در فضای ملتهب و آکنده از تنشهای سیاسی و روانی پس از تجاوز دوازدهروزه رژیم صهیونیستی به خاک ایران، کانال تلگرامی «امانت طاهر» که توسط مصطفی الماسی و نسیم حبیبی، دو عضو جداشده از جریان عرفان حلقه و پناهنده سیاسی مقیم ترکیه اداره میشود، دو پست تأملبرانگیز منتشر کرده است که در میان جریانهای مخالف جمهوری اسلامی و اپوزیسیون برونمرزی بازتاب متفاوتی یافته است.
در پست نخست، تصویری از تندیس شاپور یکم ساسانی که در یکی از خیابانهای تهران نصب شده منتشر شده و زیر آن عبارت «سرباز وطن» درج شده است. گردانندگان کانال با طعنهای تند به حکومت و روحانیت نوشتهاند:
«شاهنشاه شاپوریکم، شاه قدرتمند ایران بود نه سرباز ایران
آخوند چرا اینقدر نفهمه؟!!!
ولی تا چند وقت پیش اگر کسی دست روی قرآن میذاشت و میگفت رژیم خامنهای دجال به جایی میرسه که وسط محرم شمایل شاهنشاه شاپور یکم ساسانی رو میذاره وسط شهر، من بازم باور نمیکردم »
این نوشتهها در حالی منتشر شدهاند که فضای ایران هنوز تحت تأثیر پیامدهای تجاوز نظامی اسرائیل است؛ فضایی که سبب شده است حکومت در برخی سطوح رسمی و تبلیغی، با استفاده از نمادهای باستانی و غیرمذهبی تلاش کند چهرهای ملیگرایانه از خود به نمایش بگذارد. امری که سلطنتطلبان تندرو از جمله الماسی و حبیبی آن را نشانهای از ضعف ایدئولوژیک حکومت و عقبنشینی از آموزههای مذهبی تلقی کردهاند.
در پست دوم، تصویری از یکی از بیانیههای اخیر محمدعلی طاهری، بنیانگذار جریان عرفان حلقه، منتشر شده است. بخشی از این بیانیه، میگوید:
«ایران نوین، نه تحت فرمان پادشاهی خواهد بود، نه مطیع هیچ رهبر خودخواندهای. حاکمیت، بیچو و چرا از آنِ مردم است و اینبار با نفی هرگونه بردگی، همانطور که در اصل اول مانیفست رنسانس ایران آزاد آمده است، ما خود، سرنوشت خود را خواهیم نوشت و صلح و دوستی را در سرزمینمان جاری خواهیم ساخت…»
نویسندگان کانال «امانت طاهر» در واکنش به این بیانیه نوشتهاند:
«محمدعلی طاهری یک صادراتیست برای همین روزها!
او به بهانه روز صلح و عشق ابتدا اسرائیلستیزی خودش را نشان داده و آنان را قدرتطلبان سلطهجو معرفی کرده و سپس برخلاف خواست اکثریت مردم ایران، ادعا کرده که ایرانِ نوین تحت فرمان پادشاهی نخواهد بود!»
این پستها آشکارا نه فقط درگیری گفتمانی میان طیفهای مختلف اپوزیسیون را عیان میکنند، بلکه نشاندهنده رقابت خشن و بیپرده بین دو جریان ضدمردمی در خارج از کشور است؛ یکی جریان طاهری که با شعار «رنسانس ایران» سودای نظم نوینی غیرمذهبی و غیرسلطنتی دارد و دیگری جریان سلطنتطلبی که رضا پهلوی را یگانه بدیل حکومت جمهوری اسلامی میداند.
نکته قابلتأمل آن است که این جدالها دقیقاً در بستری صورت میگیرد که بخش بزرگی از مردم ایران هنوز در شوک حمله نظامی مستقیم رژیم صهیونیستی هستند. در حالیکه بسیاری انتظار نوعی وحدت نمادین یا حداقل همگرایی اخلاقی در برابر تجاوز بیگانه دارند، این تقابلهای رسانهای بیشتر بر شکافهای عمیق درون اپوزیسیون خارجنشین و ناتوانی آنها در ایجاد جبههای منسجم علیه مداخلات خارجی صحه میگذارد.
در این میان، واکنش سلطنتطلبان به مواضع ضدصهیونیستی طاهری نیز قابلتوجه است؛ آنها حتی در میانه یک بحران امنیتی ملی، از هرگونه موضعگیری که با خواست آنها برای حفظ روابط راهبردی با غرب و رژیم صهیونیستی در تضاد باشد، عبور نمیکنند و آن را با برچسبهایی چون «صادراتی» و «ضدخواست مردم» رد میکنند.
این دو پست، در ظاهر واکنشی فرهنگی – سیاسی به نمادها و بیانیهها هستند، اما در واقع جلوهای از یک رقابت ایدئولوژیک عمیقترند: نزاع بر سر اینکه آینده ایران باید در قالب سلطنت بازسازی شود یا در شکل جمهوریتی غیرمذهبی و غیرسلطنتی. نزاعی که حتی تجاوز نظامی بیگانه نیز نتوانسته آتش آن را فروبنشاند.
استفاده از محتوای منتشر شده فقط با ذکر منبع جایز است.