امان‌نامهٔ نوکران موساد؛ عکس‌هایی که رسوایی را فریاد می‌زنند

وحید بهشتی، مزدور موساد، تصوف سکولار

خبر آتش‌بس در غزه عالم‌گیر شد و نتانیاهو که با صدای بلند فریاد می‌کرد «حماس را در یک ماه نابود می‌کنیم»، حتی یک اسیر را هم با زور آزاد نکرد. همهٔ قدرت‌ها و فناوری‌ها را در اختیارشان گذاشتند؛ اما در باریکهٔ غزه جز نسل‌کشی و جنایت چه نصیب‌شان شد؟ شصت‌وهشت هزار شهید که بیش از بیست‌هزار آنان کودک بود. این پیروزیِ ادعاشده نبود! این لکهٔ ننگِ ابدی است که دامنِ جنایت‌پیشگان را گرفت. و سنتِ الهی این است که آهِ مظلوم و خونِ به‌ناحق ریخته، روزی دودمانِ صهیونِ غاصب و خون‌خوار را ریشه‌کن خواهد کرد و در این دریای خونِ مظلومان فلسطینی، غرق خواهد شد.

در این قمار خیلی‌ها باختند و بد هم باختند. اما سیاهیِ خاصی بر جبینِ گروهکِ تروریستیِ دراویشِ صهیونیستی نشست. باندِ تبهکارِ فارس‌زبان که سال‌هاست با فتنه‌انگیزی، خودفروشی و طن‌فروشی رسماً به رژیمِ صهیونیستی پیوسته و تمامِ و کمالِ خود را به موساد فروخته، امروز از سرِ درماندگی و استیصال عکس‌هایش را کنارِ سربازان و خبرنگارانِ موساد در سرزمین‌های اشغالی منتشر می‌کند؛ بی‌شرمانه حیا را خورده و آبرو را قی کرده است.
زبانِ این قاب‌ها روشن است: مصطفی آزمایش، وحید بهشتی و حلقهٔ همراه‌شان — از جمله متی‌هون، همسرِ بهشتی — می‌گویند: «ما نوکران و مواجب‌بگیرانِ آستانِ صهیونیم و تمام‌قد در خدمتِ هر جنایت و نسل‌کشی دیگری که انجام دهید، خواهیم ایستاد.»

اکنون که تبدیل به مهره‌های سوخته و بی‌مصرف شده‌اند و وعده‌ها و اطمینان‌بخشی‌هایشان جز غرق‌کردنِ بیشترِ صهیون‌ها در چاهِ ویلِ جنایت‌ها نبوده، التماس می‌کنند:
«نکند ما را حذف کنید؛ ما کم به شما خدمت نکرده‌ایم.»
با وقاحت از خدمات‌شان به دشمن سخن می‌گویند و فهرستِ وفاداری‌هایشان را جار می‌زنند. پرسش ساده است: چقدر در کنارِ دشمنِ متخاصم علیهِ ملت و ملکِ ایران جنگیده‌اید؟

گوشه‌ای از اقداماتِ این باند تبهکار در یک نگاه:
التماسِ آشکار برای گرفتن حمایتِ نظامی از اسرائیل، جهت حمله به خاک ایران؛ نشست‌های علنی با مسئولانِ امنیتیِ رژیم (نظیر گیلا گاملیل)؛ دریافتِ بودجه‌های هنگفت؛ سفرها و شرکت در نشست‌های امنیتی در سرزمین‌های اشغالی؛ آموزشِ ترور و دریافتِ خط‌مشیِ خیانت؛ سخنرانی در کِنست و حضور در برنامه‌های تلویزیونیِ عبری؛ حملات بی‌وقفه‌ی رسانه‌ای علیه ملت فلسطین و جبهه مقاومت. و به‌علاوهٔ پروژهٔ سفیدشوییِ بنی‌صهیون از طریق تحریفِ آیاتِ قرآن، تملق‌گویی برای اسرائیل و نمایشِ وفاداری.

اوجِ رسوایی اما آن‌جا بود که مصطفی آزمایش، مهم‌ترین متاعِ خود — دخترش سوزان — را به عقدِ یک یهودیِ صهیونیست درآورد تا مُهرِ موساد را بر صداقتِ خود بکوبد.

اما تشتِ رسوایی از بامِ آزمایش و باندِ تبهکارش به زیر افتاد. اسرائیل ناگزیر به آتش‌بس تن داد، نه به‌خاطرِ پیروزی بلکه به‌خاطرِ شکست‌های خفت‌بار و فشارِ جهانی. آن رژیمِ غاصب که ادعا می‌کرد حاکمِ بلامنازع است، در باریکهٔ غزه شکست خورد و منفور و مطرودِ عالم شد.
هر نخِ این باندِ تبهکار یکی‌یکی پنبه شد؛ پروژه‌ها دود شد و آرزوها به باد فنا رفت. آن عکس‌ها حالا جز یک «امان‌نامهٔ عاجزانه» نیستند، التماسِ رژیمی که خود به تهِ خط رسیده است.

به قولِ حاج قاسم عزیز:
«والله هر کس تیر به سمت این نظام انداخت، آواره شد.»

إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ

حجت الاسلام دکتر عبدالرحیم بیرانوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *