نرم‌افزار ایدئولوژیک برای یک اقدام سخت سیاسی: تحلیل نقش شارونا نظریان در سناریوی ضدایرانی استرالیا

یهودیت

مقدمه: وقتی «مبارزه با نفرت» اسم رمز حمله به ایران می‌شود

همزمان با اوج‌گیری سناریوی سیاسی دولت استرالیا علیه جمهوری اسلامی ایران، «اجلاس شهرداران استرالیا علیه یهودی‌ستیزی» که اخیرا برگزار گردید؛ به صحنه نمایش یک پروپاگاندای هماهنگ تبدیل شد. در این میان، سخنرانی شارونا نظریان، شهردار یهودی ایرانی‌تبار بورلی هیلز آمریکا، نمونه‌ای کامل از چگونگی تولید نرم‌افزار ایدئولوژیک برای توجیه یک اقدام سخت سیاسی بود. او با استفاده از کلماتی احساسی و شعارهایی تاریخی، تلاش کرد تا اتهامات بی‌پایه و اساس علیه ایران را در پوششی اخلاقی و جهان‌شمول بپیچد.

۱. کارکرد سیاسی اجلاس: ساختن «اجماع» پس از اقدام

این اجلاس که توسط «جنبش مبارزه با یهودستیزی» (CAM)، یکی از بازوهای لابی‌گر صهیونیستی، سازماندهی شده بود، در یک زمان‌بندی کاملاً معنادار برگزار شد: درست پس از آنکه دولت استرالیا سفیر ایران را اخراج و سپاه پاسداران را در مسیر تروریستی خواندن قرار داد.

این زمان‌بندی تصادفی نیست. این اجلاس، کارکرد یک عملیات روابط عمومی را داشت تا با ایجاد یک «اجماع» ظاهری در میان مقامات محلی علیه «یهودستیزی»، اقدام تهاجمی دولت فدرال را یک ضرورت غیرقابل اجتناب و یک پاسخ به خواست عمومی جلوه دهد. در این نمایش، شارونا نظریان به عنوان یک چهره «ایرانی‌تبار»، نقش کلیدی را برای مشروعیت بخشیدن به این سناریو ایفا کرد.

۲. رمزگشایی از یک شعار: «هرگز دوباره، دقیقا همین الان است»

خطرناک‌ترین و در عین حال افشاگرانه‌ترین بخش سخنرانی نظریان، استفاده او از شعار «هرگز دوباره، دقیقا همین الان است» (Never again is exactly right now) بود. این شعار، که مستقیماً به هولوکاست ارجاع دارد، یک سلاح ایدئولوژیک است. با استفاده از این عبارت، نظریان به طور عامدانه در حال انجام یک همسان‌سازی تاریخی است:

او در حال القای این پیام است که «خطر» ادعایی از سوی ایران، هم‌سطح و هم‌جنس با خطر نازیسم در دهه ۱۹۳۰ است و بنابراین، هرگونه مماشات با آن، تکرار همان اشتباه تاریخی است. این یک مغالطه خطرناک برای هیولاسازی از ایران و توجیه هرگونه اقدام پیشگیرانه و تهاجمی علیه آن است. وقتی شما دشمن خود را «نازی» معرفی می‌کنید، دیگر نیازی به مذاکره یا ارائه مدرک ندارید؛ تنها راه‌حل، تقابل و نابودی است.

۳. «اتحاد» علیه چه کسی؟ بازتعریف ریاکارانه از «نفرت»

نظریان با شور و حرارت خواستار «اتحاد» و «رسا بودن» در برابر «نفرت و افراط‌گرایی» می‌شود. اما در بستر این اجلاس و اتهامات اخیر، این کلمات معنای واقعی خود را از دست می‌دهند.

«نفرت» در این گفتمان، دیگر یک مفهوم عمومی نیست، بلکه اسم رمز «مخالفت با سیاست‌های رژیم صهیونیستی» است.

«اتحاد» نیز فراخوانی برای یک همبستگی انسانی نیست، بلکه یک فراخوان سیاسی برای صف‌آرایی پشت سر دولت استرالیا و علیه ایران است.

او با هوشمندی از یک زبان و ادبیات جهانی استفاده می‌کند تا یک دستور کار کاملاً سیاسی و فرقه‌ای را پیش ببرد. این همان تاکتیکی است که لابی‌های صهیونیستی سال‌هاست از آن استفاده می‌کنند: پنهان کردن اهداف سیاسی خود در پشت نقاب «مبارزه با نفرت».

نتیجه‌:
سخنرانی شارونا نظریان، یک نمونه درخشان از چگونگی کارکرد پروپاگاندای مدرن است. این سخنرانی، بخش «نرم» و ایدئولوژیک همان سناریویی بود که بخش «سخت» آن توسط دولت استرالیا با اخراج سفیر ایران اجرا شد. او با استفاده از هویت «ایرانی‌تبار» خود، تلاش کرد تا به یک اقدام سیاسی تهاجمی، مشروعیت اخلاقی ببخشد و با استفاده از شعارهای تاریخی، ایران را به یک تهدید وجودی تقلیل دهد. در این نمایش، «مبارزه با یهودستیزی» نه یک هدف، که یک ابزار برای پیشبرد یک جنگ سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *