در حالی که دومین اجلاس جهانی توسعه اجتماعی در دوحه با تصویب «اعلامیه سیاسی دوحه» پایان یافت، حضور فعال تشکیلات بهائی در جلسات اصلی و فروم جامعه مدنی، بیش از آنکه صرفاً بشردوستانه باشد، فرصتی برای تقویت شبکههای جهانی و ترویج اهداف ایدئولوژیک فرقهای فراهم کرد؛ تحرکی که نشان میدهد چگونه یک جریان مذهبی با پوشش توسعه اجتماعی، در صحنه بینالمللی نفوذ میکند.
دومین اجلاس جهانی توسعه اجتماعی (World Summit for Social Development 2025) که از ۱۳ تا ۱۵ آبان ۱۴۰۴ (۴ تا ۶ نوامبر ۲۰۲۵) در دوحه قطر برگزار شد، با تصویب «اعلامیه سیاسی دوحه» (Doha Political Declaration) به پایان رسید. این سند، که توسط تسهیلکنندگان بلژیک و مراکش نهایی شد، تعهدات جهانی برای ریشهکنی فقر، ایجاد اشتغال شایسته و تقویت شمول اجتماعی را تجدید کرد و آن را با اهداف توسعه پایدار ۲۰۳۰ (Agenda 2030) همراستا نمود. دفتر نمایندگی تشکیلات بهائی در سازمان ملل (Bahá’í International Community – BIC) در ۲۰ آبان ۱۴۰۴ (۱۰ نوامبر ۲۰۲۵) با انتشار پیامی رسمی، از تلاشهای نمایندگان بلژیک (سوفی ده اسمیت) و مراکش (عمر هلاله) به عنوان تسهیلکنندگان مذاکرات بیندولتی برای نهایی کردن این سند، قدردانی کرد و آن را گامی کلیدی در پیشبرد توسعه اجتماعی جهانی دانست.
این اجلاس، که سیامین سالگرد اجلاس کپنهاگ ۱۹۹۵ را گرامی داشت، با حضور سران کشورها، دبیرکل سازمان ملل آنتونیو گوترش و نمایندگان جامعه مدنی همراه بود. هیئت بلندپایه تشکیلات بهائی، شامل نمایندگان BIC در نیویورک، ژنو و قاهره، نه تنها در مراسم افتتاحیه و جلسات اصلی شرکت کرد، بلکه در فروم جامعه مدنی (Civil Society Forum) نقش محوری ایفا نمود. سسیلیا شیرمایستر، نماینده BIC، ریاست پنل افتتاحیه را بر عهده داشت و با حضور مقامات عالیرتبه مانند آنالنا بربوک (رئیس مجمع عمومی سازمان ملل) و امینه محمد (معاون دبیرکل)، بر لزوم مشارکت جوامع محلی در توسعه تأکید کرد. تشکیلات بهائی این رویداد را فرصتی برای ترویج اصول خود مانند «وحدت بشریت» و «هماهنگی علم و دین» جلوه داد و جلسات جانبی برای همگرایی با اهداف اجلاس برگزار کرد.
تشکیلات بهائی از دههها پیش خود را یکی از مدافعان اصلی Agenda 2030 معرفی میکند و ادعا دارد که اصول آن از پایهگذاران این طرح بوده است. این تشکیلات با تمرکز بر مرحله دوم اجرای سند ۲۰۳۰، فعالیتهای خود را در زمینه توسعه اجتماعی افزایش داده و از اعلامیه دوحه به عنوان ابزاری برای پیشبرد ایدئولوژی خود استفاده میکند. قدردانی ویژه از بلژیک و مراکش نشاندهنده اهمیت استراتژیک این کشورها برای بهائیت است، زیرا آنها تسهیلکنندگان کلیدی بودند و تشکیلات بهائی با نفوذ در مذاکرات، تلاش کرد تا مفاهیمی مانند «عدالت جهانی» و «مشارکت جهانی» را که با اصول بهائی همخوانی دارد، در سند بگنجاند.
جدیدترین تحولات اجلاس دوحه نشان میدهد که اعلامیه سیاسی بر عدالت اجتماعی، مبارزه با نابرابری و بازسازی اعتماد به نهادهای جهانی تأکید دارد، اما فاقد تعهدات الزامآور جدید است. تشکیلات بهائی با حضور فعال در این اجلاس و فرومهای مرتبط، خود را به عنوان بازیگر اصلی در گفتمان توسعه اجتماعی جا زد و از این پلتفرم برای گسترش شبکههای خود در کشورهای در حال توسعه استفاده کرد. این در حالی است که شوقی افندی، رهبر سوم بهائیت، در آثار خود مانند «نظم جهانی بهاءالله» مراحل هشتگانهای برای رسیدن به «حاکمیت جهانی» ترسیم کرده که شامل ایجاد مجلس جهانی، ارز مشترک، زبان auxiliar و فدراسیون واحد است – اهدافی که با Agenda 2030 و اعلامیه دوحه همپوشانی دارد.
وابستگی کشورهای میزبان و تسهیلکننده به نهادهای بینالمللی، بستر مناسبی برای نفوذ تشکیلات بهائی فراهم کرده است. این تشکیلات با شعارهای بشردوستانه مانند توسعه اجتماعی و شمول، در واقع به دنبال تضعیف حاکمیت ملی و ترویج ایدئولوژی خود تحت پوشش سازمان ملل است. الگوی مشابه در اجلاسهای قبلی مانند کپنهاگ ۱۹۹۵ تکرار شده و هشدارهایی در مورد استفاده از بحرانهای جهانی برای دستیابی به اهداف فرقهای را افزایش داده است.

