ساختار یک فریب پیچیده در پوشش مبارزه با یهودی‌ستیزی: ابتدا هیولا بساز، سپس خود را منجی نشان بده!

یهودیت

 

سخنرانی اخیر فرزاد شفا(اپوزوسیون، یهودی ایرانی تبار)، که توسط سازمان صهیونیستی «نه به یهودی‌ستیزی» (متشکل از یهودیان ایرانی‌تبار خارج از کشور) برگزار شد، یک شاهکار پروپاگاندایی و نمونه‌ای درخشان از یک عملیات روانی چندلایه است. این ویدیو صرفاً یک سخنرانی نیست، بلکه یک بسته مهندسی‌شده است که با حرکتی زیرکانه و شیطانی آغاز می‌شود: پس از بیان چند کلمه از سوی فرزاد شفا، سخنان تقطیع‌شده حجت‌الاسلام سید حسین آقامیری از برنامه حسینیه معلی به صورت زیرصدا پخش می‌شود که می‌گوید «طراح اصلی صحنه کربلا، یهود است». این مقدمه‌چینی، کلید فهم این جنگ روانی است. این سازمان با این کار، ابتدا یک هیولا از «دشمن» می‌سازد تا سپس، سخنان فرزاد شفا را به عنوان پاسخ معنوی و مظلومانه به این هیولا، به خورد مخاطب دهد.

پرده اول: بازی شیطانی؛ تولید یک تهدید برای توجیه یک پاسخ

عملیات با یک تکنیک کلاسیک «ساختن دشمن» آغاز می‌شود. سازمان «نه به یهودی‌ستیزی» به جای آنکه ادعا کند ایرانیان و مسلمانان یهودستیز هستند، یک کلیپ تقطیع شده را به عنوان «سند» به نمایش می‌گذارد. این کار چند هدف را همزمان دنبال می‌کند:

ایجاد حس قربانی‌بودن: مخاطب از همان ابتدا با یک نفرت‌پراکنی عریان و تاریخی مواجه می‌شود و ناخودآگاه در موضع دفاع و همدردی با یهودیان قرار می‌گیرد.

مشروعیت‌زدایی از طرف مقابل: کل جهان‌بینی اسلامی-ایرانی به یک تفکر پارانوئید و توطئه‌پندار تقلیل داده می‌شود.

آماده‌سازی زمین برای فرزاد شفا: این نفرت‌پراکنی اولیه، زمین حاصلخیزی را برای کاشتن بذر سخنان فرزاد شفا فراهم می‌کند. اکنون مخاطب آماده است تا هر حرفی را به عنوان یک پاسخ منطقی و معنوی به این حجم از کینه بپذیرد.

پرده دوم: ورود حکیم دانا؛ پاسخ «معنوی» به هیولای ساخته‌شده

پس از آنکه هیولای «یهودستیزی اسلامی» به صحنه آورده شد، فرزاد شفا در نقش یک حکیم دانا و معنوی وارد می‌شود. او دیگر یک مدعی سیاسی نیست؛ او نماینده یک تفکر عمیق و قربانی‌شده است که می‌خواهد «حقیقت کیهانی» را در مقابل این جهل تاریخی توضیح دهد. تمام مفاهیم عرفانی که او به کار می‌برد (بیت‌المقدس به عنوان «گیت کیهانی»، قلب تپنده جهان، و مرکز پاکسازی روح بشریت) اکنون در این چارچوب جدید معنا پیدا می‌کنند. این‌ها دیگر ادعاهای انحصارطلبانه نیستند، بلکه دفاعیه‌ای معنوی در برابر نیرویی اهریمنی است که می‌خواهد دروازه آسمان را ببندد!

پرده سوم: سلاخی مفاهیم معنوی؛ ابزارهای حکیم برای خلع سلاح رقیب

فرزاد شفا در لباس این حکیم مظلوم، به طور سیستماتیک طرف مقابل را تحقیر و از اعتبار ساقط می‌کند. او با تحقیر، ادعاهای مسلمانان را صرفاً یک «کپی‌برداری طوطی‌وار» می‌خواند، آیین‌های اسلامی شیعی مانند عزاداری را به تصویری سطحی از «قمه‌زنی» تقلیل می‌دهد و در نهایت، درک آن‌ها از مفاهیم معنوی را کاملاً سطحی و بی‌ریشه جلوه می‌دهد. این مقایسه، برتری ذاتی «خودی» (یهودیت اصیل و عرفانی) را بر «دیگری» (اسلام کینه‌توز و مقلد) تثبیت می‌کند. او با مصادره مفاهیم جهانی مانند «روح» و «پاکسازی»، یک ادعای سیاسی و ارضی را به یک ضرورت جهانی برای تمام بشریت تبدیل می‌کند و مخالفانش را به دشمنان تکامل روحانی کل انسان‌ها تقلیل می‌دهد.

پرده چهارم: صدور حکم نهایی با سلاخی یک داستان

اوج این نمایش در تفسیر او از داستان حضرت سلیمان و دو مادر نهفته است. این داستان، تیر خلاص این عملیات روانی و پاسخ مستقیم به کلیپ تقطیع شده ابتدای ویدیو است. او با این تفسیر، حکم نهایی را صادر می‌کند:

یهودیت، مادر اصلی و دلسوز بچه (اورشلیم) است.

مسلمانان (که با کلیپ ابتدایی، نماد کینه و شرارت شده‌اند)، مادر دروغین و شروری هستند که حاضرند بچه را نصف کنند تا به دست مادر اصلی نرسد!

این داستان، پازل را کامل می‌کند. هیولایی که در پرده اول ساخته شد، اکنون در پرده آخر به طور کامل محکوم و از هرگونه حقی خلع می‌شود.

نتیجه‌:

این ویدیو، یک نمونه کامل از یک پروپاگاندای پیچیده و مهندسی‌شده رسانه ای است. با قرار دادن یک کلیپ نفرت‌پراکن در ابتدا، این سازمان یک «مسئله» خلق می‌کند و سپس فرزاد شفا را به عنوان «راه‌حل» معنوی آن ارائه می‌دهد. این نه یک گفتگوی بین ادیانی، بلکه یک اعلام جنگ الهیاتی است که در آن، ابتدا دشمنی اهریمنی برای طرف مقابل تعریف می‌شود تا سپس هرگونه اقدام تهاجمی علیه او، نه به عنوان یک انتخاب سیاسی، بلکه به عنوان یک ضرورت الهی و یک جنگ مقدس، توجیه شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *