اشاره:
ترویج عرفان های کاذب در مقطع فعلی بخشی از پروژه جنگ نرم دشمنان علیه اعتقادات و باورهای اسلامی مردم است که هر روز در شکل و شمایلی تازه به منصه ظهور می آید . عرفان حلقه نیز یکی از این نوع عرفان هاست که البته به دلیل استفاده از برخی عبارات و ظاهر های دینی سعی دارد تا بخشی از جوانان را به خود جلب کند در حالی که این عرفان در اعتقادات از چالش ها و پارادوکس های متعددی مواجه است از همین رو خبرنگار رسالت گفتگویی را با حجت الاسلام و المسلمین حمزه شریفی دوست مدیر گروه عرفانهای نوظهور نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها و معاون پژوهشی مرکز مطالعات بهداشت معنوی ترتیب داده است که شرح آن در ذیل از مد نظرتان خواهد گذشت.
جناب شریفی دوست به عنوان سئوال اول در باره نحوه شکل گیری عرفان حلقه در ایران توضیح دهید؟
این جریان ابتدا نام خاصی نداشت و بنیانگذار این فرقه گاهی جلساتی را برگزار میکرد ولی به مرور تشکیلاتی را راه انداخت. ولی از
شکلگیری رسمی عرفان کیهانی حدود یک دهه میگذرد که اوج فعالیت این فرقه به چهار، پنج سال گذشته باز میگردد. بنیانگذار آن فردی به نام محمد علی طاهری است که البته افراد دیگری، در ترویج این فرقه از جمله تایید کتابهای وی، نقش داشتند. افرادی چون اسماعیل منصوری لاریجانی در تشریح و تطبیق گفتههای وی با عرفان اسلامی، نقش موثری داشتهاند که متاسفانه ایشان آن مقدار که در ترویج و
شکلگیری این جریان نقش داشت، همان میزان روشنگری نداشته است.
آیا خدا شناسی در عرفان حلقه همان خداشناسی در متون اسلامی است؟
متاسفانه این جریان به خاطر حساسیت مردم به توحید باوری، از همان ابتدا خود را یک جریان خدا محور معرفی کرد، در حالی که خدا باوری با شعار درست نمیشود. مهم تر از شعار، آموزهها و چهارچوب معرفتی یک نظام معرفتی است که خدا باوری یا ضد خدایی بودن آن را اثبات میکند. یکی تناقضات اساسی در باب عرفان حلقه همین مسئله است. آنها از یک طرف شعار خداگرایی سر میدهند و از طرف دیگر آموزههای ایشان و مبانی معرفتی آنها کاملا مادی گرایانه وضد توحیدی است.در عرفان حلقه، آنچه مطرح است، تاکید بر شعور مندی موجودات بهجای تاکید بر خداگرایی است؛ به عبارت دیگر چندان بر خدا تاکید نمیشود و تمامی کارکردهایی که از خدا انتظار می رود، به پدیده ای به نام شعور کیهانی نسبت داده می شود. که این امر همانند ادعای مادیگرایان و دهریون است که ماده را صاحب شعور وبی نیاز از خالق و آنرا ازلی و ابدی معرفی می کردند، چنانچه به این امر در آیه ۲۴ سوره جاثیه اشاره شده است.با بررسی منابع عرفان حلقه، مشخص میشود که هدف و غایت در عرفان حلقه پذیرش شبکه شعور کیهانی است و بحث از خدا کاملا تبعی و طفیلی است؛ به عبارت دیگر آنچه به عنوان غایت برای پیروان عرفان حلقه مشخص میشود، اتصال به حلقه های شعور کیهانی است، نه کسب رضایت خدا. در عرصه نظری هم که اتصال به این شبکه و برخورداری از فواید درمانی این شبکه، ـ به فرض پذیرش ادعای درمانگری ـ قاصر از اثبات خداشناسی عملی است، بنابراین آنچه در عرفان حلقه تحت عنوان خداشناسی عملی ادعا شده فریبی بیش نیست و غیر خدا مورد تاکید قرار میگیرد.بنابراین، مدل خداشناسی عرفان حلقه، برای کسی که خدا باور است، سودی ندارد؛ چون آنچه عرفان حلقه به آن دعوت میکند، باور به خود مختاری ماده و شعورمندی آن و نه ایمان به خداوند است و برای کسی که منکر خداست، نیر سودی ندارد، چرا که وی در باور ضد توحیدی اش جسورتر میکند،
بنیانگذار این فرقه صریحا می گوید که انسان نمی تواند عاشق خدا شود، چرا که از نظر وی راه فهم خدا مسدود است و انسان فقط باید با مخلوقات کار داشته باشد نه با خود خدا. این در حالی است که قرآن کریم در آیه ۱۶۵ سوره بقره صریحا میفرماید: انسانهای با ایمان به طور عمیق عاشق خدایند.
