوی مدافعان عرفان حلقه منتشر شده است. که در آن گفته اند: «شب گذشته ۱۲/۵/۲۰۱۳ آقای ح ی از مستر های مجموعه عرفان حلقه بازداشت» چند سال پیش آقای طاهری ادعا کرده بود که ما بیش از هشت هزار مستر در سراسر کشور داریم. حالا سوال ما این است که این […]

اگر نگذاری به کلاس بروم، خودم را می‌کشم!

اگر نگذاری به کلاس بروم، خودم را می‌کشم!

شما در نظر بگیرید،‌ به هر ترتیب فردی به امید درمان و رهایی از درد جسمی‌اش جذب جلسات درمانی عرفان حلقه می‌شود. ولی پس از مدتی بالاخره به او می‌قبولانند که جن‌زده و دیوانه است! یعنی در جلسات درمانی عرفان حلقه به بیماری جسمی افراد، یک بیماری روانی هم اضافه می‌شود! و این مشکلی است […]

درمان و بهبود بیماری ها در عرفان حلقه چه جایگاهی دارد؟

درمان و بهبود بیماری ها در عرفان حلقه چه جایگاهی دارد؟

 با سلام و احترام در میان صحبت های بسیاری که پیرامون عرفان حلقه بیان میشود، بحث درمان و بهبود بیماری ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. برای بسیاری (یا شاید هم اکثر قریب به اتفاق آشنایان با این جریان از نظر من)، بحث بهبود بیماری به وسیله ی قرارگرفتن در ارتباط ها، انکارناپذیر است. […]

روح مادربزرگم!

روح مادربزرگم!

اینجانب اسماء قبادیان با حضور در دوره‌های عرفان حلقه، به‌خصوص دوره «تشعشع دفاعی» دچار ناراحتی‌های شدید روحی و روانی شده بودم. شب‌ها کابوس می‌دیدم و با فریاد از خواب می‌پریدم. به همین خاطر شب هیج‌جا نمی‌ماندم. مادربزرگم که خیلی دوستش داشتم فوت کرده بود و من خیال می‌کردم روح او وارد وجود من شده! چون […]

بیرون ریزیه بابا! بیرون ریزیه!

بیرون ریزیه بابا! بیرون ریزیه!

هر شب همسرم به خانه می‌آمد در حالی که خسته بود، می‌دید که بی‌حس و حال روی تخت افتاده‌ام. به من می‌گفت: چهار ساله که توی عرفان حلقه‌ای و عین این چهار سال مریض و بی‌حال و افسرده‌ای! دیگه خسته شدم. من هم همش می‌گفتم: بیرون ریزیه بابا! بیرون ریزیه! تا اینکه او یک روز […]

دوستان قدیمی من در عرفان حلقه

دوستان قدیمی من در عرفان حلقه

 سلامطاهری سال ها به ما می گفت که تضاد نداشته باشید. با این دعوت او ما با همه چیز کنار می آمدیم، حتی با موجودات غیر ارگانیکی که بعد از آشنایی با عرفان حلقه و دریافت اتصال به حلقه های شبکه شعور کیهانی به زندگی ما وارد شده بودند. شیطان را معلم اول و راهنمای […]

بچه هایم را به باد کتک میگرفتم

بچه هایم را به باد کتک میگرفتم

هر وقت به خانه برمی‌گشتم، شروع می‌کردم از همه چیز ایراد می‌گرفتم. این‌قدر ادامه می‌دادم تا بالاخره دعوا می‌شد. بعد وسایل خانه را یکی پس از دیگری می‌شکستم! حتی بچه‌هایم را به باد کتک می‌گرفتم! هر وقت هم از مسترم می‌پرسیدم که چرا من این‌جوری شده‌ام و تا کی این‌جوری هستم، جواب می‌داد: شما همین‌طور […]

فرزندم را به شکل موش می دیدم

فرزندم را به شکل موش می دیدم

یکی از دوستانم کلاس‌های عرفان حلقه را به من معرفی کرد. بیماری پوستی داشتم. به من گفتند جن‌ها به همراه موجودات دیگر در تو رسوخ کرده‌اند! اوایل قصد داشتم دیگر شرکت نکنم؛ چون ترسیده بودم؛ اما دوستم نگذاشت. الآن مدت‌هاست که شب‌ها خواب راحت ندارم. وقتی تنها هستم، صداهایی می‌شنوم. همان اتفاقاتی که گفته بودند، […]