پس از گذشت چند سال از ماجرای جنجالی کاووس سیدامامی، اکنون نام خانواده او بار دیگر با موضوعی بحثبرانگیز بر سر زبانها افتاده است؛ این بار نه در حوزه محیطزیست، بلکه در قالب «معنویت سایکدلیک» — جریانی که با پوشش عرفان و درمان، به ترویج مصرف مواد روانگردان میپردازد. گزارش پیشرو، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به بررسی فعالیتهای مهران سیدامامی در کانادا، ادعاهای شبهعلمی پیرامون این جریان و ارتباطهای مبهم آن با شبکههای فکری و رسانهای خارجنشین میپردازد.
مهران سیدامامی، فرزند کوچکتر کاووس سیدامامی – فعال محیطزیست متهم به جاسوسی که در بازداشتگاه خودکشی کرد – با فعالیت در کانادا، به ترویج و تبلیغ یکی از خطرناکترین شاخههای معنویتهای نوظهور، یعنی «معنویت سایکدلیک» یا استفاده از مواد توهمزا روی آورده است. این گزارش، با نگاهی انتقادی، به فعالیتهای او، ادعاهای درمانی بیپایه، و پیوندهای احتمالی این جریان با شبکههای گستردهتر میپردازد.
۱. از میراث پدری تا معنویتِ روانگردان!
مهران سیدامامی،که در فضای مجازی با صفحات متعدد فعال است، خود را مروج «معنویت سایکدلیک» معرفی میکند؛ اصطلاحی که در نقد جدی، پوششی برای ترویج مواد توهمزا (روانگردان) است. او با زیباسازی حالات ناشی از مصرف این مواد و تغییر اصطلاح سازی از «روانگردان» به «رواننما» (نمایانگر روح و ذهن)، سعی در عادیسازی و مشروعبخشیدن به مصرف این مخدرات خطرناک دارد.
۲. پیشینهای جنجالی و تغییر مسیر به سمت مواد
پیشینه خانوادگی مهران،بر غبار ابهامات حول فعالیتش میافزاید. پدرش، کاووس سیدامامی، از فعالان محیطزیست بود که پس از اتهام جاسوسی برای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، در زندان خودکشی کرد. حالا، یکی از پسرانش، رامین، در حوزه هنری فعالیت دارد و دیگری، مهران، در کانادا مستقر شده و به تبلیغ عرفانِ مبتنی بر مواد مخدر روی آورده است. تحلیلگران، روی آوردن او به این عرفان کاذب را میتوانند پاسخی آسیبزا به ضربه روانی ناشی از مرگ پدرش تفسیر کنند؛ فراری به دنیای توهم به جای مواجهه با واقعیتِ تلخ.
۳. ادعاهای درمانی بیپایه و پنهانکردن آسیبهای اجتماعی
مهران سیدامامی در ویدئوهای مشترک با دیگر مروجان این حوزه،مانند سوگل فریدونی، ادعاهای حیرتانگیزی مطرح میکند: درمان ۸۰ درصدی بیماریهای لاعلاج با سایکدلیکها! اما نقد اصلی اینجاست که بیماریهای مورد اشاره آنها عمدتاً از جنس اختلالات روانی شدید و افسردگیهای عمیق هستند. در واقع، آنها برای افرادی که در آسیبپذیرترین شرایط روحی قرار دارند، «توهم» را جایگزین «درمان تحت نظارت علمی» میکنند. این در حالی است که جامعهشناسان هشدار میدهند بسیاری از معتادان و کارتنخوابان کنونی، کسانی بودند که به دلیل افسردگیهای درماننشده به دامن همین مواد لغزنده پا گذاشتند و نه تنها درمان نشدند، که خود به عاملی برای آسیبزدن به پیکره جامعه تبدیل شدند.
۴. پیوندها و ابهامات استراتژیک
این گزارش،پرسشهای بیپاسخ متعددی را پیش میکشد: ارتباط این جریان ترویجی با شبکههای گستردهتر چیست؟ آیا میتوان ارتباط پدر، کاووس سیدامامی، با موساد را از زمینهسازیهای فکری برای فعالیت پسرش جدا دانست؟ افزون بر این، ارتباط مهران سیدامامی با افرادی مانند رها رامین پور، مجری شبکههای ضدایرانی، بر دامنه این ابهامات میافزاید. نکته قابل تامل دیگر، ممنوعیت ترویج و مصرف این مواد حتی در کشورهای غربی مانند آمریکا است، امری که ادعای «معنویت» بودن آن را به چالش میکشد.
در یک تحلیل نهایی، باید هشدار داد که «معنویت سایکدلیک» چیزی جز یک دام پیچیده برای گریز از واقعیت و ایجاد اعتیاد مدرن نیست. تجربههای به اصطلاح معنوی ناشی از این مواد، کاذب، زودگذر و محدود به ساعاتی معدود است و فرد برای بازیابی آن لحظات زودفرجام، مجبور به مصرف مکرر میشود و در دام اعتیاد میافتد. این در تضاد کامل با معنویتهای اصیل و ریشهدار دینی است که تجربه امر مقدس را نه در اوجی موقت و مصنوعی، بلکه در جریان مستمر و آرامشبخش زندگی روزمره نهادینه میکند. بنابراین، ترویج چنین گرایشی، صرف نظر از هر پیوند سیاسی احتمالی، به خودی خود خطری جدی برای سلامت روان افراد و انسجام اجتماعی محسوب میشود.

