نومرولوژی و مهندسی سرنوشت: افسون اعداد در برابر واقعیت

نومرولوژی، ناسازگاری با دین، تناقضات بنیادین

یکی از علومی که سابقه طولانی دارد و در جوامع مختلف با روش های گوناگون مورد استفاده قرار می گرفته است علم اعداد است. محاسبات حروف بر اساس ابجد یکی از روش هایی که بین ما ایرانیان بیشتر شناخته شده است. از زمان های قدیم براساس این جدول ابجدی که در آن، هر حرف دارای عددی خاص است، برای کارهای گوناگون محاسباتی صورت می گرفته است. یکی از این مسایل به دست آوردن اسم مناسب برای اشخاص بوده است. در دوره حاضر هم با یک جستجوی ساده در سایت های اینترنتی و شبکه های مجازی به مطالبی برمی خوریم که به همین مساله می پردازد و نام اشخاص را یکی از مهم ترین مولفه های تاثیر گذار در سرنوشت معرفی می کنند و بسیاری از مشکلات را به نداشتن نام مناسب ارتباط می دهند. البته این مساله نه به این صورت افراطی اما با شدت کم تری درگذشته نیز وجود داشته است. در دنیای معاصر هم که سرشار از اضطراب و استرس و مشکل یافتن معنی در زندگی است، گرایش به راهکارهایی که نویدبخش کنترل بر سرنوشت هستند، رو به افزایش است. از همین جهت، “نومرولوژی” یا “علم اعداد” به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی، امروزه در بسیاری از عرفان‌های نوظهور و افرادی که ادعای تسلط بر علوم غریبه دارند، جایگاه ویژه‌ای یافته است. این باور قدیمی که معتقد است بین اعداد و وقایع زندگی ارتباطی عرفانی وجود دارد، امروزه برای “مهندسی مجدد زندگی” از طریق تغییر نام به کار گرفته می‌شود. اما این پدیده از منظر علمی و روانشناسانه و الهیاتی  چگونه قابل تحلیل است؟

منطق درونی نومرولوژی: تغییر ارتعاش برای تغییر سرنوشت

قبل  از ورود به نقد و بررسی این جریان نگاهی به باورها و راهکار های این جریان به اصطلاح معنوی بیندازیم. منطق امروزی حاکم بر این جریان، که با آموزه های معنویت های نوظهور مثل قانون جذب پیوند وثیقی دارد، بر پایه‌ این ایده استوار است که کائنات از انرژی و ارتعاش ساخته شده است. از این دیدگاه، نام هر فرد صرفاً یک برچسب هویتی نیست، بلکه یک “مانترا” یا “ذکر” دائمی است که با تکرار مداوم، ارتعاش غالب زندگی او را شکل می‌دهد. نومرولوژیست‌ها با تخصیص یک عدد به هر حرف الفبا (بر اساس سیستم‌هایی چون فیثاغورثی یا کلدانی و یا کابالایی و یا ابجدی)، به محاسبه‌ “عدد سرنوشت” یک نام می‌پردازند. هر عدد، حامل ویژگی‌های مثبت و منفی خاصی تلقی می‌شود. از همین رو نام ها را در چند دسته تقسیم بندی می کنند؛ صعودی، نزولی، راکد و از جهت دیگر به اشرافی، عرفانی، حادثه آفرین و کم درآمد تقسیم می شود.

اگر ارتعاش نام فعلی فرد “نامطلوب” یا در تضاد با اهداف او (مانند کسب ثروت، موفقیت یا آرامش) تشخیص داده شود، راه‌حل، تغییر نام است. این فرآیند، یک مهندسی دقیق برای انتخاب نامی جدید است که ارتعاش عددی آن با اهداف فرد هماهنگ باشد. در واقع، این عمل به مثابه یک “برنامه‌ریزی مجدد” برای جذب انرژی‌های مثبت و بازنویسی سرنوشت تلقی می‌شود.

مهم ترین نقدی که بر این جریان وجود دارد ناسازگاری این نوع تفکر با اعتقادات و آموزه های اسلامی است.

اولا مبنای این مساله که هر اسم دارای یک ارتعاش خاص است از بحث های شبه علمی و مباحث کوانتوم وام گرفته است که نگاهی غیر توحیدی به عالم دارد و اساسا عالم را نوعی انرژی هوشمند تلقی می کند. در واقع خدای این جریان یک انرژی هوشمند است که با رساندن ارتعاش مناسب به او می توان پاسخ مناسبی دریافت کرد. از همین رو بنیان این تفکر دارای اشکالات اساسی است. لذا این بحث ارتعاش، فرکانس و ارتباط آن با سرنوشت انسان از اساس با نگاه توحیدی و هستی شناسی و خداشناسی صحیح در تضاد است.

در مرتبه بعد با این مساله روبرو می شویم که این میزان اهمیت دادن به نام فرد و پذیرش تاثیر بسزای آن در سرنوشت انسان در واقع اختیار انسان را به حاشیه می برد. نمی توان پذیرفت که انسان های فراوانی در زندگی تلاش و برنامه ریزی می کنند و مسیری را در زندگی خود انتخاب می کنند اما به خاطر نداشتن نام مناسب و عدم آگاهی به این مساله که نام آنها با سرنوشت و هدف آنها سازگار نیست، هرگز نمی توانند به نتیجه مطلوب  دست پیدا کنند. اساسا این مطلب با حکت و عدالت الهی سازگار نیست و اختیار انسان را عملا ناکارآمد یا حداقلی می کند. به این دلیل که اگر این مساله اینقدر اهمیت داشت در آیات و روایات و دستورات دینی باید به آن اشاره می شد، در صورتی که با رجوع به آیات و روایات به چنین مطلبی به این صورت برخورد نمی کنیم.

