مقدمه: دو تصویر متفاوت از خداوند
آیا خداوند میتواند چیزی جز خیر مطلق باشد؟ در نگاه سنتی ادیان الهی مانند اسلام و مسیحیت، پاسخ به این پرسش روشن است: خداوند «خیر مطلق» و وجودی کاملاً جدا از شر و تاریکی است. اما امروزه در برخی «شبهجنبشهای معنوی»، مفهومی کاملاً متفاوت در حال شکلگیری است؛ تصویری از خدایی که ترکیبی از خیر و شر، و نور و ظلمت است.
هدف این مقاله، بررسی تحلیلی این نگاه جدید به خداوند و پیامدهای عمیقی است که پذیرش چنین باوری میتواند در دنیای واقعی به همراه داشته باشد.
۱. عبور از تقدس: وقتی خداوند دیگر خیر مطلق نیست
شکلگیری این باور جدید در دو مرحله کلیدی و پیوسته اتفاق میافتد که در تقابل مستقیم با دیدگاه ادیان الهی قرار دارد:
تعالیزدایی: در گام نخست، این دیدگاهها خداوند را از جایگاه متعالی و دور از دسترس خود پایین آورده و به درون انسان منتقل میکنند. خدا دیگر یک وجود خارجی و برتر نیست، بلکه نیرویی درونی است.
تقدسزدایی: این گام، نتیجۀ منطقی گام اول است. منطق این جریانها ساده است: خدایی که متعال نیست، مقدس هم نیست. بنابراین، قداست و پاکی مطلق نیز از خداوند گرفته میشود و دیگر نمیتوان او را خیر و نور مطلق دانست، بلکه ترکیبی از هر دو وجه متضاد وجود است.
۲. چرا خیر و شر در هم میآمیزند؟ منطق درونیسازی خداوند
منطق پشت این ایده، یک پیامد ضروری از اصل «درونیسازی خداوند» است. اگر قرار است انسان، که خود ترکیبی از خیر و شر است، خداوند را در درون خود بیابد، پس آن خدا نیز باید بازتابی از همین خصلت دوگانه باشد. از این منظر، در نظر گرفتن خدا بهعنوان «خیر مطلق»، نوعی تعالی و برتری برای او ایجاد میکند که با ایده اصلی درونیسازی در تضاد قرار میگیرد.
این جریانها برای حل این تضاد، به دنبال یک «تغییر دیالکتیکی» هستند. هدف، صرفاً ترکیب خیر و شر نیست، بلکه ایجاد یک دیالکتیک خیر و شر است که هویتهای متضاد را در هم منحل میکند. در این دیدگاه، خداوند دیگر یک خالق مقدس نیست، بلکه به نمادی از «استعدادها و قابلیتهای نامحدود بشری» تبدیل میشود؛ قابلیتهایی که هم وجه روشن دارند و هم وجه تاریک.
۳. پیامی از یک خدای دوگانه: نیمی از خود را نفی نکن!
یکی از سرکردگان این جنبشهای معنوی، ادعا میکند که پیامی را مستقیماً از چنین خدایی دریافت کرده است. این پیام بهخوبی جوهره این باور را نشان میدهد:
«من نور و تاریکی هستم که آفریننده نور است. من برکت و خوبی بیبیانم. من بدیای هستم که خوبی میآفریند. من همه اینها هستم و مجموعهای از همهچیز… تو از من واحد میسازی نه تکثر، بلندی میسازی نه پستی، خوبی میسازی نه بدی؛ تو با نفی نیمی از من در واقع نیمی از خود را نفی میکنی و با این کار به گوهر ذات خود پی نمیبری.»
تحلیل این نقلقول روشن است: این «خدا» انسان را متهم میکند که با تحمیل دوگانههای کاذب (خیر در برابر شر، پستی در برابر بلندی)، حقیقت کامل او را انکار میکند. پیام اصلی، پذیرش کامل هر دو وجه وجود برای رسیدن به کمال است. بر اساس این منطق، انکار نیمه تاریک وجود، به معنای انکار بخشی از خدا و در نتیجه، مانعی برای پی بردن به «گوهر ذات خود» است.
۴. پیامدهای واقعی: چگونه اعمال شرورانه توجیه میشوند؟
این تفسیر جدید از خداوند، راه را برای توجیه نظری «انجام کارهای شر و پلید» باز میکند. در این چارچوب، اعمال شرورانه دیگر گناه یا انحراف اخلاقی نیستند، بلکه بهعنوان «تجربه نیمه تاریک قدرت نامحدود الهی» و حرکتی ضروری برای شکوفایی پتانسیل الوهیت درون فرد وانمود میشوند. این رویکرد، ابزاری قدرتمند برای توجیه اعمال افرادی است که در مسیر تحقق غاییترین آرمان این مکاتب، یعنی «خدا شدن بشر»، گام برمیدارند.
این ایده بهطور مشخص میتواند توجیهگر اعمال متناقض افراد قدرتمند و بانفوذی باشد که «نظام لیبرال-سرمایهداری را مدیریت میکنند» و دستشان به «مفاسد و ستمهای فراوانی» آلوده است. این افراد میتوانند رفتارهای متضاد خود را اینگونه توجیه کنند:
از یک سو: تأسیس مؤسسات خیریه و انجام اقدامات آشکار برای صلح و رفاه عمومی.
از سوی دیگر: به راه انداختن جنگ، تولید سلاحهای کشتارجمعی و گسترش فساد از طریق هنر و رسانه.
این ترکیب رفتاری دیگر یک تناقض اخلاقی نیست، بلکه تجسم بخشیدن به همان خدایی است که خود ترکیبی از نور و تاریکی، و خیر و شر است.
جمعبندی: وقتی باورها، واقعیت را شکل میدهند
همانطور که دیدیم، برخی جریانات معنوی جدید با بازتعریف خداوند بهعنوان موجودی دوگانه و دیالکتیکی (خیر و شر)، مسیری کاملاً متفاوت از ادیان الهی را ترسیم میکنند. مهمترین پیامد این دیدگاه، عادیسازی و حتی توجیه اعمال غیراخلاقی و شرورانه بهعنوان بخشی از یک فرآیند تکامل معنوی است.
در نهایت، این تحول نشان میدهد که چگونه بازتعریف خداوند میتواند خود معنای اخلاق را دگرگون کرده و اعمالی ویرانگر را به گامهایی ضروری در مسیر رسیدن به الوهیت شخصی بازتعریف کند.
احمد نجفی مهرو

