خبرگزاری «فاکسنیوز» در ۲۶ مهر ۱۴۰۴ گزارش داد که میلیونها آمریکایی در اعتراض به «دونالد ترامپ» و با شعار «نه به پادشاهی» در تظاهراتی سراسری در پنجاه ایالت آمریکا شرکت کردند. تصاویر منتشرشده نشان میدهد که مردم خشمگین، خیابانها را پر کردهاند و فریاد مخالفت با رفتارهای اقتدارگرایانه و رویاهای پادشاهیِ شکستخوردهی ترامپ را سر میدهند.
در چنین شرایطی، دلقکی به نام «سید محمد حسینی»، سرکردهی گروهک افراطی «ریاستارت»، همچنان در جهان خیالی خود سیر میکند. او با شور و هیجانی کودکانه، ترامپ را ناجی و حامی خویش میپندارد و با چنان جدیتی از «امپراتوری پارس» سخن میگوید که گویی در خیال خامش، تاجی از کاغذ بر سر نهاده است. حسینی نهتنها از وابستگی به چهرهای مطرود مانند ترامپ شرم ندارد، بلکه با ذوقی کودکانه آن را افتخار میپندارد.
به فرمان او، معدودی از هوادارانش این روزها با پخش شبنامه و بروشور در گوشه و کنار، وانمود میکنند که جنبشی جهانی در راه است؛ حال آنکه جز چند برگ تبلیغاتی و چند کلیپ بیرمق در فضای مجازی، چیزی از این «جنبش» دیده نمیشود.
واقعیت ساده است: تکیهگاه حسینی، یعنی ترامپ، خود در سراشیبی سقوط سیاسی و اخلاقی است و از چشم مردم آمریکا افتاده؛ اما حسینی همچنان طناب پوسیدهی او را گرفته و با اعتمادِ شگفتانگیزِ یک کودک به چاهی تاریکتر فرو میرود. این است سرنوشت فرقهای که از فریب تغذیه میکند و خیال را جای واقعیت مینشاند.