بنابراین خدا در عرفان حلقه نه آن خدایی است که باید در قالب شریعت و دستورات الهی به او رسید؛ بلکه از طریق اتصال به حلقه های عرفان کیهانی باید با او ارتباط گرفت. همین طور خدا در عرفان حلقه خدایی نیست که از کانال رسولانش باید مطالبه او از مخلوقاتش را فهمید، بلکه از طریق مرکزیت عرفان حلقه باید به تکالیف آدمیان پی برد.به طور خلاصه میتوان گفت، خدایی که در عرفان حلقه معرفی میشود آن خدای متعالی که در متون اسلامی و قرآن کریم ذکر شده است، نیست؛ بلکه خدایی است که اولا نمی توان با او ارتباط گرفت. دوم اینکه ارتباط با حلقههای شعور کیهانی برای عارف شدن کافی است و اگر کسی سودای خدا در سر دارد باید به فرادرمانی بپردازد یا اینکه به خدمت مخلوقاتش اکتفا کند. در نتیجه در عرفان حلقه خدا شناسی در پرداختن به مخلوقات متوقف می شود و تعالی معنوی اساسا با خدای متعالی گره نمی خورد.
در فرقه حلقه، دین و مذهب چه جایگاهی دارد؟ واقعا چه میزان به دین و مذهب توجه میشود؟
متاسفانه هر چند مفاهیم مقدسی به نام دین و شریعت و خدا در نوشتهها و گفتههای سران عرفان حلقه ذکر شده است؛ اما این حقایق هیچ کدام در ناحیه باورها و اعتقادات زیربنایی جا نمیگیرد و دستورات دینی و رسالت الهی به کنار گذاشته میشود، که این یکی از تناقضات معرفتشناسانه در عرفان حلقه میباشد. چرا که از یک طرف به وجود دین و شریعت اذعان
میشود و از طرف دیگر تمامی باورها و اعتقادات اساسی در ادیان الهی، جزء رنگ و لعابهای غیر لازم معرفی می شود.در عرفان کیهانی، اعتقادات افراد به دو بخش زیربنا و روبنا تقسیم میشود که زیربنا عبارت است از اعتقاد به شعور کیهانی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی و روبنای فکری نیز شامل دستورالعملهای ادیان و مذاهب و تعاریف و راههای مختلف رسیدن انسان به تعالی است.نکته قابل تامل این است که تمامی آنچه در دین الهی اسلام، به عنوان اساس دینداری و اصول دین معرفی شده است، همگی از نظر سردمداران عرفان حلقه در درجه دوم اهمیت قرار دارند. طرح اعتقادات به زیربنا و روبنا، به دلیل القای این مطلب است که علیرغم عدم تحصیل روبنا، به سلوک معنوی صدمهای وارد نمیشود، چون زیربنا و ریشه تدارک دیده شده است.نکته مهم تر اینکه در عرفان حلقه، به جای زیربناهای اعتقادی و اصول دین، مفهوم «شبکه شعور کیهانی» جعل گردیده است؛ بدین معنا که کسی که به شعور کیهانی ایمان داشته باشد در حقیقت اصول عقیدتی اش کامل است و لو اینکه به معصومین اعتقادی نداشته باشد و اگر کسی به این شبکه شعورمند معتقد نباشد، به دلیل عدم تحصیل زیربنا، به هر چه ولو خدا، باور داشته باشد، سودی به حالش ندارد. بنیانگذار عرفان حلقه، در رابطه انسان با خدا، فقط شبکه شعور کیهانی را به عنوان رابط و واسطه ذکر می کند و نه ولایت اولیای الهی و شریعت الهی.چنانچه رهبر عرفان حلقه تصریح کرده است :«داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقه لازم نیست و تنها شرط لازم، شاهد بودن است».
