پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه، در آخرین سال عمر پر برکتشان، چندین بار مستقیم و غیرمستقیم به موضوع انجمن حجتیه پرداختند و سخنانی را در نقد تفکرات رهبران و طرفداران این جریان بیان کردند. در این متن برخی از تقابلات امام خمینی رحمهاللهعلیه با اندیشههای انجمن حجتیه را بیان میکنیم.
تقابل اصلی امام خمینی رحمهاللهعلیه با انجمن حجتیه در اندیشه «جدایی دین از سیاست» و برداشتهای سطحی آن انجمن از دین بود. رهبران انجمن حجتیه در زمان غیبت معصوم علیهالسلام ورود به عرصه سیاست را غلط و موجب لطمه به دین میپنداشتند؛ [۱] درحالیکه امام خمینی رحمهاللهعلیه اعتقاد دارند که دین و سیاست در پیوند با یکدیگرند.
امام با یادآوری این نکته که برخی میگویند وظیفه آنان سنگینتر از امام زمان علیهالسلام نیست و اصلاح امور را تنها وظیفه آن حضرت میدانند، افزوده است که همه مردم موظف به احیای دین و دفاع از مظلوماند. ایشان اصل جدایی دین و متدینان از سیاست و جامعه را دیدگاهی استعماری و حامیان اینگونه طرز تفکر را منحرف و سادهلوح میشمرد.[۲]
یکی دیگر از تقابلهای بنیانگذار انقلاب با رهبران انجمن حجتیه این بود که رهبران و طرفداران انجمن با توجه به برخی از روایات، تشکیل حکومت را مخصوص امام معصوم علیهالسلام میدانند و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمارند؛[۳] اما امام خمینی این دسته از روایات را که مورد استناد رهبران انجمن بود، ضعیف میدانستند و معتقد بودند که دلایل ضرورت مبارزه با ستم، دلایلی استوارند. در نگاه امام، مردم وظیفه دارند برای اجرای احکام، حکومت اسلامی تشکیل دهند و تشکیل حکومت و نظام، دائمی است و مختص زمان حضور معصوم نیست؛ علاوه بر این از نگاه امام خمینی رحمهاللهعلیه ادعای مشروع نبودن حکومت در دوران غیبت، از نظر عقل و قرآن نیز باطل است. ایشان این نوع تفکر را موجب هرجومرج در جامعه میدانستند.[۴]
یکی دیگر از تقابلهای امام خمینی رحمهاللهعلیه با انجمن حجتیه این بود که امام، عقیده کسانی را که وجود مشروبفروشیها، فسادها و حکومت ظالمان را برای ظهور امام زمان علیهالسلام راهگشا میدانستند، انحرافی و باطل میدانستند و معتقد بودند که باید در زمان غیبت تلاش کرد و در اجرای احکام اسلام و مبارزه با فساد و گناهکاران کوشید و حقایق را منتشر کرد.[۵]
دیگر تقابل امام و رهبران انجمن حجتیه این بود که رهبران انجمن تقیه را راهبرد مطلق و برای همه زمانها و همه شرایط میدیدند و حتی در صورت به خطر افتادن دین و نابودی شعائر اسلامی نیز راه سازش با حاکمان را ارائه میدادند،[۶] ولی امام خمینی رحمهاللهعلیه تقیه را محدود به شرایط ویژه میدانستند. ایشان کاربرد تقیه را در فروع دین میدانستند نه اصول و کیان اسلام و در شرایطی که دین در خطر قرار گیرد، آن را حرام میشمردند.[۷]
پینوشت:
[۱]. اخگری، محمدرضا، ولایتیهای بیولایت، ص۳۳. تاریخ نشر ۱۳۶۷.
[۲]. خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج۸، ص۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[۳]. جمعی از نویسندگان، دانشنامه مهدویت و امام زمان عجلاللهفرجه، ، ص۶۶، نشر پایگاه تخصصی عاشورا. بیتا.
[۴]. خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۴-۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[۵]. همان، ج۲۱، ص۲۸۱.« تا دیروز مشروبفروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان -ارواحنافداه- را مفید و راهگشا میدانستند، امروز از اینکه در گوشهای، خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ میدهد، فریاد «وا اسلاما» سر میدهند! … دیروز «حجتیهایها» مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند!»
[۶]. صدقی، ابوالفضل، «جریان شناسی انجمن حجتیه»، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، دوره سوم، سال۸۶
[۷]. خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۳۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.