الف- معرفی کلی و اهمیت موضوع
باستانگرایی در ایران معاصر، جریانی فکری و فرهنگی است که با رویکردی افراطی به تاریخ پیش از اسلام (بهویژه هخامنشیان و ساسانیان)، سعی در بازتعریف هویت ایرانی دارد. اهمیت بررسی این جریان از آنجاست که امروزه از قالب یک علاقه تاریخی خارج شده و به ابزاری سیاسی برای تقابل با هویت اسلامی و تخریب باورهای دینی تبدیل شده است. این جریان میکوشد با حذف ۱۴۰۰ سال تاریخ اسلامی ایران، اسلام را عامل انحطاط و دوران باستان را مدینه فاضله معرفی کند.
ب- پیشینه تاریخی و سیر تحول فکری
این جریان ریشه در ناسیونالیسم قرن نوزدهم اروپا و سیاستهای فرهنگی دوران پهلوی دارد که سعی در ایجاد یک هویت سکولار بر مبنای نژاد آریایی داشتند.
- دوران شکلگیری: تلاش روشنفکران اواخر قاجار و دوران پهلوی برای اتصال مستقیم ایران به دوران کوروش و داریوش جهت مشروعیتسازی برای سلطنت.
- تحول معاصر: پس از انقلاب اسلامی، این جریان تغییر ماهیت داد و گروههای مخالف جمهوری اسلامی، با مصادره نمادهای باستانی، از آن به عنوان ابزاری برای مبارزه سیاسی استفاده کردند. آنها با تحریف تاریخ، دوران ساسانی را دوران طلایی و بدون نقص جلوه میدهند، در حالی که واقعیتهای تاریخی (مانند ظلم طبقاتی آن دوران) را سانسور میکنند.
ج- اصول اعتقادی و آموزههای کلیدی (ایدئولوژی باستانگرایان)
- اسلامستیزی: معرفی اسلام به عنوان دینی بیگانه و تحمیلی و عامل عقبماندگی ایران.
- نژادپرستی (آریاییگری): تأکید افراطی بر خلوص نژاد ایرانی و نگاه تحقیرآمیز به اعراب و سایر اقوام.
- اسطورهسازی مدرن: ساختن تصویری قدسی و معصومگونه از پادشاهان هخامنشی و ساسانی (مانند کوروش) و جایگزین کردن مقبرههای باستانی با اماکن مذهبی.
- نادیده گرفتن خدمات متقابل: انکار شکوفایی علمی و فرهنگی ایران در دوران اسلامی و حذف نامهایی مانند ابنسینا، حافظ و سعدی از دایره افتخارات (یا زرتشتی خواندن به زورِ آنها).
د- شبکهها و نهادهای وابسته
- جریانهای سلطنتطلب: که بازگشت به دوران پادشاهی باستان را راه نجات میدانند.
- رسانههای ماهوارهای: شبکههای فارسیزبان که با تولید مستندهای جهتدار، تاریخ را گزینشی روایت میکنند.
- فعالان مجازی: پیجها و کانالهایی که با تولید محتوای احساسی و ناسیونالیستی، روی ذهنیت نوجوانان و جوانان اثر میگذارند.
هـ – بازنمایی رسانهای و راهبردهای تبلیغی
- تکنیک مظلومنمایی: القای حس حسرت نسبت به گذشتهای که هرگز دیده نشده و مقصر دانستن دین برای مشکلات فعلی.
- جعل تاریخ: انتشار جملات قصارِ ساختگی منتسب به کوروش کبیر یا شخصیتهای باستانی که در هیچ منبع تاریخی وجود ندارند.
- تقابلسازی: ایجاد دوگانههای کاذب مثل «عید غدیر یا جشن مهرگان»، «زیارت یا پاسارگاد» برای وادار کردن مخاطب به انتخاب یکی و طرد دیگری.
و- نقدها، چالشها و انحرافات فکری
- نقد جامعهشناختی: باستانگرایی با نادیده گرفتن واقعیتهای فرهنگی کنونی ایران، سعی در زنده کردن ساختارهای اجتماعی مرده (نظام طبقاتی ساسانی) دارد.
- تناقضات درونی: مدعیان حقوق بشر در این جریان، پادشاهانی را میستایند که کشورگشا بودند و جنگهای خونینی به راه انداختند.
- نگاه تکبعدی: آنها چشمان خود را بر روی فساد موبدان، ازدواج با محارم و تبعیضهای دوران باستان میبندند.
ز- وضعیت کنونی در ایران و واکنشها
امروزه نمادهای باستانگرایی (مثل گردنبند فروهر یا خالکوبیها) در میان بخشی از جوانان به عنوان «مد» یا «نماد اعتراض» رواج یافته است. نهادهای دینی و متفکرانی چون شهید مطهری (در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران) با استناد به اسناد تاریخی، ثابت کردهاند که ایرانیان با آغوش باز و برای رهایی از ظلم ساسانیان به اسلام روی آوردند، نه با زور شمشیر.
ح- جمعبندی تحلیلی
باستانگرایی در فرمت امروزیاش، یک «نوستالژی سیاسی» است تا یک پژوهش تاریخی. این جریان تهدیدی برای انسجام ملی است زیرا با حذف بخش اسلامی هویت ایرانی، جامعه را دچار تضاد و گسست میکند. راهکار مقابله، بیان صادقانه تاریخ باستان (شامل نقاط قوت و ضعف) و تبیین خدمات بینظیر اسلام به تمدن ایران است.

