نقدی روش‌شناختی پدیدۀ «حکیم اسماعیلی»: از طبابت مزاج تا شریعت ذوقی

ملا محسن اسماعیلی

در سال‌های اخیر، فضای معنوی و دینی ایران شاهد ظهور چهره‌هایی بوده است که با ترکیب مفاهیم سنتی و ارائه‌ای نوین، مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده‌اند. یکی از این چهره‌ها، شخصی حوزوی به نام محسن اسماعیلی مشهور به حکیم ملا محسن اسماعیلی است که با طرح مباحثی چون «تحلیل مزاجی اذکار و ادعیه»، توجهات و البته انتقادات فراوانی را برانگیخته است. مخالفت گسترده طیف وسیعی از اساتید حوزه و دانشگاه، پژوهشگران و فعالان فرهنگی با رویکرد وی، این پرسش را مطرح می‌کند که ریشه این انتقادات کجاست؟ آیا این مخالفت‌ها صرفاً بر سر چند اختلاف‌نظر جزئی است یا یک گسست عمیق روش‌شناختی را به نمایش می‌گذارد؟

با بررسی دیدگاه‌های منتقدانی چون  حجه الاسلام دکتر احمد حسین شریفی که از سوابق وی می شود به
ریاست حال حاظر در دانشگاه قم، عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم و…اشاره کرد و همچنین ناقد دیگر وی حجت الاسلام دکتر محمد جعفری؛ دانشیار و مدیر گروه کلام موسسه امام خمینی ره بوده و همچنین اعضای گروه علمی نقد معنویت‌های نوظهور معاونت تبلیغ حوزه های علمیه کشور و فعالین فرهنگی، اندیشمندان دیگری هم …منتقد روش و محتوای ارایه شده توسط وی بوده اند،
تحلیل محتواها و روش آقای اسماعیلی نشان می‌دهد که رویکرد وی از منظر معرفت‌شناسی دینی، خطرناک و انحرافی تلقی می‌شود.
لازم به ذکر است از وی دعوت شده است که در یک نشست علمی در مؤسسه امام خمینی ره، حضور یافته نظریات و مطالب خود را را ارایه کند و منتقدان نیز نقطه نظراتشون را ارایه کنند ولی با پی گیری های مکرر، ایشان در این جلسه حاضر نشدند. لذا با توجه به اینکه افراد زیادی در مورد ایشان سؤال می پرسند لازم دانستیم در فضای مجازی اشکالات ایشان را منتشر کنیم. در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ نیز نقدی بر سخنان عجیب آقای محسن اسماعیلی منتشر کردیم ولی ایشان به این نقدها توجهی نکرده و بعضاً حتی شنیده شده است که منتقدان را دعوت به شکایت هم نموده اند.
نقد روش‌شناختی:
۱. روش «تکلف‌زایی و تخصیص بی‌وجه»: پیچیده‌سازی امر ساده
اساس ارتباط انسان با خداوند در فرهنگ اسلامی، بر سادگی، عمومیت و دسترسی همگانی استوار است. آیات قرآن کریم مانند «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم) و روایاتی که ذکر دائمی پیامبر اکرم(ص) را توصیف می‌کنند، همگی بر این اصل تأکید دارند که درِ ارتباط با ملکوت، بدون قید و شرط‌های پیچیده، به روی همگان باز است.
روش آقای اسماعیلی دقیقاً در نقطۀ مقابل این اصل عمل می‌کند. او یک امر عمومی و ساده (ذکر گفتن) را به یک «تخصص پیچیده» تبدیل می‌کند. این روش را می‌توان «تخصیص بی‌وجه» نامید؛ یعنی برای یک حکم عام و فراگیر دینی، قید و شرط‌هایی خاص (مانند مزاج، طالع، زمان) وضع می‌شود که هیچ دلیل معتبر نقلی (از قرآن و سنت) برای آن وجود ندارد.
این کار مصداق افزودن مسائل «ذوقی، من‌درآوردی و سلیقه‌ای» به دین است. در حالی که دین‌شناسی بر اساس «منابع صحیح» استوار است، این روش منبع خود را نه در کتاب و سنت، بلکه در یک دانش التقاطی و غیرمدلل قرار می‌دهد.
این رویکرد، باری سنگین و غیرضروری بر دوش مؤمنان می‌گذارد. فردی که پیش از این با آرامش و خلوص «استغفرالله» می‌گفت، اکنون باید نگران باشد که آیا این ذکر با مزاج او سازگار است یا خیر. این تکلف‌زایی، به‌جای ایجاد آرامش، اضطراب معنوی تولید می‌کند.
۲. روش «ایجاد انحصار در معرفت و نجات»: خلق یک مرجعیت جدید
هرگاه یک امر عمومی به یک تخصص پیچیده تبدیل شود، به‌طور خودکار نیاز به «متخصص» و «مرجع» انحصاری ایجاد می‌شود. اگر شناخت مزاج اذکار یک علم است، کدام حوزه علمیه یا دانشگاه آن را تدریس می‌کند؟ مرجع تشخیص آن کیست؟
در کلیپ های منتشر شده از آقای اسماعیلی پاسخ این سؤالات به‌طور ضمنی به خود آقای اسماعیلی ختم می‌شود. او با طرح این نظریه، خود را در جایگاه یک «مرجع انحصاری» قرار می‌دهد که کلید ارتباط صحیح با عالم معنا را در دست دارد. این روش، یک ساختار هرمی قدرت و معرفت ایجاد می‌کند:
۱. طرح یک مشکل پیچیده: ارتباط شما با خدا ممکن است به دلیل عدم تطابق مزاجی ذکر، آسیب‌زا باشد.
۲. ارائه راه‌حل انحصاری: تنها راه حل، تشخیص تخصصی توسط فردی است که به این «علم» واقف است.
۳. خلق وابستگی: مریدان برای هر امر معنوی، نیازمند مراجعه به این مرجع جدید می‌شوند.
این ساختار، برخلاف نظام علمی حوزوی است که در آن، علم بر پایه منابع مشترک و قابل نقد استوار است و هیچ عالمی ادعای دانش انحصاری و غیرقابل دسترس برای دیگران را ندارد. این روش، بیشتر به سازوکار فرقه‌ها و جنبش‌های نوپدید معنوی شباهت دارد تا روش علمی شیعی.
۳. روش «التقاط‌گرایی و باطنی‌سازی»: آمیختن سره و ناسره
دکتر احمد حسین شریفی با هوشمندی، سیر تطور اندیشه این جریان را ترسیم می‌کند: از «نبض‌شناسی» و «طب اسلامی» به «تنجیم طبی» و سپس «تحلیل مزاجی ادعیه». این سیر، نشان‌دهنده یک روش التقاطی است.
در این روش، مفاهیمی از حوزه‌های معرفتی نامرتبط و با درجات اعتبار متفاوت، با یکدیگر ترکیب شده و به‌عنوان یک کل منسجم و «معرفت دینی» عرضه می‌شود. طب سنتی (که دانشی تجربی است)، تنجیم (که از نظر بسیاری از علمای دین مطرود است)، علوم غریبه و مفاهیم عرفانی، همگی در یک دیگ جوشانده می‌شوند و خروجی آن، نسخه‌ای جدید از دین‌داری است که نه با معیارهای علم تجربی سازگار است و نه با مبانی کلامی و فقهی شیعه.
این رویکرد، معرفت دینی را از یک امر مبتنی بر عقل و نقل، به یک «معرفت باطنی و رمزی» تبدیل می‌کند که تنها در اختیار افراد خاص است. این همان خطری است که همواره در تاریخ اسلام، زمینه‌ساز شکل‌گیری فرقه‌های انحرافی بوده است.
۴. روش «اقتصاد معنوی و بازاریابی مبتنی بر ترس»