از همین رو اشکال بعدی عدم وجود چنین روشی در سیره اهل بیت ( علیهم السلام ) است.

آن چیزی که در کلام اهل بیت و سیره آنها ( علیهم السلام) در مورد انتخاب نام و نام گذاری به ما رسیده است متمرکز بر انتخاب نام نیکو و عدم استفاده از نام های زشت مانند نام حیوانات و نام هایی با معنای ناپسند است. به عنوان نمونه روایاتی را در اینجا ذکر می کنیم.

امام کاظم ( علیه السلام) در روایتی فرمودند: هرکدام از شما سزاوار است که نام نیک برای فرزندانتان انتخاب کنید. در روایتی دیگر از حضرت امام رضا(علیه السلام) نقل شده: «خانه‌ای که در آن افرادی با نام محمد یا احمد یا علی و یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله یا فاطمه از زنان آنان باشد؛ درآن خانه فقر داخل نمی‌شود.

با این اوصاف وقتی به روایات مراجعه می کنیم مطلبی به عنوان ارتعاش و گره خوردن سرنوشت به اسم انسان نمیبینیم. البته این مطلب را باید توجه داشت که نام انسان در نوع رفتار و شکل گیری روحیات او از لحاظ تربیتی و روانشناسی تاثیراتی دارد اما نه به آن صورتی که در جریان های شبه معنوی بیان می شود. حتی در برخی روایات به این مطلب نیز اشاره شده است که نام محمد و علی باعث دوری شیطان میشود. از امام باقر(علیه السلام) حکایت شده: «شیطان از نام «محمد» و «علی» متنفر و گریزان است و از شنیدن نام دشمنان ما اهل بیت خوشحال و مغرور می‌شود. اما این ها همه زمینه ساز برای رشد و شکوفایی انسان است نه اینکه سرنوشت او را به نام او گره بزند. برهمین اساس آنچه که در سیره اهل بیت ( علیهم السلام) است سفارش به تلاش و کوشش و استفاده از فکر و انتخاب مسیر درست است نه آنچه که در بحث انتخاب نام و ارتعاش مطرح است.

لذا چه بسیار افرادی که نام نیکو داشتند و حتی از اولیاء الهی بودند اما در زندگی با سختی ها و مشکلات زیادی مواجه بودند و همچنین افرادی که نام نیکی نداشتند ولی از سرنوشت و عاقبت خوبی برخوردار شدند.

در مرتبه بعدی با اشکالات دیگری نسبت به این جریان روبرو می شویم که به بررسی آنها می پردازیم.

نقد علمی: فقدان شواهد و تناقضات بنیادین

با وجود جذابیت این سیستم، علم هیچ جایگاهی برای آن قائل نیست. اصلی‌ترین نقد، فقدان کامل شواهد تجربی است. هیچ مطالعه‌ی معتبر و تکرارپذیری وجود ندارد که ارتباطی علّی میان عدد یک نام و دستاوردهای زندگی فرد را نشان دهد. تمام “شواهد” موجود، حکایات شخصی و غیرقابل اثبات هستند.

علاوه بر این، خود سیستم‌های نومرولوژی سرشار از تناقض‌اند. وجود چندین مکتب مختلف (مانند فیثاغورثی و کلدانی و …) که به حروف یکسان اعداد متفاوتی اختصاص می‌دهند، نشان می‌دهد که تشخیص صحت برخی از این قوانین و اعتماد به آنها کار بسیار دشواری است.

قدرت باور و خطاهای شناختی

اگر نومرولوژی پایه علمی ندارد، پس چرا برخی افراد از آن “نتیجه” می‌گیرند؟ پاسخ در سازوکارهای قدرتمند روانشناختی نهفته است:

۱. اثر پلاسیبو (Placebo Effect): این قوی‌ترین توضیح است. زمانی که فرد عمیقاً باور دارد که نام جدید زندگی‌اش را دگرگون خواهد کرد، این باور به یک نیروی محرکه‌ی قدرتمند تبدیل می‌شود. فرد با اعتماد به نفس بیشتری عمل می‌کند و رفتار مثبت‌تری از خود بروز می‌دهد که این‌ها به خودی خود نتایج بهتری را رقم می‌زنند؛ نتایجی که به اشتباه به قدرت نام جدید نسبت داده می‌شوند.

۲. اثر بارنوم (Barnum Effect): توصیفات نومرولوژیک اغلب مبهم و کلی هستند (مانند: “شما پتانسیل‌های استفاده نشده‌ی فراوانی دارید”). افراد تمایل دارند این اظهارات کلی را به عنوان توصیفی دقیق و شخصی از خود بپذیرند.

۳. نیاز به کنترل و راه‌حل‌های ساده:  نومرولوژی برای اضطراب‌های پیچیده‌ی زندگی، یک راه‌حل ساده و قابل فهم ارائه می‌دهد: مشکل در نام توست، آن را تغییر بده تا سرنوشتت تغییر کند. این حس کنترل، از نظر روانی بسیار آرامش‌بخش است.

در نتیجه، نومرولوژی و تغییر نام، پدیده‌ای است که قدرتش نه از ارتعاشات عرفانی اعداد، بلکه از توانایی آن در به کارگیری مکانیسم‌های روانشناختی قدرتمندی چون باور، امید و نیاز به کنترل نشأت می‌گیرد. همچنین ابزاری است برای درآمد زایی افرادی که از ساده اندیشی و مشکلات مردم سوء استفاده می کنند.

نویسنده: علی سنجابی شیرازی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *