مراسم سالمرگ باب و محتوای برنامه «رستاخیز»

بهائیت، سالمرگ باب، محتوای رسانه ای

 

مراسم سالمرگ سید علی محمد شیرازی (باب)، بنیان‌گذار فرقه بابی، با انتشار محتوای رسانه‌ای از سوی نهادهای وابسته به جامعه بهائی همراه شده است. برنامه «رستاخیز» که توسط سرویس رسانه‌ای فارسی بهائیان تهیه شده، سه محور اصلی را بررسی می‌کند: تفسیر قیامت از نگاه بابی-بهائی، جایگاه طاهره قره‌العین، و مفهوم معجزه. این برنامه با استفاده از بخش‌هایی از فیلم «سید باب» سعی در ارائه روایتی یک‌جانبه از تاریخ این جنبش دارد، در حالی که نقدهای جدی تاریخی، الهیاتی و اجتماعی به این فرقه وارد است.

تفسیر قیامت در فرقه بهائی به‌گونه‌ای ارائه می‌شود که نه‌تنها با قرائت سنتی اسلام، بلکه با ادیان الهی دیگر نیز در تضاد است. در حالی که مسلمانان، مسیحیان و یهودیان قیامت را رویدادی عینی، جسمانی و جهانی می‌دانند، بهائیان آن را صرفاً نمادی از پایان یک دوره دینی و آغاز دینی جدید تفسیر می‌کنند. این تفسیر در آثار باب و بهاءالله نوعی تأویل‌گرایی افراطی محسوب می‌شود که آموزه‌های اساسی دین را از محتوای واقعی تهی کرده و آن‌ها را به ابزار تثبیت موقعیت مدعیان جدید نبوت تبدیل می‌کند. بسیاری از علمای اسلامی و ادیان دیگر، این قرائت را تحریف مفاهیم آخرت‌باورانه دانسته و آن را فاقد مبنای الهی و متناقض با ادبیات وحیانی ارزیابی کرده‌اند.

تمرکز بر طاهره قره‌العین نیز در این برنامه، با وجود نمایش چهره‌ای زنانه و انقلابی، با واکنش‌های تاریخی و مذهبی متعددی مواجه بوده است. کشف حجاب او در جمع، نه‌تنها برخلاف عرف اجتماعی و دینی جامعه آن زمان بود، بلکه باعث ایجاد شکاف حتی در درون پیروان فرقه شد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که شماری از پیروان اولیه باب، به‌دلیل این اقدام، از این فرقه فاصله گرفتند. در حقیقت، این رفتار نه به عنوان یک کنش فکری پیشرو، بلکه به‌عنوان نمادی از انحراف از موازین اجتماعی، موجب تعمیق بحران مشروعیت جنبش بابی در نگاه عمومی شد.

بحث معجزه در اندیشه بابی-بهائی نیز با چالش‌های جدی روبه‌رو است. باب و بهاءالله نه‌تنها قادر به ارائه معجزه‌ای قابل تأیید نبودند، بلکه در موارد متعدد، مفاهیم معجزه را به امور نمادین و درونی تفسیر کردند. این تأویل‌گرایی در حالی صورت گرفت که معجزه‌گرایی یکی از نشانه‌های نبوت در ادیان ابراهیمی بوده است. به همین دلیل، برخی از بهائیان در سال‌های اخیر با هدف مقابله با این چالش، به ساختن روایت‌هایی از «معجزات» باب و بهاءالله روی آورده‌اند. این روایت‌ها غالباً خالی از شواهد تاریخی معتبر و بیشتر مبتنی بر نقل‌های شفاهی و تأویل‌های شخصی هستند.

افزون بر این، تحلیل‌گران دینی معتقدند که ضعف مبانی کلامی این فرقه، باعث شده تا رهبران آن به‌جای گفت‌وگوی الهیاتی و عقلانی، به طرح مفاهیمی چون «مصلح اجتماعی» یا «نماد نوگرایی» برای باب و بهاء متوسل شوند. در واقع، بهائیان با هدف دور شدن از مباحث علمی و پاسخ‌گویی به انتقادات متکلمان و فقهای اسلامی، تلاش کرده‌اند با تأکید بر پلورالیسم دینی و مفاهیم عام‌گرایانه، خود را از نقدهای جدی برهانند. با این حال، بررسی ساختار داخلی و آموزه‌های این فرقه نشان می‌دهد که برخلاف ادعای پلورالیسم، بهائیت در سطوح تشکیلاتی، فرقه‌ای انحصارگرا است که مدعی مشروعیت نهایی در عصر جدید می‌باشد.

برگزاری این مراسم و تولید محتوای تبلیغاتی را می‌توان در چارچوب تلاش جامعه بهائی برای بازسازی هویت تاریخی و جذب پیروان جدید تحلیل کرد. با این حال، بسیاری از پژوهشگران مستقل معتقدند که روایت رسمی بهائیان از تاریخ خود، گزینشی و یک‌سویه است و تناقض‌های موجود در ادعاهای رهبران این جنبش را نادیده می‌گیرد. همچنین، برخی تحلیل‌گران سیاسی، فعالیت‌های تبلیغی بهائیان را در راستای کسب مشروعیت بین‌المللی، به‌ویژه در کشورهای غربی و در میان نهادهای حقوق بشری، ارزیابی می‌کنند.

در نهایت، بررسی این مراسم و محتوای مرتبط با آن نشان می‌دهد که جامعه بهائی، علیرغم تلاش برای ارائه تصویری مدرن، عقل‌گرا و مدافع حقوق بشر، با چالش‌های جدی در زمینه استنادات تاریخی، مبانی دینی و پذیرش اجتماعی روبه‌رو است. در حالی که پیروان این فرقه سعی در ترویج روایت خود دارند، نقدهای موجود — از سوی اسلام‌گرایان، مورخان مستقل، اندیشمندان سنت‌گرا و حتی برخی روشنفکران سکولار — نشان می‌دهد که ادعاهای بابی و بهائی هنوز در محافل علمی، دینی و فرهنگی، محل مناقشه و نقد جدی‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *