اخیرا، خبر منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، در ذات خود یک گزارش آماری ساده از عملکرد پلیس است: «سردار منتظرالمهدی اعلام کرد که در پی افزایش هوشیاری مردم پس از جنگ ۱۲ روزه، با وصول ۷۸۵۰ گزارش مردمی، حدود ۲۱۰۰۰ مظنون دستگیر شدند.»
این یک آمار کلی از تمام جرائم (از سرقت و کلاهبرداری تا موارد امنیتی) در یک بازه زمانی مشخص است.
اما این «ماده خام» خبری، پس از ورود به کارخانه روایتسازی رسانههایی چون جروزالم پست، تایمز آف اسرائیل و سایر مطبوعات یهودی–صهیونیستی، به محصولی کاملاً متفاوت و هولناک تبدیل میشود: داستان یک «شکار جادوگر» گسترده برای یافتن جاسوسان اسرائیل.
هنر «خارج کردن از زمینه»؛ سنگ بنای فریب
اولین و مهمترین تکنیک به کار رفته در تمام این گزارشها، خارج کردن عدد ۲۱۰۰۰ از زمینه اصلی خود است. گزارش پلیس ایران هرگز ادعا نمیکند که تمام ۲۱۰۰۰ نفر به ظن جاسوسی دستگیر شدهاند. این عدد، مجموع کل «مظنونان» دستگیر شده در ارتباط با تمام گزارشهای مردمی در آن دوره است.
اما این رسانهها با یک تیتر هوشمندانه و فریبکارانه، این عدد را به یک موضوع واحد گره میزنند: «Iran says it arrested 21,000 ‘suspects’ over fears of Israel collaboration» (ایران میگوید ۲۱۰۰۰ مظنون را به دلیل ترس از همکاری با اسرائیل دستگیر کرده است)!
این «اضافه کردن انگیزه»، یک تحریف کامل و سنگ بنای کل این عملیات روانی است. با این کار، یک گزارش آماری متنوع، به یک داستان تکبعدی از یک تصفیه سیاسی گسترده تقلیل مییابد. این دیگر روزنامهنگاری نیست، این ساختن یک سناریو است.
جادوی «ادغام اطلاعات»؛ همه چیز به جاسوسی ربط دارد!
دومین تکنیک، ادغام هوشمندانه سایر آمارها در این روایت اصلی است. گزارش پلیس ایران به موارد دیگری مانند دستگیری مهاجران غیرقانونی، جرائم سایبری (کلاهبرداری آنلاین) و فیلمبرداری غیرمجاز نیز اشاره میکند. رسانههای اسرائیلی این آمارها را نیز در گزارش خود میآورند، اما با یک تفاوت کلیدی: آنها تمام این موارد را زیر چتر همان اتهام «جاسوسی» و «همکاری با اسرائیل» قرار میدهند.
در این روایت جدید:
۲۷۷۴ مهاجر غیرقانونی افغان، به جاسوسان بالقوه اسرائیل تبدیل میشوند.
۵۷۰۰ پرونده جرائم سایبری (مانند کلاهبرداری)، به بخشی از «جبهه نبرد سایبری» علیه اسرائیل تعبیر میشود.
۱۷۲ نفر متهم به فیلمبرداری غیرمجاز، به عواملی تشبیه میشوند که در حال جمعآوری اطلاعات برای حملات اسرائیل بودهاند.
این تکنیک «ادغام»، تصویری از یک جامعه در حال فروپاشی و یک حکومت به شدت پارانوئید را خلق میکند که در آن، هر جرمی، از هر نوعی، به یک اقدام امنیتی علیه اسرائیل تعبیر میشود.
هدف نهایی؛ نقاشی یک رژیم در حال احتضار
هدف نهایی این عملیات رسانهای چیست؟ این گزارشها به دنبال القای یک تصویر مشخص به مخاطب جهانی هستند: تصویر یک رژیم در حال احتضار و به شدت پارانوئید که در پی یک درگیری نظامی، کنترل خود را از دست داده و به شکل دیوانهواری در حال دستگیری شهروندان خود است.
این روایت، ایران قوی را به عنوان یک حکومت سرکوبگر و بیمنطق به تصویر میکشد که در حال یک «شکار جادوگر» داخلی است و جامعهای که شهروندانش مشغول گزارش دادن علیه یکدیگر هستند. این تصویر، نه تنها هرگونه اقدام نظامی آینده علیه ایران را در ذهن مخاطب توجیه میکند، بلکه به دنبال تضعیف روحیه و ایجاد حس بیاعتمادی در داخل کشور است.
جمع بندی:
آنچه در بازتاب این خبر شاهد آن هستیم، یک نمونه کامل از جنگ شناختی است. این رسانهها با استفاده از تکنیکهای «خارج کردن از زمینه» و «ادغام اطلاعات»، یک گزارش آماری ساده و کلی را به یک داستان هولناک و تکبعدی تبدیل کردهاند. آنها حقیقت را جعل نکردهاند (عدد ۲۱۰۰۰ واقعی است)، بلکه با دستکاری استادانه زمینه و چارچوب آن، یک «حقیقت جدید» و بسیار خطرناکتر را تولید کردهاند. این فرآیند، تبدیل روزنامهنگاری به ابزاری برای جنگ روانی است که در آن، هدف نه اطلاعرسانی، که ساختن تصویری دلخواه از دشمن است.