آنچه سازمانهای لابیگر صهیونیستی مانند سازمان JIMENA (یهودیان بومی خاورمیانه و شمال آفریقا) و StandWithUs Campus (سازمان آموزشی بینالمللی متمرکز بر آموزش درباره رژیم صهیونیستی و مبارزه با یهودیستیزی در محیطهای دانشگاهی)، تحت عنوان نشست «صدای دانشجویان یهودی ایرانی» به صحنه بردند، نه یک میزگرد دانشجویی، بلکه یک عملیات روانی مهندسیشده بود. این نمایش که با دقت کارگردانی شده بود، یک هدف مشخص را دنبال میکرد: سلاحوارهسازی از تجربیات واقعی یا اغراقشدهی چند دانشجو برای ترویج این دروغ خطرناک که «نقد اسرائیل مساوی با یهودستیزی است». این کالبدشکافی، پرده از تکنیکهای این ماشین پروپاگاندا و تبلیغات سوگیرانه رسانه ای برمیدارد.
تکنیک اول: پیوند دروغین میان «انقلاب ایران» و «اعتراضات دانشجویی آمریکا»
نقطهی ثقل این نمایش، تلاش مذبوحانه برای ایجاد یک قیاس معالفارق و سخیف میان رویدادهای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ایران و جنبشهای دانشجویی حامی فلسطین در دانشگاههای آمریکاست. سخنرانان، به ویژه ابی یوسان (Abby Yosian) که از زبان پدرش این شباهت «وحشتناک» را نقل میکند، آگاهانه در حال کاشتن این بذر سمی در ذهن مخاطب هستند: «همانطور که صهیونیسم در ایران غیرقانونی شد و ما را آواره کرد، امروز نیز جنبش دانشجویی در آمریکا با همان پوشش ضدصهیونیسم، در حال تکرار تاریخ و زمینهسازی برای یک هولوکاست دیگر است.»
این یک تحریف بیشرمانه از تاریخ و واقعیت است. هدف، نه بیان یک نگرانی واقعی، بلکه شیطانسازی از دانشجویان معترض و چسباندن برچسب «یهودستیز» به هر کسی است که سیاستهای آپارتاید و نسلکشی رژیم منحوس را محکوم میکند.
تکنیک دوم: بهرهبرداری احساسی از تاریخ برای توجیه جنایت
در تمام طول میزگرد، شرکتکنندگان به طور مداوم به تاریخ خانوادههای خود در ایران و «آوارگی» آنها ارجاع میدهند. این خاطرات، چه واقعی و چه شاخ و برگ داده شده، کارکردی جز این ندارد که به مخاطب القا کند: «ما قربانیان ابدی تاریخ هستیم و به همین دلیل، اسرائیل به عنوان پناهگاه امن ما، حق دارد برای بقای خود دست به هر اقدامی بزند.»
کلویی لیویان(Chloe Levian) که از اسرائیل به عنوان «سرزمین مادری» یاد میکند و یاسمین(Yasmeen Ohebsio) که آرزوی بازگشت به «خانه» در ایران را دارد، در حال بهرهبرداری از یک نوستالژی ساختگی هستند تا جنایات کنونی رژیم صهیونیستی را در هالهای از مظلومیت تاریخی بپوشانند. آنها از تجربه تلخ نسلهای گذشته، به عنوان مجوزی برای حمایت از یک رژیم اشغالگر استفاده میکنند.
تکنیک سوم: تعریف مجدد «یهودستیزی» و حمله به منتقدان داخلی
این نمایش، تعریفی جدید و خطرناک از یهودستیزی ارائه میدهد: هرگونه اشاره به نفوذ لابیهای صهیونیستی (اتهام «کنترل رسانهها»)، هرگونه نقد به سرمایهگذاری قطر در دانشگاهها (که به عنوان توطئهای علیه یهودیان معرفی میشود) و مهمتر از همه، هرگونه موضع ضدصهیونیستی، فوراً به عنوان یهودستیزی معرفی میشود.
در این میان، حمله به اقلیت کوچک اما شجاع «یهودیان ضدصهیونیست» که حاضر به همسویی با این ماشین جنگی نیستند، بسیار کلیدی است. یاسمین با «شستشوی مغزی شده» خواندن آنها و ارائه آمار مشکوک «۹۵ تا ۹۷ درصد یهودیان صهیونیست هستند»، در حال اجرای یک عملیات پاکسازی و خالصسازی داخلی است. پیام روشن است: هر یهودی که با ما نیست، علیه ما و یک خائن به هویت یهودی است.
نتیجه: دانشجویان به مثابه سربازان یک جنگ ایدئولوژیک
این دانشجویان، قربانیان بیگناه یهودستیزی نیستند؛ آنها سربازان آموزشدیده و خط مقدم یک جنگ ایدئولوژیک هستند که توسط سازمانهای قدرتمند صهیونیستی مدیریت میشود. آنها با روایتهای احساسی و تحریف تاریخ، مأموریت دارند تا فضای دانشگاهها را که به کانون نقد رژیم کودک کش تبدیل شده، مسموم کرده و هر صدای مخالفی را با برچسب «یهودستیزی» خفه کنند. این میزگرد، نه صدای دانشجویان، بلکه صدای بلند و نگران لابی صهیونیستی بود که از بیداری وجدانهای جهانی به وحشت افتاده است.