عبدالرحیم بیرانوند مدرس و پژوهشگر فِرق، ادیان و مذاهب در یادداشتی اختصاصی پرده از فعالیتهای باند تبهکار مصطفی آزمایش برداشت؛ باندی که از فتنه «زن، زندگی، آزادی» تا جنگ دوازدهروزه، با هماهنگی حلقههای امنیتی خارجی، زمینه حملات نظامی و ترور نخبگان ایران را فراهم کردند.
بازیگران و تقسیم نقش
شبکه «دُرّ تیوی» زیر نظر مصطفی آزمایش فعالیت میکند؛ او عضوی از شاخه انشعابی فرقه گنابادی است که سالها در خارج از کشور به فعالیتهای براندازی پرداخته است.
وحید بهشتی، سردبیر این شبکه، بلندگوی میدانی او به شمار میرود. همکاری این دو، صرفاً همنشینی مقطعی نیست؛ آزمایش سکو و پشتیبان است و بهشتی صدا و حرکت میدانی.
ورود به میدان و تغییر تاکتیک
در پاییز ۱۴۰۱، باند آزمایش–بهشتی در پاریس و لندن وارد عمل شد. آنان به تولید محتوا علیه روحانیت پرداختند، تحریک به «عمامهپرانی» و تشویق به اقدامات خشونتآمیز و ترور نخبگان را در دستور کار قرار دادند، سیاهنمایی علیه ایران را دنبال کردند و حتی اوباش را به تعرض علیه بانوان و کندن چادر از سر زنان تشویق نمودند.
با فروکش موج فتنه، صحنه تغییر یافت اما هدف ثابت ماند. باند تبهکار آزمایش که از نتایج پروژه «زن، زندگی، آزادی» راضی نبود، سرخورده و کلافه به فکر طرحی تازه افتاد.
در این میان، بهشتی با مشورت حلقههای امنیتی انگلیس، کمپ تحصنی نمایشی مقابل وزارت خارجه بریتانیا را راهاندازی کرد؛ اعتصاب غذای ساختگی بهانهای شد برای تثبیت حضور طولانی و ایجاد «استودیوی خیابان».
در طول بیش از ۹۰۰ روز، این کمپ پیوسته پیامهای تازه صادر میکرد:
نخست، فشار برای قرار دادن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی؛
سپس، رفتوآمدهای سیاسی و شرکت در میهمانیهای سلطنتی انگلیس؛
بعد، دیدار با مقامها و لابیهای اسرائیلی، از جمله گیلا گاملیل، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی، سفر به سرزمینهای اشغالی، حضور در نشستهای امنیتی و حتی سخنرانی در کنست؛
و سرانجام، تثبیت خط رسانهای ثابت: ترور هدفمند فرماندهان و دانشمندان هستهای، بمباران مراکز هستهای ایران و تشویق به حملهای همهجانبه علیه خاک ایران و نهایتاً تغییر نظام.
در این میان، مصطفی آزمایش همزمان خط «جنگ و خاورمیانه جدید» را پی گرفت؛ خاورمیانهای که جمهوری اسلامی ایران در آن جایی نداشت. خطی بسیار خطرناک که بسترساز تجزیه و کوچکسازی ایران پهناور در استودیوی بُنجل آزمایش بود.
تمام این اقدامات، سرانجام در میهمانی سلطنتی و نشست امنیتی شب ششم فوریه ۲۰۲۴ با تصمیم گیرندگان بریتانیایی رمزگذاری شد: «سر اختاپوس را بزنید».
ویژگیهای کمپ لندن
چه عاملی این کمپ را از یک تحصن عادی متمایز میساخت؟ پنج عنصر کلیدی:
- حضور مداوم و صحنهای ثابت با بنرها و دوربینها برای تولید محتوای روزانه؛
- پیامهایی دورهای و چرخهای که از مطالبه «قرار گرفتن سپاه در فهرست تروریستی» تا «ترور هدفمند» در نوسان بود؛
- پلزنی رسانهای از فارسی به عبری و انگلیسی و حضور مستمر در نشستهای امنیتی لندن–تلآویو؛
- عادیسازی خشونت سیاسی و بزک اخلاقی آن با ادبیاتی فوق رادیکال؛
- محافظت فیزیکی از کمپ و اعضای آن توسط پلیس لندن.
این عناصر، کمپ لندن را از یک نمایش خیابانی ساده به کانون اصلی توزیع پیام «ترور مشروع و هدفمند» و «حمله نظامی به خاک ایران» بدل ساخت؛ پیامی که در چارچوب جنگ ترکیبی انگلیس–اسرائیل و با اجرای مهرهها و عروسکهای خیمهشببازی آن، یعنی باند تبهکار آزمایش–بهشتی، عملیاتی میشد.
