در پی شهادت چند شهروند غیرنظامی ایرانی، از جمله یک دانشمندان هستهای و خانوادهشان، در نتیجه تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، کانال تلگرامی «مهر ایران» که بهواسطه رویکرد ضدجمهوری اسلامی و تمایلات باستانگرایانهاش شناخته میشود، با انتشار تصاویری از برخی مقامات ارشد جمهوری اسلامی به این وقایع واکنش نشان داد.
در این پست تلگرامی، نویسنده با لحنی تند خطاب به نهادهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل از جمله موساد، مدعی شد که هدف قرار گرفتن دانشمندان، زنان و کودکان، نه تنها کمکی به تغییر حکومت در ایران نمیکند، بلکه موجب تقویت وجهه قربانی در نظام حاکم میشود. او نوشت: «برای تغییر حکومت، این افراد را باید میزدید نه دانشمند هستهای و زن و کودک ششماههاش را، نه زیرساختهای علمی و اقتصادی کشور را.»
نکته قابل توجه در این واکنش، تمرکز نویسنده بر افرادی است که از نظر او هسته قدرت در جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند. او با اشاره به مفاهیمی مانند «فراماسونهای لژ سید جمالالدین اسدآبادی»، «جاعش» و «کلیدداران واتیکان» تلاش میکند ارتباطاتی پنهان میان جمهوری اسلامی و شبکههایی جهانی با خاستگاه غربی و حتی مسیحی ترسیم کند. این ادبیات، که با تفکرات توطئهباورانه و ضداسلام سیاسی عجین شده، از منظر مخاطب باستانگرای این کانال قابل انتظار است.
اما شاید مهمترین نکته در این موضعگیری آن باشد که نویسنده با کنایهای آشکار، حملات اسرائیل را غیرصادقانه و حتی مظنون به تبانی با ساختار قدرت جمهوری اسلامی معرفی میکند. این اتهام ضمنی، با این پرسش همراه است که اگر دشمنی اسرائیل با حکومت ایران واقعی است، چرا هیچگاه به سراغ تصمیمسازان اصلی نظام نمیرود؟ چرا تلفات این حملات بیشتر متوجه مردم عادی و نخبگان علمی است، نه صاحبان واقعی قدرت؟
این نوع واکنش، نشانهای از نوعی بیاعتمادی ریشهدار به روایتهای رسمی دشمنیها در منطقه است و در عین حال، بر درک نویسنده از وجود یک نظام جهانی تبانیشده علیه ایرانِ غیرمذهبی و باستانی تأکید میگذارد. در فضایی که از یکسو نفرت از جمهوری اسلامی وجود دارد و از سوی دیگر بیاعتمادی به نیت واقعی دشمنان خارجی نظام، روایتهایی مانند این، در خدمت تقویت نظریههای پیچیدهای از «همدستی پنهان» قرار میگیرند.