محمد علی طاهری شیطان را موحد میداند نه کافر. آیا این عقیده اسلامی است؟
بله؛ وی صریحا در یکی از صحبت هایش که الان کلیپش هم در اینترنت موجود است، شیطان را اول موحد عالم و حتی معلم حضرت آدم میداند.این مطلب جزء نکات قابل توجه در فرقه عرفان کیهانی است که با متون اسلامی و خصوصا تعلیمات قرآن نه فقط همخوانی ندارد، بلکه کاملا ناسازگار است و این مطلب مربوط به کتب مقدس یهود و مسیحیت است. در حالی که در قرآن، شیطان به عنوان موجود رجیم و دشمن انسان معرفی شده است که البته و حیلههایش ضعیف است و تسلطی بر انسانهای مومن ندارد، اما در گفتههای طاهری دقیقا خلاف این گفته ها در مورد شیطان به چشم می خورد. وی تمرد شیطان را به عنوان نشانه ایمان وی برمیشمارد، در حالی که خداوند در آیه ۴۴ سوره مریم، عصیان شیطان را گوشزد میکند و صریحا انگشت روی کفر شیطان می گذارد.طاهری بنیانگذار این فرقه حتی ادعا میکند، که تمرد شیطان، ماموریت و نقشه خداوند بوده است و حتی عملِ دیگر ملائک را نکوهش
میکند. در حالی که قرآن کار دیگر ملائک را با تعظیم و تکریم یاد می کند و سرپیچی شیطان را ناشی از تکبر او می داند نه ناشی از ایمان او.از همه اینها بالاتر نقشی که وی به شیطان میدهد و قدرتها و نیروهایی که برای شیطان می شمارد؛ دقیقا همان اعتقاد شیطان پرستان مدرن است. یعنی همان نگرشی که امروزه در فیلم های هالیوودی به تصویر کشیده
می شود و در کتاب مقدس شیطان پرستان توسط آنتوان لاوی به آن تصریح شده است؛ توسط طاهری و هم فکرانش به نام عرفان اسلامی تبلیغ
میشود. شیطانپرستان برای شیطان قدرتهای شگرف و نیروهای بی بدیل قائلند، در حالی که قرآن به ناکارآمدی قدرت های شیطان اشاره می کند و تصریح می کند شیطان کید ضعیفی دارد.متاسفانه، بینشی را که هالیوود نتوانسته در میان جوانان ما جا بیندازد و ابزار هنر نتوانسته به آن جامه عمل بپوشاند، که همان ترویج تلقی شیطان پرستان از موجودی به نام شیطان است، توسط یک فرقه به ظاهر اسلامی الان دارد در کشور ترویج می شود. شیطان در نگاه عرفان حلقه چنان بزرگ است که در عرض خدا ظاهر می شود و نظام عالم را تبدیل به نظام دوقطبی می کند و روشن است این عقیده با مفهوم تضاد در هستی که مورد تایید متون اسلامی و عرفانی است، زمین تا آسمان متفاوت است.
آیا عرفان حلقه آموزه هایش کاملا بومی است یا اینکه از جریانات دیگر هم نقش پذیرفته است؟
مفاهیمی مانند واقعیت وجودی و حقیقت وجودی که در عرفان حلقه آمده است، ارتباطی با مفاهیم وحدت وجود و ظهورات و تجلیات خداوند که در عرفان اسلامی آمده است ندارد؛ بلکه همان مفاهیمی است که در عرفان سرخپوستی تحت عنوان تونال و ناوال مطرح است. آموزه هایی مانند کالبد های مختلف و چاکرا ها همه از یوگا بر گرفته شده اند و یا شعور کیهانی هم در عرفان های شرقی از جمله هندو و آیین یوگا مطرح است و هم ریشه در نظر یونگ دارد. شفاگری روح القدس هم ریشه در کتاب مقدس دارد. نظام دوقطبی که در حلقه تصویر می شود، ریشه در نگاه کابالیستی دارد و اساسا استفاده از قدرتهای شر و اتصال به مبدا شرور برای پیشبرد اهداف دنیوی، همان خمیر مایه معناگرایی در کابالاست. بنابراین عرفان حلقه ملغمهای از دیگرعرفانهاست.
بعضی معتقدند که درمانی که در عرفان حلقه ادعا میشود، همان جنگیری است. آیا شما این گفته را می پذیرید ؟
اولا بخشی از فیلم های که مریدان عرفان حلقه دارند، همان انرژی درمانی است که هیچ ارتباطی با عرفان و معنویت ندارد. اما آنچه تحت عنوان تشعشع دفاعی یا اصطاحاتی از این قبیل ادعا میشود، از نظر ما نمونه ای از تصرف قدرتهای شیطانی است که بهتر است اسم آن را تصرف گذاشت نه درمانگری.
آیا شیطان قدرت درمانگری دارد؟
منظور از قدرت های شیطانی تمام فنون و روشهایی است که از نظر شرعی جواز تحصیل و جواز اِعمال ندارد مانندسحر، جادو، شعبده بازی، استفاده از جن و ارواح. عمل درمان که در عرفان حلقه اجرا می شود، با انرژی درمانی رایج تفاوت دارد. چرا که در انرژی درمانی اولا میزانی از انرژی فرد در قالب تمرکز و عمل اراده و فرمان، به انرژی گیرنده ارسال میشود و هیچ گاه کسی که با انرژی تحت مداوا قرار میگیرد، احساس به هم ریختگی روانی پیدا نمی کند، اما در فرادرمانی عرفان حلقه، بعضی افراد به مرز اختلال و پریشانیروان و هذیانگوییهایی مداوم می رسند، به گونه ای که اطرافیان جنون ایشان را میبینند.بعضی از افرادی که در عرفان حلقه تحت درمان رفته اند، نه فقط به سلامتی دست نیافته اند، بلکه بعد از مدتی دچار امراض دیگر شده و یا باعث ورود اجنه و نیروهای مرموزی به زندگی آنها شده و از نظر روانی آسیب های جدی دیده اند.
ارتباط درمان با عرفان در این جریان چیست؟
طاهری در مصاحبه ها و کتاب هایش گفته که درمان قدم اول در عرفان است؛ چرا که با فرادرمانی انسان با مبدا درمان و شفا مرتبط می شود و به قدرت خدا پی میبرد. مطلب اول این است که اولا درمان صحیح و واقعی در درمانگری عرفان حلقه اتفاق نمی افتد. بعلاوه اگر به هر دلیلی درمان صورت پذیرد، درمان چه ارتباطی با عرفان دارد؟ اگر قرار باشد هر کسی که مریضی را مداوا نمود، باید تمامی پزشکانی که بیمار خود را درمان
میکنند، یک شبکه عرفانی راه بیندازند و تمامی
روانپزشکان و مشاوران که افراد را بهبود می بخشند، از این به بعد با تمسک به همین شعار دستگاه مرید و مریدپروری راه بیندازند. اتفاقا طاهری قدم های بعدی عرفانش را نمی گوید. چون مرحله بعدی اساسا در کار نیست و همه عرفانش همین ارتباط با اجنه و ارواح است. عرفان به معنی راهی است که انسان را به خدا پیوند میدهد ودر آن تجربه وحدت با مبدا هستی اتفاق می افتد و هیچ ارتباط مستقیمی با درمان جسم ندارد.
اشاره داشتید به انحرافات واضح در فرقه حلقه. چرا تاکنون با این جریان برخورد قانونی نشده است؟
متاسفانه یکی از دلایل فعالیت جریانات انحرافی در کشور نبود قانون است. بعضی از این افراد بعد از مدتی ماندن در زندان آزاد می شوند و باز فعالیت خود را آغاز می کنند. اگر قانون واضح و شفافی در اینباره وجود داشت، کار به اینجا نمیرسید که تعداد زیادی از افراد به نام عرفان خود را به عرفان حلقه بسپارند، بعد معلوم شود نه درمان آنها درمان بوده و عرفان آنها هم جن گیری بوده.
اگر کسی در خیابان به دیگری اهانت کند، قانون در مورد آن مشخص است، اما اگر کسی باورها و اعتقادات دینی هزاران نفر را با نام عرفان و معنویت از آنها بگیرد، قانون تکلیف این مورد را روشن نکرده است.
نباید منتظر ماند که انحراف یک جریان، مثل روز برای همه روشن شود و تبعات امنیتی و روانی و اخلاقی به گونه گسترده ای رواج پیدا کند، بعد قوه قضائیه ورود پیدا کند.
راهکار اساسی مواجهه با عرفان های بدلی را چه میدانید؟
اساسی ترین راه عرضه معنویت اسلامی است.یعنی بازتولید آموزههای معنوی در معارف اهل بیت، البته متناسب با نیاز مخاطب.
از طرف دیگر از آنجا که این امر در کوتاه مدت ممکن نیست، نباید نسبت به آسیب زدایی از فضای فرهنگی کشور غفلت کرد. الان متاسفانه بسیاری از متولیان و مجریان فرهنگی اطلاعی از جریان وسیع عرفان های کاذب در کشور ندارند.
لازم است به صورت ضربتی و در قالب
کارگاههای فشرده خواص جامعه از عمق این هجمه که با نام عرفان، نفوذ قابل توجهی داشته است، مطلع شوند. یعنی دستکم برای گروه های خاص مانند مسئولین شهرستان ها و معلمین و جوانان فعال فرهنگی در کانون های مساجد و هیئتها اطلاعرسانی و ایمن سازی صورت گیرد. در قدم بعد در سطح عموم برای خانوادهها اطلاع رسانی مفید و سازنده انجام پذیرد.
با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
من هم سپاسگزارم