هشدار به تجاری سازی خرافه محور دین توسط برخی روحانیون

جکیم رضوی

یک پدیده نوظهور و نگران‌کننده در میان برخی روحانیون شیوع پیدا کرده است که می‌توان آن را تجاری‌سازی خرافه‌محور دین نامید، این پدیده در سالهای دور هم بوده ولی به علت فضای مجازی ضریب گرفته و تهدیدی در تغییر نحوه دین داری تلقی می شود که دارای آسیب‌های جدی روشی و مبنایی است که در ادامه به تفصیل تحلیل می‌شود.

 

این تحلیل، فراتر از نقد یک شخص خاص، به بررسی یک جریان فکری و عملی می‌پردازد که در حال شکل‌گیری است. اما به مصادیقی از این افراد در برخی موارد اشاره خواهد شد.

تحلیل جامع جریان دین‌داری کالایی و انحرافات آن

نقد حاضر به یک سبک جدید از دین‌داری اشاره دارد که در آن، معنویت و مفاهیم دینی به محصولات قابل فروش تبدیل شده و جایگزین رویکردهای اصیل اسلامی می‌شوند. این جریان دارای دو دسته آسیب جدی است: آسیب‌های روشی (مربوط به شیوه و متد) و آسیب‌های مبنایی (مربوط به اصول و پایه‌های اعتقادی).

بخش اول: آسیب‌شناسی روشی

آسیب‌های روشی به شیوه‌هایی اشاره دارد که این جریان برای تبلیغ و پیشبرد اهداف خود به کار می‌گیرد. این روش‌ها با منطق دین و رسالت اصلی روحانیت در تضاد هستند.

۱. جایگزینی تبیین عقلانی و معنوی با راه‌حل‌های جادویی و فوری:

به جای آنکه به فردی با مشکل مالی، مفاهیمی چون توکل همراه با تلاش (سعی)، صبر، قناعت، برنامه‌ریزی اقتصادی، و دعا به عنوان ابزار ارتباط با خدا آموزش داده شود، یک انگشتر جذب ثروت به او فروخته می‌شود. این روش، فرایند رشد معنوی و فکری فرد را دور می‌زند و او را به یک مصرف‌کننده منفعل با راه‌حل‌های فوری تبدیل می‌کند. دین به جای آنکه یک مسیر تربیتی باشد، به یک فروشگاه ابزارآلات جادویی تقلیل می‌یابد.

۲. تجاری‌سازی و کالایی‌کردن دین:

این بزرگ‌ترین آسیب روشی است. در این سبک، مفاهیم مقدس و غیرمادی مانند رزق، شفاء، محبت و دفع بلا و… به بسته‌ها و محصولاتی با برچسب قیمت تبدیل می‌شوند.

ایجاد رابطه فروشنده-مشتری: رابطه میان روحانی و مردم از حالت هادی و مهتدی (راهنما و راه‌جو) به فروشنده و مشتری تغییر می‌کند. این افراد با سوء استفاده از آتوریته و مرجعیت و پایگاه اجتماعی و اعتماد مردم به لباس روحانیت، دین را به ابزاری برای بازاریابی و فروش تبدیل می‌ کنند.
آقای محمدمهدی رضویان، ملقب به حکیم رضوی قمی یکی از این افراد است.

جکیم رضوی
البته اینکه  عنوان حکیم را با چه ملاکی برای خود می گذارند خود جای سؤال دارد؟

 

قیمت‌گذاری بر معنویت: وقتی برای یک پک رزق و روزی قیمت ۴ میلیون تومانی تعیین می‌شود، این پیام را القا می‌کند که دسترسی به برکات الهی نیازمند پول است و هرکس پول بیشتری بپردازد، به خدا نزدیک‌تر است. این با روح عدالت‌محور اسلام در تضاد کامل است.

۳. سوءاستفاده از جایگاه و اعتماد عمومی:

لباس روحانیت در جامعه اسلامی نماد علم، تقوا و امانت‌داری است. مردم به فردی در این لباس اعتماد می‌کنند تا راهنمای دینی و اخلاقی آنها باشد. استفاده از این اعتماد برای فروش محصولات گران‌قیمت و کم‌ارزش (مانند یاقوت زرد بی‌کیفیت)، مصداق بارز خیانت در امانت است. این کار، همان‌طور که در متن اشاره شده، به وجهه تمام روحانیون شریف و خدمتگزار لطمه می‌زند.