یکی از نقدهای جدی مطرح‌شده، تجاری‌سازی معنویت است. این تجاری‌سازی نیز بر یک روش مشخص استوار است.
این روش، یک مدل کسب‌وکار کلاسیک است:
۱. ایجاد ترس و نیاز: با طرح مسائلی چون جن، طلسم، اثرات منفی اذکار نامناسب و…، در مخاطب احساس ناامنی و اضطراب ایجاد می‌شود.
۲. ارائه خود به‌عنوان تنها منجی: در این بازار ترس، مدعی به‌عنوان تنها کسی که می‌تواند این مشکلات را حل کند، ظاهر می‌شود.
۳. کسب درآمد: ارائه راه‌حل‌ها (از طریق نسخه‌های معنوی، فروش محصولات یا مشاوره‌های خاص) به منبع درآمد تبدیل می‌شود.
این روش، اخلاق دینی را که مبتنی بر خدمت بی‌منت و هدایتگری است، به یک بیزینس سودآور تقلیل می‌دهد. زیبا سخن گفتن و کاریزماتیک بودن، ابزارهایی برای موفقیت این مدل بازاریابی می‌شوند و همان‌طور که قبلا در نقد ایشان گفته شد، «قشنگ حرف زدن» جای «درست حرف زدن» را می‌گیرد.

سؤالی که مطرح می شود این است که چرا همه منتقد هستند؟ خطر فرجام کار!!!!

پاسخ به این پرسش که چرا طیف وسیعی از متخصصان معنویت و فرقه شناسان، استادی دانشگاه و حوزه و علما تا فعالان فرهنگی و دینی و فضای مجازی منتقد این پدیده هستند، در همین تحلیل روش‌شناختی نهفته است. منتقدان صرفاً با یک فتوا یا یک نظر خاص مخالف نیستند؛ آن‌ها با یک «روش» معیوب و خطرناک مخالف‌اند که تمامیت ساختار معرفتی دین را تهدید می‌کند.
خطر نهایی که دکتر شریفی به‌عنوان یک «فرقه‌شناس» نسبت به آن هشدار می‌دهد، یک پیش‌بینی منطقی بر اساس همین روش است. روشی که امروز ذکر را مزاجی می‌کند، فردا به سادگی می‌تواند واجبات و محرمات را نیز تابع مزاج و سلیقه کند («مزاج من با نماز صبح سازگار نیست» یا «این حرام برای طبع من ضرری ندارد»). این مسیر، به «کثرت‌گرایی در شریعت» و نهایتاً نسبی‌گرایی کامل در دین‌داری می‌انجامد و این، یعنی فروپاشی شریعت و تأسیس یک دین جدید.
بنابراین، انتقادات به آقای اسماعیلی، نه از سر تنگ‌نظری یا رقابت، بلکه از سر دغدغه‌مندی برای صیانت از عقلانیت، اصالت و جامعیت دین است. این نقدها هشداری است به جامعه تا فریب ظواهر جذاب و سخنان قشنگ را نخورند و مسیر زندگی عاقلانه و دین‌داری اصیل را با معیارهای جعلی و ذوقی افرادی که روشی بی‌مبنا و خطرناک را ترویج می‌کنند، تعویض نکنند.

نویسنده: محمد جواد نصیری
پژوهشگر معنویت و عرفان‌های نوظهور
عضو گروه علمی نقد معنویت‌های نوپدید اداره کل فرق و ادیان معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *