سخنان اخیر فرزام کمالآبادی، مبلغ ارشد بهایی، در یک گفتوگوی مجازی با بهائیان، پرده از سازوکار واقعی تولید آموزهها و نظریههای این فرقه برداشت. توصیه صریح او برای «استخراج ایده» از کنفرانسهای جهانی و نسبت دادن آن به متون بهاصطلاح وحیانی، تصویری روشن از مهندسی فکری و ایدئولوژیک در تشکیلات بهائیت ارائه میدهد.
فرزام کمالآبادی، مبلغ بهایی، در گفتوگویی مجازی با اعضای این فرقه، بهصراحت درباره نحوه حضور بهائیان در کنفرانسها و نشستهای غیربهائی سخن گفته و توصیههایی ارائه کرده است که ماهیت واقعی تولید «آموزهها» و «نظریههای بهایی» را آشکار میکند.
در این گفتوگو، یکی از بهائیان میپرسد:
«در کنفرانسها و جلسات با غیربهائیان، به نظر شما بیان کدام آموزههای بهایی بهتر است و بیشتر پذیرفته میشود؟»
کمالآبادی در پاسخ تأکید میکند که ابتدا باید در کنفرانسها شرکت کرد و موضوعات آنها را شناخت و سپس، متناسب با همان موضوعات، از «آثار امری» مطالبی را استخراج و ارائه داد. او تصریح میکند:
«هر پلتفرمی فرم و روش خود را دارد که میتوانیم آنها را در نطقهای خود بگنجانیم و بعد حتی آن را بهعنوان یک ایده، بهصورت کتاب ارائه دهیم که این روش درست است.»
او سپس فهرستی محدود از آثار شوقی افندی، سرکرده سوم فرقه بهایی، را بهعنوان منابع اصلی معرفی کرده و تأکید میکند تنها پنج اثر او – از جمله قرن بدیع، نظم بدیع جهانی و ظهور عدل الهی – برای ارائه در گفتمان جهانی «لازم و کافی» است. در مقابل، آثار عبدالبهاء و حسینعلی نوری (بنیانگذار فرقه) را نه بهعنوان منابع نظری قابل عرضه، بلکه صرفاً متونی احساسی توصیف میکند که «هر وقت بخوانیم اشکمان جاری میشود».
این تفکیک معنادار نشان میدهد که از نگاه یک مبلغ ارشد بهایی، بخش عمده آثاری که تشکیلات آنها را «وحیانی» مینامد، اساساً ظرفیت ارائه به افکار عمومی جهان را ندارد و کارکرد آنها بیشتر درونتشکیلاتی و عاطفی است؛ نه نظری و راهبردی.
نکته مهمتر در سخنان کمالآبادی، توصیه آشکار او به «ایدهپردازی» در دل کنفرانسهاست. او عملاً نمایندگان بهایی را تشویق میکند که با تطبیق گزینشی نوشتههای شوقی افندی با موضوعات روز جهانی، ایدهها و نظریههای جدیدی تولید کرده و سپس آنها را بهعنوان «نظریه بهایی» یا «راهکار فرقه برای حل چالشهای جهانی» ثبت و منتشر کنند.
این سخنان، پرده از سازوکاری برمیدارد که در آن، نظریهها نه بر اساس وحی یا متن ثابت، بلکه بر مبنای اقتضائات روز، فضای کنفرانسها و نیازهای مخاطبان ساخته میشوند و پس از آن، به متون فرقهای نسبت داده میشوند.
چنین رویکردی، یادآور عملکرد عبدالبهاء، سرکرده دوم فرقه بهایی، در سفرهایش به اروپا و آمریکا است؛ جایی که با توجه به ذائقه و فرهنگ غرب، «اصول دوازدهگانه» را طراحی کرده و آنها را به بنیانگذار فرقه نسبت داد. اکنون نیز، بر اساس توصیههای کمالآبادی، این روند بهصورت سیستماتیک در سطح کنفرانسهای بینالمللی بازتولید میشود.
در مجموع، این اظهارات نشان میدهد آنچه تشکیلات بهایی از آن بهعنوان آموزهها، احکام و اصول «وحیانی» یاد میکند، در عمل محصول فرآیند ایدهسازی، اقتباس و بازتولید متناسب با شرایط روز است؛ فرآیندی که سپس با برچسب «وحی» به مخاطبان عرضه میشود.