۴. غفلت از وظایف اصلی و پرداختن به امور حاشیه‌ای:

وظیفه اصلی عالم دینی، تربیت معنوی خود و دیگران، پاسخ به شبهات جوانان و جهاد فرهنگی و دینی است. در عصری که ذهن نسل جوان با انواع شبهات فلسفی، اعتقادی و اجتماعی درگیر است، پرداختن به حرزفروشی و انگشترفروشی، نوعی فرار از مسئولیت و انتخاب مسیر آسان و پرسود به جای مسیر سخت و ضروری جهاد تبیین است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام پرمعنا و سرنوشت‌سازی که به مناسبت چهلمین روز شهادت جمعی از سرداران والامقام نظامی، دانشمندان برجسته هسته‌ای و مردم مظلوم کشورمان در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه صادر فرمودند با اشاره‌ای دقیق و راهبردی، مسئولیت تاریخی روحانیت را یادآوری کردند: «هدایت معنوی و نورانی‌ کردن دل‌ها و توصیه به صبر و سکینه و ثبات مردمی، وظیفه‌ی حضرات روحانی است.» این تعبیر نه صرفاً توصیه‌ای اخلاقی یا سخنی تشریفاتی بلکه ترسیم خط‌مشی کلانی برای حوزه‌های علمیه و روحانیون آگاه و بیدار در عصر آشوب‌های شناختی و فتنه‌های چندلایه است.

بخش دوم: آسیب‌شناسی مبانی

آسیب‌های مبنایی به مراتب خطرناک‌ترند، زیرا مستقیماً پایه‌های اعتقادی اسلام را هدف قرار می‌دهند و منجر به انحراف در اصول دین می‌شوند.

۱. تضعیف اصل توحید و مفهوم توکل:

این مهم‌ترین و خطرناک‌ترین آسیب است. در تفکر توحیدی، خداوند تنها مؤثر حقیقی در عالم هستی و رزاق مطلق است. این مخالف این منش این مروجان است.

شرک خفی (پنهان): وقتی یک انگشتر به عنوان جاذب ثروت معرفی می‌شود، به‌طور ناخودآگاه یک قدرت مستقل برای آن شیء در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود. فرد به جای تکیه بر خدا و تلاش خود، امیدش را به یک شیء می‌بندد. این تغییر مرکز ثقل امید از خدا به یک سنگ، رقیق‌شده‌ترین شکل شرک است.

تحریف توکل: توکل در اسلام به معنای اعتماد به خدا همراه با به‌کارگیری اسباب طبیعی و شرعی است. این جریان، توکل را به خرید یک طلسم و انتظار منفعلانه برای نتیجه تقلیل می‌دهد.

۲. تحریف مفهوم سنت‌های الهی و ترویج خرافه‌گرایی:

خداوند جهان را بر اساس قوانین و سنت‌های مشخصی (علت و معلول) اداره می‌کند. رزق و روزی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از مسیر تلاش، تخصص، مدیریت صحیح و البته فضل الهی حاصل می‌شود.

نادیده گرفتن اسباب طبیعی: فروش انگشتر جذب ثروت این تفکر را ترویج می‌کند که می‌توان قوانین طبیعی و اقتصادی حاکم بر جهان را با یک شیء جادویی دور زد. این رویکرد، انسان را از عقلانیت و تلاش‌گری دور کرده و به سمت خرافات و تنبلی سوق می‌دهد.

ایجاد بدعت در دین: نسبت دادن خواص ماورایی قطعی و تضمینی به اشیائی که در منابع معتبر دینی (قرآن و سنت قطعی) هیچ سندی برای آن وجود ندارد، مصداق بدعت است. در حالی که برای برخی احجار و ادعیه خواصی در روایات ذکر شده، اما تبدیل آن به یک کالای تضمینی برای جذب ثروت، امری ساختگی و انحرافی است.

۳. ضربه به جایگاه عقل و شریعت:

اسلام دینی عقل‌محور است و همواره انسان را به تفکر و تعقل دعوت می‌کند. شریعت نیز چارچوبی روشن برای زندگی ارائه می‌دهد.

عقل‌ستیزی: این جریان، به جای تکیه بر منطق و عقلانیت، احساسات و نیازهای فوری مردم را هدف قرار می‌دهد و راهکارهایی غیرعقلانی ارائه می‌کند.

راهکارهای غیر شرعی: برای افزایش رزق و ثروت، درمان بیماری و…راهکارهای من‌درآوردی و تجاری ارائه می‌شود که هیچ جایگاه مشخصی در فقه و شریعت ندارد.

۴. ترویج دین‌داریِ منفعت‌گرا و معامله‌گرانه:

این سبک، رابطه انسان با خدا را به یک معامله تبدیل می‌کند: من این انگشتر را می‌خرم تا تو (ای خدا) به من ثروت بدهی. هدف از دین‌داری، نه رشد روحی، نه کسب فضائل اخلاقی و نه نزدیکی به خدا، بلکه صرفاً کسب منافع مادی و دنیوی می‌شود. این یک نگاه نازل و ابزاری به دین است.

نتیجه‌گیری

جریانی که در متن به آن اشاره شده، یک انحراف جدی از اسلام اصیل است. این پدیده:

از نظر روشی، یک کاسبی غیرصادقانه است که با سوءاستفاده از اعتماد مردم، دین را به ابزاری برای کسب درآمد تبدیل کرده است.

از نظر مبنایی، یک انحراف اعتقادی است که توحید را با شرک خفی، عقلانیت را با خرافه، تلاش را با تنبلی و معنویت را با مادیت جایگزین می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *