یک اعتراف ناخواسته از زبان یهودی ایرانی تبار: زبان فارسی، ابزار جدید رژیم اشغالگر برای «فهمیدن راه فکر دشمن»

یهودیت

اخیراً، حنا جهانفروز، خواننده یهودی ایرانی تبار و مدرس زبان فارسی، در مصاحبه‌ای با رادیو صهیونیستی «کان فارسی»، از پروژه جدید وزارت آموزش و پرورش رژیم صهیونیستی برای گسترش آموزش زبان فارسی در مدارس این رژیم پرده برداشت. او با لحنی به ظاهر فرهنگی و صلح‌طلبانه، تلاش کرد تا این اقدام را گامی در جهت «ایجاد پل میان دو ملت» معرفی کند. اما با برسی دقیق متوجه خواهیم شد که این پروژه، نه یک تبادل فرهنگی، بلکه یک عملیات نفوذ و جنگ روانی کاملاً حساب‌شده است؛ پروژه‌ای که در آن، زبان و فرهنگ ایران به ابزاری در خدمت ماشین امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تبدیل می‌شود.

«دارایی استراتژیک»: رمزگشایی از یک اعتراف ناخواسته

خطرناک‌ترین و در عین حال افشاگرانه‌ترین بخش این مصاحبه، کلیدواژه‌ای است که جهانفروز از زبان وزیر آموزش و پرورش رژیم نقل می‌کند: زبان فارسی یک «دارایی استراتژیک» است.

این یک واژه فرهنگی نیست؛ این یک اصطلاح نظامی و اطلاعاتی است. دارایی استراتژیک، ابزاری است که برای دستیابی به برتری بر دشمن به کار گرفته می‌شود. جهانفروز خود ناخواسته این موضوع را تایید می‌کند: «دانستن زبان همسایه یا دشمن به معنای فهمیدن راه فکر اوست.»

این اعتراف، نقاب فرهنگی این پروژه را کنار می‌زند. هدف، لذت بردن از شعر حافظ و سعدی نیست؛ هدف، نفوذ به ذهنیت جامعه ایرانی برای پیشبرد اهداف «سیاسی و امنیتی» است. پیوند زدن همزمان آموزش فارسی با «برنامه‌های سایبری» در مدارس رژیم صهیونیستی، این پازل را تکمیل می‌کند. این یک سرمایه‌گذاری بلندمدت برای تربیت نسلی از سربازان جنگ نرم است که هم به زبان هدف مسلط هستند و هم به ابزارهای جنگ سایبری.

«ملت جدا از رژیم»: القای تفرقه‌افکنی

دومین ستون این پروژه، تکرار همان خط تبلیغاتی نخ‌نما و خطرناک است: «ملت ایران از رژیم ایران فرق دارد.» این گزاره، که در ظاهر یک مشاهده جامعه‌شناسانه است، در واقع یک استراتژی برای مشروعیت‌زدایی از حاکمیت ملی و توجیه دخالت خارجی است.

جهانفروز با این کار، تلاش می‌کند تا به نسل آینده غاصبان سرزمین های اشغالی بیاموزد که می‌توان همزمان با حمله به «رژیم»، ادعای دوستی با «ملت» را داشت. این یک ترفند خطرناک برای ایجاد شکاف مصنوعی و ترویج این ایده است که مبارزه با جمهوری اسلامی، به نفع مردم ایران است. این همان روایتی است که سال‌هاست توسط لابی‌های جنگ‌طلب برای توجیه تحریم‌ها و فشارهای حداکثری علیه ملت ایران به کار گرفته می‌شود.

ویترین «صلح و آزادی» برای یک پروژه جنگی

در نهایت، این پروژه جنگ روانی در یک بسته‌بندی زیبا و فریبنده از «صلح، آرامش و آزادی» ارائه می‌شود. جهانفروز در پایان سخنانش برای همه صلح آرزو می‌کند. این یک ریاکاری آشکار است.

چگونه می‌توان همزمان برای «فهمیدن راه فکر دشمن» برنامه‌ریزی کرد، سربازان سایبری تربیت نمود و به دنبال ایجاد تفرقه در یک کشور بود، و در عین حال ادعای صلح‌طلبی داشت؟ این «صلح»، همان صلح تحمیلی و یک‌طرفه‌ای است که در آن، طرف مقابل باید خلع سلاح شده و تسلیم اراده دشمن گردد.

سخن پایانی:
پروژه آموزش زبان فارسی در سرزمین های اشغالی، نه یک کلاس درس، که یک اتاق جنگ روانی است. این یک نمونه کامل از چگونگی عملکرد ماشین پروپاگاندای مدرن است که در آن، از زیباترین مفاهیم فرهنگی برای پیشبرد خطرناک‌ترین اهداف امنیتی استفاده می‌شود. حنا جهانفروز و همفکرانش، با استفاده ابزاری از هویت ایرانی-یهودی خود، در حال تبدیل زبان فارسی از یک پل فرهنگی، به یک ابزار نفوذ برای ماشین جنگی رژیم سفاک صهیونیستی هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *