شای سکوندا، استاد دانشگاه و پژوهشگر یهودی ایرانیتبار، به تازگی در یک تحلیل تاریخی از تلمود بابلی(از کتب مهم یهودیت)، استدلال کرد که احکام شدید رهبران دینی یهود علیه تعامل فرهنگی با ایرانیان در دوران ساسانی، نه نشانه انزوا، بلکه خود بزرگترین گواه بر وجود یک همزیستی و تبادل فرهنگی عمیق و پویا میان این دو جامعه بوده است.
این استاد مطالعات ایرانشناسی در گفتگویی با «Judaism Unbound»، یک رسانه مستقل و منتقد نهادهای سنتی یهودی در آمریکا، به بررسی کتابش «تلمود ایرانی: خوانشی از باولی در بستر ساسانی» پرداخت و به یک حکم جنجالی از یکی از بزرگترین حکمای تلمود اشاره کرد.
یک حکم تکاندهنده: «مستحق مرگ برای یادگیری از موبد»
سکوندا در این گفتگو به متنی در تلمود (رساله شبات، ۷۵ الف) اشاره کرد که در آن «راو»، از بنیانگذاران آمورائی، نسل حکما و مفسران اصلی تلمود، میگوید: «هرکس از یک موبد زرتشتی بیاموزد، مستحق مجازات مرگ است.» او افزود که در نسخهای دیگر از این متن حتی آمده است: «هرکس حتی یک کلمه از یک موبد بیاموزد، مستحق مرگ است.»
این پژوهشگر این سوال را مطرح کرد که چرا یک رهبر دینی باید چنین حکم شدیدی را صادر کند؟
وارونهسازی یک روایت: فتوا علیه یک واقعیت موجود
سکوندا در پاسخ به این سوال، این فرضیه را که جوامع یهودی در طول تاریخ همواره از فرهنگهای همسایه خود منزوی بودهاند، رد کرد. او استدلال کرد: «اگر فرض کنیم که یهودیان در آن دوران هیچ ارتباطی با فرهنگ و دین ایرانیان نداشتند، صدور چنین حکمی کاملاً عجیب و بیمعنا خواهد بود.»
وی در ادامه تحلیل خود را اینگونه ارائه داد: «اما اگر بپذیریم که در واقعیت، همانطور که حتی امروز در بروکلین هم میبینیم، همواره تعاملاتی میان یهودیان و دیگران وجود داشته، آنگاه میتوان واکنش «راو» را بهتر درک کرد.»
پیام پنهان در حکم تلمودی: گواهی بر یک همزیستی عمیق
این استاد دانشگاه نتیجه گرفت که صدور چنین فتوای رادیکالی، خود بزرگترین دلیل بر این واقعیت است که تعامل فرهنگی و یادگیری یهودیان از موبدان زرتشتی، یک پدیده رایج و گسترده در آن دوران بوده است.
او گفت: «شاید بتوانیم در پسِ این بیانیه بسیار شدید، شواهدی پیدا کنیم که در حقیقت، یهودیان در حال یادگیری و مطالعه با موبدان زرتشتی بودند و به همین دلیل، «راو» احساس کرد که باید به این شدت واکنش نشان دهد.»
این تحلیل، تصویری متفاوت از تاریخ روابط فرهنگی یهودیان و ایرانیان ارائه میدهد و نشان میدهد که سختگیریهای رهبران دینی یهودیت، اغلب واکنشی به یک واقعیت اجتماعی پویا و درهمتنیده بوده است.