مصطفی آزمایش همراه با خانواده و باند تبهکارش، با سوءاستفاده از عنوان «درویشی و تصوف» و «مربی قرآن»، از تحریف آموزههای دینی و رسانههای ضدفرهنگی برای ترویج بیعفتی، ابتذال و عبور از حجاب و تصوف در جامعه ایرانی بهره بردهاند. این یادداشت با ارائه مستندات تاریخی و تحلیلی، تضاد آشکار اقدامات آنها با سنتهای طریقت و شریعت اسلام را بررسی کرده و پرسشهای تحلیلی مهمی برای جامعه فقری و خانوادهها مطرح میسازد.
مقدمه:
در دهههای اخیر، پروژههای ضدفرهنگی و رسانهای متعددی با هدف ترویج بیعفتی، ابتذال و بیبندوباری در میان زنان ایرانی شکل گرفته است. برخی از این پروژهها مستقیماً از سوی سرویسهای بیگانه و جریانهای التقاطی حمایت شده و با بهرهگیری از رسانهها، شبکههای اجتماعی و تحریف آموزههای دینی، درصدد گمراه کردن جامعه، بهویژه قشر جوان و زنان، بودهاند.
یکی از نمونههای شاخص این جریان، فعالیتهای مصطفی آزمایش و خانواده اوست که با بهرهگیری از ظاهر مذهبی و ادعای پیروی از طریقت نعمتاللهی سلطانعلیشاهی، عملاً جامعه را به سوی فساد اخلاقی و بیعفتی
هدایت کردهاند.
۱. پروژه رسانهای خانواده آزمایش؛ از کشف حجاب تا عریانی
مصطفی آزمایش پیش از فتنه موسوم به «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، در قامت یک مرشد درویشی و با برنامههای متعدد در پاریس، آیات قرآن را تحریف کرده و حجاب زنان را هدف حمله قرار داد. او با الگوبرداری از رضاخان — که کشف حجاب را ابتدا از خانواده و دربار خود آغاز کرد — همسرش شرمان بهشتی را وادار به کشف حجاب نمود و نقش «مجری کشفحجابشده» را به او سپرد.
این اقدام نه تنها مخالفت با آموزههای اسلامی و طریقتی بود، بلکه در میان دراویش سلطانعلیشاهی بهعنوان بدعت و هنجارشکنی بیسابقه شناخته شد. دراویش در واکنشهای متعدد، این رفتار را «مزدورانه و التقاطی» دانستند.
مصطفی آزمایش و دستیارش وحید بهشتی با ابزار رسانهای فرقه خود، «دُر تیوی»، دست به اقدامات غیرانسانی زدند: پرداخت ارز دیجیتال به اوباش برای کندن چادر زنان مؤمنه و ارسال فیلم آن برای پخش. در یکی از برنامهها، آزمایش حتی بنری پشت سر خود قرار داد که تصویری از زورگیری و تشویق به کشف حجاب اجباری زنان را نشان میداد. هدف این اقدامات، نه مخالفت با حجاب، بلکه تشویق به کشف حجاب به زور، اعمال خشونت و ترویج عُنف علیه زنان بود.
در ادامه این پروژه، دخترش سوزان آزمایش با انتشار تصاویر بدننمایانه و حضور در دیسکوها و کازینوها، آشکارا پروژه پدر را تبلیغ کرد. او حتی در صفحه اینستاگرامش تصویر آهو دریایی — دانشجوی روانپریشی که در دانشگاه آزاد تهران خود را برهنه کرده بود — را منتشر کرد و نوشت:
«شجاعت زنان ایرانی سوزانآزمایش که دیگر از هیچ چیز نمیترسند. تمام تحسین من نثار آهو دریایی است، به خاطر نمادی که او تجسم میبخشد و آنچه که قادر به انجامش بود.»
شگفتآور آنکه مصطفی آزمایش شخصاً زیر همان پست دخترش، با اکانت رسمی و تیک آبی خود نوشت:
«کاملاً درست است. آهو دریایی دختری جوان، شجاع، پویا و با انگیزهای عالی است که میتوان او را ستود.»
سوزان در پستهای متعدد خود با شریعتگریزی و مذهبستیزی آشکار علیه عفت زنان قیام کرده است. او در یکی از این پستها نوشته است:
«قانون شریعت و تاریکاندیشی مذهبی دیگر جایگاهی در قرن بیست و یکم ندارند.»
این تأیید رسمی آشکار میکند که پروژه «خانواده آزمایش» چیزی جز الگوسازی برای بیعفتی، اشاعه فحشا و عبور از شریعت و طریقت در جامعه نیست.
