نمایش اخیر کیانا دنیل، کوچینگ بیزینس یهودی ایرانیتبار، چیزی فراتر از یک روایت شخصی از رنج و موفقیت است؛ این ویدیو با حمایت آشکار یاسمین پهلوی، به الگویی از پیوند تجارت، قربانینمایی و سیاست بدل شده است. پشت روایت «الهامبخش» او از تروما و کارآفرینی، یک پروژه حسابشده برای بازسازی تصویر پهلوی و مشروعیتبخشی به اپوزیسیون در پوشش موفقیت فردی نهفته است.
کیانا دنیل، کوچینگ بیزینس یهودی ایرانیتبار، اخیرا در ویدیویی با روایتی دراماتیک از سرگذشت خانوادهاش در ایران پس از انقلاب اسلامی، داستان «موفقیت» خود را به نمایش گذاشت. او در این ویدیو صراحتاً اعتراف میکند: «من فقط تروما را به ارث نبردم، آن را تجاریسازی کردم.» این نمایش که با کامنت حمایتی یاسمین پهلوی همراه شد، ماهیت سیاسی پنهان در پس این پروژه «کارآفرینی» را آشکارتر ساخت.
تحلیل این نمایش سیاسی
نمایش کیانا دنیل یک خاطرهگویی ساده نیست؛ بلکه یک فرمول حسابشده برای تبدیل یک فاجعه تاریخی به یک برند تجاری و سیاسی است. این فرمول از سه مرحله کلیدی تشکیل شده است:
ساختن یک روایت کاریکاتوری: «پهلوی خوب» در برابر «جمهوری اسلامی شر»
دنیل یک داستان کاملاً مهندسیشده ارائه میدهد: پدر او یک «کارآفرین خودساخته» در دوران پهلوی بود. اما با وقوع انقلاب اسلامی، رژیمی کارتونی و شرور سر کار آمد. او با لحنی تمسخرآمیز میگوید: «امام خمینی انگار گفت: ممنون که زیرساختها را ساختی. حالا پولهایت را بده و برو اعدام شو!» در این روایت، مقامات جمهوری اسلامی به غارتگرانی تقلیل مییابند که برای «همسران مطیع خود خرید لوکس مجانی» انجام میدادند. این سادهسازی فریبنده و کاریکاتوری، با حذف تمام پیچیدگیهای تاریخی، یک زمین بازی اخلاقی میسازد که در آن، هرگونه موفقیت در برابر جمهوری اسلامی، مقدس جلوه میکند.
تبدیل «انتقام» به یک محصول تجاری
ابتدا باید بدانیم «تروما» چیست. تروما یک زخم روحی عمیق است که در پی یک فاجعه (مانند جنگ، غارت یا ترس از مرگ) ایجاد میشود. کیانا دنیل ادعا میکند که این زخم را از خانوادهاش به ارث برده است. اما او برای درمان این زخم، روانشناسی را پیشنهاد نمیدهد؛ بلکه یک محصول مالی را به عنوان راهحل ارائه میدهد.
او میگوید: «آنجا بود که با خودم عهد بستم که یک روز دوباره خواهم ساخت… و این بار، از این ثروت تحت هر شرایطی محافظت خواهم کرد.» در این روایت، روش سرمایهگذاری او دیگر یک استراتژی مالی نیست؛ بلکه ابزاری برای انتقام تاریخی ادعایی و التیام آن زخم است. اوج این استراتژی در اعتراف بیپرده و تکاندهنده خود اوست: «من تروما را تجاریسازی کردم.»
مهر تأیید سیاسی: معامله دوسود پروپاگاندا با یاسمین پهلوی
حضور و کامنت حمایتی یاسمین پهلوی، حلقه نهایی این زنجیره و یک اتحاد استراتژیک است. این یک رابطه همزیستی پروپاگاندایی است که در آن، هر دو طرف سود میبرند. کیانا دنیل با داستان «موفقیت» خود، به طور ضمنی «عصر طلایی» یهودیت در دوران پهلوی را اثبات میکند و در مقابل، یاسمین پهلوی با حمایت از او، به این برند تجاری، مشروعیت و اعتبار سیاسی میبخشد. در این معامله، داستان شخصی دنیل به یک سند «رسمی» برای حقانیت روایت پهلوی تبدیل میشود و حمایت پهلوی، محصول مالی دنیل را به ابزاری برای مبارزه سیاسی ارتقا میدهد.
سخن آخر
نمایش کیانا دنیل، یک پروپاگاندای کثیف و نمونهای عریان از کسبوکار تروما است. در این نمایش، تاریخ به یک ابزار بازاریابی تقلیل مییابد، درد و رنج ادعایی یک نسل به یک شعار تبلیغاتی تبدیل میشود، و «موفقیت» فردی، به پوششی برای پیشبرد یک دستور کار سیاسی اپوزوسیون بدل میگردد. این، داستان کارآفرینی نیست؛ داستان پولشویی تاریخ برای منافع شخصی و سیاسی است.

