گزارش اخیر شلومو وایل در خبرگزاری صهیونیستی JNS، یک برنامه عمل سیاسی در لباس دین است که موشکافی آن، عقبه ایدئولوژیک رژیم اشغالگر را در جنگ اخیر با ایران اسلامی به خوبی افشا میکند. نویسنده که خود ساکن سرزمین های اشغالی ست، جنگ اخیر را نه یک درگیری سیاسی، بلکه یک صحنه از نمایشی بزرگ میان «خداوند» و «قوم اسرائیل» میبیند. در این داستان، جنگ یک «معجزه» است، نخستوزیر رژیم یک «قهرمان الهی» است، و دشمنان، سیاهیلشکرانی بیاهمیت در مسیر سرنوشت محتوم قوم یهود هستند.
۱. جعل تاریخ با الهیات تحریف شده: گناهان و رستگاری
نویسنده برای شروع، تاریخ را بازنویسی میکند. او شکستها و پیروزیهای اسرائیل را نه با معیار سیاسی، بلکه با معیار «گناهان الهی» میسنجد. از نظر او، دو گناه بزرگ در سال ۱۹۶۷ میلادی رخ داد:
واگذار کردن «کوه معبد» (مکان معبد سلیمان): مهمترین مکان مقدس یهودیان که به مسلمانان واگذار شد.
شکر نکردن رهبران اسرائیل از خدا: رهبران وقت، به قدرت ارتش خود مغرور شدند و پیروزی را یک معجزه الهی ندانستند.
این نگاه، تمام سیاست را به یک موضوع دینی تبدیل میکند و راه را برای بخش بعدی داستان باز میکند: رستگاری…
۲. نتانیاهو در نقش کاهن اعظم سیاست: معجزهسازی برای جنگ
در روایت نویسنده، جنگ اخیر با جمهوری اسلامی یک «معجزه» تمامعیار است. او با هیجان توضیح میدهد که چگونه همه چیز به شکل معجزهآسا به نفع اسرائیل پیش رفت و این پیروزی را با معجزه «شکافته شدن دریای سرخ» مقایسه میکند!
در این داستان، بنیامین نتانیاهو نقش یک ناجی را بازی میکند. او برخلاف رهبران گذشته رژیم، قبل از جنگ دعا میکند، از خدا کمک میخواهد و بعد از پیروزی، به طور علنی از او تشکر میکند. با این کار، نتانیاهو «گناه دوم سال ۱۹۶۷» را پاک کرده و اسرائیل را از نظر معنوی نجات داده است! در این نگاه، نتانیاهو دیگر یک سیاستمدار نیست، بلکه یک قهرمان دینی است که رابطه قومش با خدا را ترمیم میکند.
۳. رونمایی از هدف نهایی: معبد سوم به جای امنیت رژیم
نویسنده سپس یک ایده بسیار رادیکال را مطرح میکند. او میگوید هدف اصلی جنبش صهیونیسم، فقط داشتن یک کشور امن برای یهودیان نیست (او این نگاه را «صهیونیسم آشویتس» مینامد و آن را تحقیر میکند). بلکه هدف «اصیل» و واقعی، بازپسگیری کامل «کوه معبد» (حرم الشریف) و ساختن معبد سوم به عنوان محلی برای بازگشت «حضور خدا» بر روی زمین است!
او نتانیاهو را یک چهره انتقالی میداند؛ کسی که اسرائیل را قدرتمند کرده تا زمینه را برای مرحله بعدی، یعنی ساختن معبد، آماده کند.
تحلیل: خطرات این جهانبینی سلطه گرِ جنگافروز
این نگاه الهیاتی صهیونیسم، خطرات ویرانگری برای منطقه و جهان به همراه دارد:
توجیه کامل جنگ و خشونت: وقتی جنگ، نسل کشی و سلطه طلبی یک «معجزه» و «دستور خدا» معرفی شود، دیگر هیچ مرز اخلاقی برای آن وجود نخواهد داشت. در این نگاه، هرگونه کشتار و ویرانی، مقدس و هر مخالفتی با آن، به مثابه مخالفت با اراده الهی است.
انسانیتزدایی از مسلمانان: خطرناکترین جنبه این تفکر، حذف کامل «دیگری» است. در تمام این متن، حتی یک کلمه درباره مسجدالاقصی، قبله اول مسلمانان، صحبت نمیشود. مسلمانان و فلسطینیها کاملاً نامرئی هستند تا تخریب مکان مقدس آنها و ساخت معبد، یک امر ساده و بدون مانع به نظر برسد.
سوءاستفاده از الهیات برای اهداف رادیکال: این جهانبینی، خداوند را به یک متحد استراتژیک برای یک دولت تقلیل داده و از نام او برای پیشبرد خطرناکترین برنامه سیاسی منطقه غرب آسیا، یعنی آغاز یک جنگ مذهبی تمامعیار بر سر مسجد الاقصی و قبله اول مسلمین، سوءاستفاده میکند. این دقیقاً همان ایدئولوژیای است که میتواند تمام منطقه را به آتش بکشد.