در روز ۲۳ تیر، شبکه توانا و دیگر منابع مرتبط با تشکیلات بهایی، متنی با عنوان «ایران فردا در گرو گفتوگوی امروز؛ ضرورت همسخنی برای ساختن چشمانداز مشترک» منتشر کردند. در این متن، جامعه ایران به عنوان جامعهای با تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی معرفی شده که برای رسیدن به توسعه پایدار، نیازمند گفتوگو و همسخنی میان اقشار گوناگون است.
این در حالی است که بررسی دقیقتر این ادبیات، نشان میدهد موضوع گفتوگو و تساهل، در پوشش مفاهیمی چون همزیستی اقوام، پلورالیسم دینی و مشارکت اجتماعی، بستری برای اجرای پروژههای نرمافزاری و فرهنگی بهایی در ایران تلقی میشود. شبکه توانا و هممسلکان آن، طرحی را دنبال میکنند که مشابه آن پیشتر در کشورهای منطقه مانند بحرین، امارات، کردستان عراق، کویت و اردن با موفقیت نسبی اجرا شده و نتیجه آن، تضعیف باورهای دینی سنتی و رشد بیاعتنایی نسبت به اصول دینی در بستر اجتماعی بوده است.
متن منتشرشده، بر ضرورت گفتوگو میان نسلها و فرهنگها تأکید دارد و خواستار دخالت نهادهایی چون دانشگاهها، رسانهها و سازمانهای مدنی برای فراهمسازی زمینه این گفتوگوهاست. در نگاه نخست، این ادبیات، دعوت به تعامل اجتماعی به نظر میرسد؛ اما در واقع با تمرکز بر موضوعاتی مانند «سبکهای مختلف زندگی»، «صدای اقلیتها» و «پذیرش تفاوتها»، مفاهیمی همچون پذیرش عقاید انحرافی، تضعیف مرزهای اعتقادی و هنجاری و در نهایت شکلگیری جامعهای بیتعهد به ارزشهای اصیل ایرانی-اسلامی را القا میکند.
ایران، کشوری است با سابقهای طولانی در همزیستی اقوام، مذاهب و زبانهای گوناگون. از کرد و بلوچ تا لر و عرب، از اهل سنت تا مسیحیان و یهودیان، قرنها در کنار یکدیگر زندگی کردهاند، بیآنکه نیاز به «مهندسی فرهنگی» از سوی نهادهای فرقهای داشته باشند. آنچه امروز به نام «گفتوگو» مطرح میشود، نه احیای این سنت تاریخی، بلکه بهرهگیری از گفتمان مدارا برای نفوذ فرهنگی است.
تشکیلات بهایی در ایران طی سالهای اخیر از طریق شبکهای چندلایه، شامل کوچینگهای شبهفرهنگی، کلاسهای مجازی، نشستهای محلی، ارتباطات همسایگی و خانوادگی، در حال زمینهسازی برای نفوذ ایدئولوژیک خود است. فضای مجازی نیز ابزار کلیدی این فرایند به شمار میرود، جایی که با طرح مفاهیم ظاهراً بیطرف و علمی، مباحثی در راستای ترویج عرفانهای نوظهور، گفتمانهای ضدسنتی و نهایتاً پذیرش بهائیت، در سطوح مختلف اجتماعی مطرح میشود.
هرچند دعوت به گفتوگو، در سطحی نظری، گامی مثبت برای کاهش تنشهای اجتماعی محسوب میشود، اما در صورتی که این گفتوگو به معنای حذف خطوط قرمز دینی، مشروعیتبخشی به فرقههای انحرافی و برهم زدن تعادل فرهنگی جامعه باشد، نمیتوان از آن بهعنوان یک رویکرد بیطرف و اصلاحگرانه یاد کرد.
در نهایت، به نظر میرسد پروژه گفتوگوی مورد نظر منابع بهایی، گامی در مسیر اجرای یک استراتژی نرمافزاری فرهنگی است که بهجای بازسازی انسجام اجتماعی، به فرسایش بنیادهای اعتقادی و ارزشی جامعه ایرانی خواهد انجامید، مگر آنکه در مواجهه با آن، آگاهی عمومی تقویت شده و هوشیاری فرهنگی در سطوح مختلف جامعه، نسبت به این روند شکل گیرد.