۲. خیانت به خانواده و سوءاستفاده از زنان آسیبدیده
ماجرای آهو دریایی تنها یک تراژدی فردی نبود. همسر او در مصاحبهای تلویزیونی با گریه و التماس گفت:
«من همسر آهو دریایی هستم، از شما خواهش میکنم این فیلم منتشر نشود. او مادر دو بچه است و مشکل روحی و روانی ندارد.»
اما مصطفی آزمایش نه تنها کوچکترین حمایت انسانی از این خانواده نکرد، بلکه صحنههای تلخ کشف حجاب و عریانی این زن بیمار را به ابزار تبلیغاتی خود برای پروژه ضدحجاب بدل کرد و برای تشویق زنان به کشف عورت، از آن در رسانههای خود سودجویی کرد. این خیانت به خانوادهها، اوج خباثت و پلشتی او را نشان میدهد؛ انسانی که برای منافع خود از رنج زنان آسیبدیده سوءاستفاده میکند.
۳. تقابل آشکار با سنتهای طریقت و آموزههای اسلامی
تمام رفتارهای خانواده آزمایش در تضاد کامل با سنتهای اسلامی و سیره بزرگان طریقت نعمتاللهی سلطانعلیشاهی است. اقطاب این سلسله همواره بانوان را به رعایت حجاب و عفاف سفارش کردهاند و دستورالعملهای صریحی صادر کردهاند، از جمله:
* جداسازی بانوان از مردان در مجالس فقری
* رعایت کامل حجاب شرعی در تمام مدت مجلس
* حتی تأکید بر رعایت عفاف در اجتماعات کوچک خانوادگی و در خارج از کشور
این نصایح صریح که در آثار بزرگانی مانند رضاعلیشاه و مجذوبعلیشاه آمده است، نشان میدهد که مصطفی آزمایش با سوءاستفاده از عنوان «مربی قرآن» و «درویش»، عملاً در مسیر دشمنان دین و در تقابل با فرهنگ ایرانی حرکت کرده است. پروژه بیعفتسازی و ترویج اباحهگری او و خانوادهاش، نه صرفاً یک انحراف فردی، بلکه حلقهای از طرح بزرگ استعمار برای فروپاشی اخلاقی جامعه ایرانی، بهویژه جامعۀ فقری، است.
۴. تعالیم صریح طریقت درباره حجاب و عفاف
برخلاف ادعاهای مصطفی آزمایش، تمام اقطاب سلسله نعمتاللهی سلطانعلیشاهی در طول تاریخ بر رعایت حجاب و عفاف بانوان تأکید داشتهاند. نمونههایی از این تأکیدات عبارتاند از:
رضاعلیشاه (۱۳۶۴ شمسی):
«خواهران ایمانی باید نهایت رعایت در حفاظ و حجاب اسلامی داشته باشند که بارها شفاهاً هم تذکر داده و امر نمودهام. و در معاشرتها نیز دستورات شریعت مطهّره را به کار بندند و مخصوصاً مجالس مذهبی را با احترام تامّ نگریسته، از سخنهای بیهوده و لغو و مزاح و هیاهو دوری کنند و آبروی خود و سلسله را محفوظ بدارند. و فقط برای رضای خدا و یاد او و عبادت و توکّل بزرگان دین حضور یابند.» (۸ ربیعالثانی ۱۴۰۶ قمری – ۳۰ آذر ۱۳۶۴، از کتاب «مجموعه دستورالعملها»)
مجذوبعلیشاه (۱۳۷۶ شمسی):
«در نشستهایی که به عنوان مجلس فقری تشکیل میشود، ولو با عدّهای معدودی که احیاناً ممکن است محرم یکدیگر باشند، باید رعایت حجاب شرعی به عمل آمده و محلّ جلوس خواهران و برادران مجزّا باشد.»
(۲۰ جمادیالاولی ۱۴۱۸ قمری – ۱ مهر ۱۳۷۶، از کتاب «مجموعه دستورالعملها»)
نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه) (۱۳۸۲ شمسی):
«در مجالس فقری همواره باید مجلس بانوان از آقایان جدا باشد و تمام مدت مجلس رعایت حجاب شرعی از ناحیه بانوان معمول گردد. این مسألۀ حجاب شرعی فقط برای مجالس عمومی نیست، و در هر حال باید در مجالسی که به نام فقری است رعایت شود، کمااینکه در شهر و آبادیها یا روستاهایی که عدّۀ کم از فقراء هستند و حتی گاه همه اعضای یک خانواده هستند، توصیه شده است که در شبجمعه و شبدوشنبه که به یاد خدا دور هم مینشینند، فرض نکنند که به هم محرم و محارم یکدیگر هستند، بلکه آقایان جدا از خانمها بنشینند و تمام مدت مجلس رعایت حجاب شرعی را بنمایند.» (۱۹مرداد ۱۳۸۲، خطاب به بانوان دراویش خارج از کشور، از کتاب «مجموعه دستورالعملها)
این دستورات صریح و مستند نشان میدهد که مصطفی آزمایش با سوءاستفاده از نام طریقت، دقیقاً بر خلاف آموزههای رسمی اقطاب حرکت کرده و با تزویر و نفاق، ابتذال و بیعفتی را به نام درویشی ترویج کرده است.
