اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در مراسم یادبود بنیامین زئِو هرتسل بنیانگذار اندیشه صهیونیسم سیاسی، با واکنش تند شماری از چهرههای ایرانگرای فرهنگی و تاریخی مواجه شده است. نتانیاهو در بخشی از سخنان خود با اشاره به شخصیت کوروش هخامنشی گفته بود: «کوروش ما را آزاد کرد» و افزوده بود: «شاید عملیات ما همین حالا ترکهایی در این استبداد ایجاد کرده باشد.»
در پاسخ به این سخنان، داریش دولتشاهی، از شخصیتهای برجسته جریان ایرانگرایی و باستانگرای ایرانی، در کانال تلگرام خود یادداشتی انتقادی منتشر کرده و با تأکید بر تحریف تاریخی توسط صهیونیستها، ادعاهای نتانیاهو را نوعی «سوءاستفاده ابزاری از نام کوروش برای مشروعسازی سیاستهای تجاوزکارانه اسرائیل» خوانده است.
دولتشاهی در این پیام آورده است:
«صهیونیستها داستانی روایت میکنند که گویی کوروش تنها برای آزادی یهودیان به بابل رفت؛ در حالی که اسناد تاریخی نشان میدهد کوروش فرمان آزادی همه اقوام تحت اسارت بابل از جمله عیلامیان، سومریان، اکدیها، آشوریان و دیگران را صادر کرد. محدود کردن این رویداد بزرگ انسانی به نفع یک قوم خاص، بازتابی از نگرش خودبرتربینانه صهیونیسم است.»
او در ادامه، با لحنی تند، تاکید کرده است که اگر کوروش امروز زنده بود و میدید قومی که روزی از اسارت آزاد شدند، امروز با شعار توسعهطلبانه «از نیل تا فرات» منطقه را به آتش کشیدهاند، بیتردید چنین رفتارهایی را محکوم میکرد.
از منظر این تحلیل، استفاده نتانیاهو از عبارت «آزادسازی ایران» نیز تلاشی برای طرحریزی جنگ روانی و ایدئولوژیک علیه جمهوری اسلامی ایران ارزیابی شده است؛ جنگی که هدف نهایی آن، «سوریهسازی ایران» از طریق ایجاد آشوب داخلی و فروپاشی نهادهای ملی است.
دولتشاهی با تاکید بر اینکه «تجاوز به خاک مقدس ایران بیپاسخ نخواهد ماند»، نوشته است:
«از این لحظه تا پایان جهان، رویارویی همهجانبه با پروژههای ایرانستیزانه صهیونیسم، مسئولیتی است بر دوش همه ایرانباوران.»
این واکنش نشان میدهد که بخشهایی از جریان ایرانگرای غیرحکومتی، نسبت به مصادره مفاهیم و شخصیتهای ملی ایران توسط صهیونیسم، حساسیت ویژهای دارند و آن را نهتنها تحریف تاریخ، بلکه بخشی از پروژه جنگ نرم علیه هویت ایرانی قلمداد میکنند.
کارشناسان سیاسی معتقدند که سخنان نتانیاهو، ضمن آنکه حاوی پیامهای نمادین برای مخاطبان داخلی و لابیهای مسیحی-صهیونیستی در غرب است، همزمان کوششی است برای استفاده از مفاهیم تمدنی غیر یهودی جهت تقویت مشروعیت رژیم اسرائیل در منطقه. اما این پروژه، به دلیل بیداری هویتی جریانهای فکری ایرانی، با مقاومت روزافزون روبهرو شده است.