تطابق روایت با واقعیت در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴
با آغاز جنگ دوازدهروزه، توالی حوادث بهروشنی با سناریوی باند آزمایش تطابق داشت:
- فاز نخست: ترور شماری از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای؛
- فاز دوم: بمباران مراکز هستهای با پشتیبانی مستقیم ایالات متحده؛
- فاز سوم: بمباران خانههای مردم، بیمارستانها، مهدکودکها، زندانها و حتی خودروهای متوقفشده پشت چراغ قرمز خیابان تجریش؛ تصاویری مشابه همان جنایاتی که رژیم کودککش و سفاک صهیونیستی پیشتر در غزه به نمایش گذاشته بود.
در پایان جنگ، گزارشها از شهادت بیش از ۱۱۰۰ تن و مجروحیت نزدیک به ۵۸۰۰ نفر حکایت داشت. باند تبهکار آزمایش در تمامی این مراحل، آشکارا پشتیبان حملات و جنایات رژیم صهیونیستی بود.
منشأ و مسیر خط عملیات حمله نظامی به خاک ایران
درباره منشأ این خط، دو فرضیه اصلی مطرح است:
- هدایت مستقیم از سوی محافل امنیتی انگلیس و اسرائیل بهسوی بهشتی و آزمایش؛
- آغاز ایدهای خودسرانه از جانب باند آزمایش که نخست در رسانههای معاند فارسیزبان و عبریزبان بازتاب یافت و سپس بهسرعت توسط سرویسهای امنیتی جذب و کانالیزه شد.
هرچه بود، در عمل نتیجه چیزی جز ترکیبی از شانتاژ رسانهای باند دراویش صهیونیستی و پیوند سریع آن با اهداف جنگ ادراکی لندن–تلآویو نبود. در این پروژه، باند آزمایش نقش پیمانکار رسانهای طرحهایی پیچیدهتر را برای دشمنان متخاصم ایفا کرد.
مرز میان «بیان سیاسی» و «خیانت و تشویق به حمله نظامی و ترور» روشن است. هنگامی که رسانهای صراحتاً توصیه به حمله به زیرساختها و مردم میکند و آشکارا از آن حمایت به عمل میآورد، نقش آن دیگر صرفاً «ابراز نظر» نیست؛ بلکه به مشارکت در جنایت بدل میشود.
پیگیریهای حقوقی میتواند در دو سطح صورت پذیرد:
- داخلی: همکاری با دشمن، معاونت در اقدامات علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی، و تشویق به ترور و کشتار نخبگان و مردم عادی؛
- بینالمللی: مستندسازی اظهارات و اقدامات برای طرح دعوی بهعنوان مشارکت در اعمال تروریستی و جنایات جنگی.
گامهای مستندسازی
برای پیگیری حقوقی و تحقیق دقیق، میتوان اقدامات زیر را در دستور کار قرار داد:
- گردآوری شواهد شامل ویدئوها، مصاحبهها، سفرها و دعوتها؛
- تدوین خط زمانی از پاییز ۱۴۰۱ تا آغاز جنگ تحمیلی دوازدهروزه؛
- مطالبه شفافیت از پلیس لندن و وزارت خارجه بریتانیا در خصوص مجوزها و تعاملات؛
- تنظیم کیفرخواست قضایی علیه سران این گروهک معاند؛
- پیگیری استرداد و محاکمه رسمی آنان از طریق مجاری حقوقی بینالمللی؛
- در صورت تعذر، برگزاری دادگاه غیابی بر پایه مستندات و شواهد موجود.
بازگشت به آغاز
قصه از قاب یک میهمانی آغاز شد؛ جایی که وحید بهشتی در میهمانی سلطنتی و سپس در نشست امنیتی شب ششم فوریه ۲۰۲۴ اهداف را افشا کرد و نتیجه را از پیش بر زبان آورد.
این خطِ جنگ رسانهای که به اقدام نظامی علیه خاک میهن گره خورد، نه قابل چشمپوشی است و نه سزاوار بخشش.
اقدامات خیانتکارانه تفالههای قیشده سلسله سلطانعلیشاهی (گنابادی) ـ یا همان باند تبهکار دراویش صهیونیستی مصطفی آزمایش با نقش برجسته وحید بهشتی و شخص مصطفی آزمایش ـ لکه ننگی است فراموشنشدنی. این رویداد، آزمونی است برای تمییز مرز میان آزادی بیان و پروژهگیری برای کشتار مردم و خیانت به وطن؛ آزمونی که پاسخ آن نه در میدان رسانه، بلکه در محضر دادگاه صالحه داده خواهد شد.