گزارش اخیر اندیشکده صهیونیستی «Jerusalem Center for Security and Foreign Affairs» در نگاه اول یک تحلیل نظامی دقیق به نظر میرسد، اما با کنار زدن لایه سطحی آن، با یک سند پروپاگاندای استادانه و چندلایه مواجه میشویم. این متن، یک بیانیه راهبردی است که وظیفهاش نه تحلیل واقعیت، بلکه ساختن واقعیت و مهیا کردن زمینه برای فاز بعدی رویارویی نظامی رژیم منحوس صهیونی با ایران است. این گزارش، پیشبینی جنگ نیست؛ بلکه بخشی از خود جنگ است.
۱. سناریوسازی «قربانی» در برابر «مهاجم»: مهندسی افکار عمومی
اولین و کلیدیترین تکنیک این گزارش، وارونهسازی نقش قربانی و متجاوز است. گزارش با ظرافت، اسرائیل را در موضعی کاملاً تدافعی قرار میدهد: «تقویت سامانههای دفاعی»، «تسریع تولید موشکهای آرو» و «هوشیار ماندن».
در مقابل، ایران به عنوان یک نیروی مهاجم، غیرمنطقی و انتقامجو تصویر میشود که در حال «برنامهریزی یک حمله غافلگیرانه پیشگیرانه» است.
این قاببندی دقیق، یک پیام روشن به افکار عمومی جهان و متحدان غربی رژیم صهیونی ارسال میکند: ما صرفاً در حال دفاع از خود در برابر یک دشمن غیرقابل پیشبینی هستیم. نقل قولهای گزینشی از مقامات نظامی اسرائیل، مانند ژنرال زامیر، این سناریو را تکمیل میکند. او از «ورود به فصلی جدید» سخن میگوید، که میتواند به معنای آمادهسازی برای یک حمله پیشدستانه جدید باشد.
۲. هیولاسازی از دشمن: تبدیل یک دولت به یک نیروی هیجانی و خطرناک
یکی از ستونهای اصلی این گزارش، روانشناسیسازی دشمن است. متن به شکلی هدفمند بر مفاهیمی مانند «تحقیر قابل توجه»، «ترمیم زخمها» و «بازگرداندن غرور ملی آسیبدیده» ایران تأکید میکند.
وقتی دشمن غیرمنطقی و هیجانی تصویر شود، دیگر نمیتوان با او مذاکره یا تعامل کرد. تنها گزینه باقیمانده، مهار نظامی اوست. این گزارش با این تصویرسازی، عملاً هرگونه راهحل دیپلماتیک را بیمعنا جلوه داده و گزینه نظامی را به عنوان تنها راهحل منطقی به مخاطب القا میکند.
۳. تزریق تهدید هستهای: توجیهی برای هرگونه اقدام پیشگیرانه
گزارش به طور مداوم به «برنامه هستهای» ایران و «عدم عقبنشینی» تهران از آن اشاره میکند و آن را به خط قرمز آمریکا گره میزند. این تأکید بیوقفه، یک کارکرد مشخص دارد: مشروعیتسازی برای حمله پیشدستانه.
وقتی تهدید، یک تهدید وجودی (دستیابی به سلاح هستهای) تعریف شود، هر اقدامی برای جلوگیری از آن، حتی اگر نقض قوانین بینالمللی باشد، موجه به نظر میرسد.
این مرکز تحقیقاتی با این کار، به دولت جعلی اسرائیل و لابیهایش در واشنگتن، خوراک تبلیغاتی لازم را میدهد تا بگویند: «ببینید، ایران در حال حرکت به سمت بمب است و ما چارهای جز متوقف کردن آن نداریم.» این همان منطقی است که پیش از این برای توجیه تهاجمهای دیگر در تاریخ معاصر استفاده شده است.
۴. ترسیم سناریوهای حمله: دیکته کردن گزینهها به دشمن
بخشی از گزارش که به «سناریوهای حمله ایران» میپردازد، یک عملیات روانی پیچیده است. از یک سو، با طرح حمله از طریق نیروهای نیابتی، تلاش میکند ایران را به عنوان یک نیروی بیثباتکننده در کل منطقه معرفی کند. از سوی دیگر، با تعیین شروطی برای یک «حمله غافلگیرانه» (انزوای دیپلماتیک اسرائیل، بحران داخلی و…)، همزمان دو کار را انجام میدهد:
به داخل: به نخبگان سیاسی رژیم هشدار میدهد که از ایجاد بحران داخلی پرهیز کنند.
به ایران: این پیام را ارسال میکند که «ما تمام گزینههای شما را تحلیل کردهایم و برای آنها آمادهایم.»
نتیجهگیری: گزارشی برای صدور مجوز جنگ
گزارش این اندیشکده صهیونیستی یک تحلیل آکادمیک بیطرف نیست. این یک کیفرخواست سیاسی-نظامی علیه ایران است که با اهداف زیر تنظیم شده:
توجیه داخلی: آمادهسازی افکار عمومی رژیم غاصب برای پذیرش هزینه یک درگیری جدید.
مشروعیتسازی بینالمللی: قانع کردن متحدان غربی، بهویژه آمریکا، برای حمایت یا حداقل عدم مخالفت با اقدام نظامی آینده اسرائیل.
جنگ روانی علیه ایران: ارسال پیام بازدارندگی، تهدید و نمایش اشراف اطلاعاتی.
این سند، بخشی از استراتژی ارتباطی ماشین جنگی اسرائیل است که تلاش میکند یک «جنگ اختیاری» را به یک «جنگ ضروری» و اجتنابناپذیر تبدیل کند. تاریخ نشان داده است که وقتی اتاقهای فکر شروع به نوشتن سناریوهای جنگ میکنند، ژنرالها در حال آماده شدن برای اجرای آن هستند.