۵. پروژه استعمار فرهنگی و «آندلسیسازی» ایران
چنانکه اشاره شد رفتارهای مصطفی آزمایش را نمیتوان صرفاً یک انحراف فردی دانست. او در پاریس و لندن، با ارتباطگیری با سرویسهای امنیتی و رسانههای وابسته به استعمار، عملاً مجری یک پروژه بزرگتر است:
* تحریف آیات قرآن برای انکار حجاب اسلامی؛
* ترویج سبک زندگی سکولار و لیبرال در پوشش آموزههای عرفانی؛
* همراهی با موج «زن، زندگی، آزادی» بهعنوان یکی از ابزارهای جنگ نرم علیه ایران.
این خط، همان سیاست قدیمی استعمار در «آندلسیسازی» جوامع اسلامی است؛ ابتدا ضربه به حیا و عفت زنان، سپس سست کردن بنیان خانواده و در نهایت تخریب هویت دینی یک ملت.
۶. هشدار قرآن درباره فحشا و پیروی از شیطان
قرآن کریم بارها هشدار داده است که پیروی از شیطان، مساوی با گام برداشتن در مسیر فحشا و منکر است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ» (نور: ۲۱)
عملکرد مصطفی آزمایش و باند تبهکارش، مصداق روشن این آیه است. او نه تنها همسر و دختر خود را ابزار پروژه ضدحجاب کرده، بلکه برخی زنان دیگر، بهویژه کسانی که در پروژههای رسانهای او مشارکت دارند، را نیز به کشف حجاب و نمایش عریانی وادار کرده است. این اقدامات، پیروی آشکار از مسیر شیطان و اشاعه فحشا در جامعه است.
۷. نتیجهگیری: چهره واقعی یک صوفینمای مزدور
مصطفی آزمایش و خانوادهاش، با پشت کردن به تعالیم طریقت، بیاعتنایی به قرآن و تبعیت از سرویسهای استعماری، پروژهای هدفمند برای بیعفتسازی زنان ایرانی طراحی کردهاند.
انتشار تصاویر عریان دخترش، تحسین آهو دریایی و کامنتهای رسوای او، نمونهای آشکار از نقش بیشرمانهاش در ترویج فحشا است.
این درویشنمای مزدور، نمونه روشن «جهلۀ صوفیه» است که بزرگان طریقت از آن بیزاری جستهاند. مصطفی آزمایش بهطور رسمی از سلسله اخراج شده و امروز نه نماینده تصوف و معنویت، بلکه نماد التقاط، اباحهگری و مزدوری فرهنگی در خدمت دشمنان ایران است.
پرسشهای محوری برای تأمل خواننده
- آیا الگوی زن مسلمان و ایرانی کسی است که پاکدامنی، حیا و عبادت را سرلوحه زندگی خود قرار دهد یا کسی که با نمایش بدن و بیعفتی، ابتذال را ترویج میکند؟
- در نگاه طریقت و عرفان، جایگاه زن چیست؟ آیا زن وسیلهای برای مشروعیتبخشی به فساد اخلاقی است یا مظهر حیا، حجاب و بندگی؟
- زنان ایرانی باید از چه کسانی الگو بگیرند: کسانی که حجاب و عفاف را پاس میدارند و مسیر اسلام و عرفان را نمایندگی میکنند، یا کسانی که بهنام آزادی و شجاعت، ابتذال و بیبندوباری و عریانی را تبلیغ میکنند؟
- چگونه میتوان رفتارهایی که ریشه در نفاق، مزدوری فرهنگی و تحریف آموزههای دینی دارند را از رفتارهایی که بر اساس تعالیم الهی و میراث عرفانی شکل گرفتهاند، تفکیک کرد؟
- آیا جامعه میتواند به کسانی که با سوءاستفاده از خانواده و زنان خود، پروژه بیعفتی را پیش میبرند، اعتماد کند؟
- چه راهکارهایی میتواند جامعه فقری و درویشی و خانوادهها را در برابر پروژههای جنگ ترکیبی ضد فرهنگی و رسانهای ضدحجاب، ضدعفاف و ضدعرفانی محافظت کند؟