پرسش یک درویش:
«مگر مصطفی آزمایش یا وحید بهشتی نمایندهی کل دراویش فرقه نعمتاللهی سلطانعلیشاهی هستند؟ چرا بهخاطر رفتارهای آنها، کل فرقهی سلطانعلیشاهی را زیر سؤال میبرید؟!»
پاسخ: ترکفعل آگاهانهی سرکردگان فرقه سلطانعلیشاهی
نقد ما در این مسائل متوجه همهی متصوفه نیست، چرا که تصوف شاخهها و سلسلههای فراوانی دارد و واکنش آنان در حوادث مختلف، بهویژه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، یکسان نبوده است.
چه بسیارند اهل تصوف از شیعه و سنی که حاضرند جانشان را برای دین، وطن و پرچم سهرنگ ایران فدا کنند.
بنابراین بارها تأکید کردهایم که همهی صوفیان را در یک سطح نمیبینیم.
البته این به معنای عدم نقد تخصصی در موضوع تصوف و عرفان نیست.
فارغ از نقدهای تخصصی؛ مشکل ما متوجه کسانیست که در کسوت درویشی، عَلَم جنگ برای دشمنان این مردم برافراشتهاند.
وقتی افرادی مانند وحید بهشتی و مصطفی آزمایش سالهاست در عرصهی رسانه و سیاست، با عنوان «درویش سلطانعلیشاهی (گنابادی)» به لجنپراکنی میپردازند و از همین جایگاه، افکار التقاطی، جنگطلبانه، تجزیهطلبانه و صهیونیستی خود را ترویج میکنند، طبیعی است که افکار عمومی و رسانهها انتظار دارند بزرگان طریقت سلطانعلیشاهی (گنابادی) از آنها اعلام برائت علنی و شفاف کنند.
اما متأسفانه تا امروز، نه صراحتاً و نه تلویحاً چنین اعلام برائتی از سوی سرکردگان این فرقه مشاهده نشده است.
این فراتر از سکوت است؛ این یک ترکفعل آگاهانه و معنادار است.
این نامعادله روشن است:
یا این افراد درویشاند و مسئولیت پالایش درونی با شماست؛
یا درویش نیستند و باید رسماً، علناً و بیابهام مرزبندی خود را اعلام کنید.
تا آن زمان، این وضع دوگانه ادامه خواهد داشت:
نمیشود هم از توبرهی درویشی خورد و هم از آخورِ دشمنی با ایران.
مشکل ما با آن دسته از جهلهی صوفیه است که شما و بزرگانتان نسبت به انحرافات و انحطاطشان در سکوتی مرگبار فرو رفتهاید.
و این سکوت، خود معنایی بزرگ دارد.
نویسنده: حجت الاسلام عبدالرحیم بیرانوند