بهداشت معنوی؛ در بخش اول سری یادداشتهای «تبیین علل گرایش جوانان به عرفانهای نوظهور» به تعریف مفاهیمی چون معنویت، عرفان، عرفان نوظهور و جوان پرداخته شد. ازآنجاییکه عوامل مؤثر در هر فردی از اجتماع، از دو عامل بیرونی و خارج از محدوده نفسی فرد و عامل درونی تشکیل میشود، لذا در این سری یادداشت سعی شده تا حد امکان این دو عامل تجزیه شود و در دو فصل جداگانه هر یک شامل زیرمجموعههای خود باشند؛ عواملی که از اجتماع و پیرامون افراد آنان را متأثر میکنند، «عوامل برونزا» و عواملی که از شخصیت حقیقی فرد نشئت میگیرند، «عوامل درونزا» نامیده میشوند. در این بخش از سری یادداشتهای «تبیین علل گرایش جوانان به عرفانهای نوظهور» با عنوان «تبیین عوامل محیطی جذب جوانان به عرفانهای نوظهور» به بررسی علل درونزای گرایش به عرفانهای نوظهور میپردازیم.
علل برونزا
۱. عدم شناخت کافی نسبت به اصل دین و معارف والای آن
۱.۱. عدم معرفی دین حقیقی
با تغییرات شگرفی که در بعد از رنسانس و جهان مدرن معاصر اتفاق افتاده عدم معرفی دینهای کهن بهصورت بهروز، باعث گرایش به ادیان نوظهور گشته است تا شاید عطش حقیقتخواهی خود را از جایی دیگر سیراب کنند، حتی اگر این تلاش در مسیر سرابی بیش نباشد و چشمه حیات در پشت لایههایی از غبار پنهان باشد.
از سوی دیگر مراکز فرهنگی و متولیان دینی جامعه ما نتوانستهاند آنگونه که باید ابعاد مختلف و جذاب دین حقیقی را برای نسل جوان تبیین نمایند و در جهت معرفت بخشی و آشنایی هرچه بیشتر جوانان تلاش نمایند و متأسفانه گاه کجسلیقگیها در بیان معارف والای دینی نیز یکی از عوامل گریز جوانان و ترغیب آنان به گرایشهایی میشوند که در ظاهر بیشتر به نیازها و علایق آنان توجه دارد و شوق و اقبال فراوانی برای پذیرفته شدن در جوان ایجاد میکنند.
۱.۲. سختگیری دین
دین ما دینی است که احکام و دستوراتش بر سهل و آسانی گذاشتهشده است و تکالیف آن به نسبت سن، صحت بدن، میزان درآمد، علم به احکام و … متغیر بوده و اجباری برای یکشکل بودن آنها نیست، برای مثال؛ نماز واجب است و مطمئناً وقت زیادی در ۲۴ ساعت از نماز گذار نمیگیرد، اما همین نماز برای پسر ۱۳ ساله واجب نیست، برای کسی که نمیتواند ایستاده بخواند فرمودند نشسته بخواند، اگر بازهم نمیتواند خوابیده بخواند و…، این موارد همه دلیل بر سختگیری نکردن اسلام است که متأسفانه برخی آن را سخت جلوه داده و یا سخت میدانند بیآنکه شناخت درستی از آن داشته باشند.
در دین ما برای رسیدن به مقامات و معنویات، نیازی به روی گرداندن از دنیا و ترک لذات آن نیست، بلکه میتوان در عین اینکه از نعمات مادی خداوند بهرهمند میشوی، به مقامات عرفانی رسید، همانگونه که رسول گرامی اسلام در خطاب به مردم مدینه فرمودند: چرا برخی از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوی خوش و ارتباط با همسرانشان اجتناب میکنند، همانا من خودم هم گوشت میخورم و هم بوی خوش استعمال میکنم و هم با همسرانم ارتباط دارم و هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست؛ اما متأسفانه گاهی بهجای بیان دیدگاههای خالص دین، عدهای چهرهای خشک از دین را به نمایش میگذارند که جوان امروزی به خاطر لطافت طبع خود، حاضر به پذیرش چنین دینی نیست و به همین خاطر بهسوی عرفانهای نوظهور ترغیب میشود؛ این باعث شده است که عرفانهای دروغین بهراحتی با انسان امروز حرف بزنند و ادبیاتشان را به او تحمیل کنند؛ مثلاً ما هیچوقت تأثیرات عرفان را در شاد زیستن بیان نکردیم، به همین دلیل عرفانهای دروغین توانستهاند جای عرفان راستین را در برقراری ارتباط با مردم بگیرند؛ و یا به احادیثی در مورد رسیدن به آرزوها عنایت زیادی نشده است؛ حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «من اخلَصَ بلغ الآمال» کسی که اخلاص بورزد به آرزوهایش میرسد.
۱.۳. عالمان بیعمل
یکی دیگر از جنبههای ایجاد ضعف، عالمان بیعمل هستند که خود به دستورات گفتهشده عمل نمیکنند و این خود باعث بدبین شدن به دین میشود. امروزه از رادیو تلویزیون و جراید گوناگون افرادی مختلف به ترویج اسلام و عرفان میپردازند که اشتباهات این افراد در محیط اجتماع عمداً یا سهواً، مردم را از ایشان و مطالب ارائهشده ایشان دور میسازد.
۱.۴. سختگویی
هر عصرى ویژگیهای، ضرورتها و تقاضاهایى دارد که از دگرگون شدن وضع زمان و پیدا شدن مسائل جدید و مفاهیم تازه در عرصه زندگى سرچشمه میگیرد. همچنین هر عصرى مشکلات و پیچیدگیها و گرفتاریهای مخصوص به خود دارد که آن نیز از دگرگونى اجتماعات و فرهنگها که لازمه تحول زندگى و گذشت زمان است میباشد. وظیفه اصلی مبلغین دین اسلام برگرداندن میراث علمى و فرهنگى اسلام به زبان روز و پیاده کردن همه آن مفاهیم عالى از طریق زبان عصرى در روح و جان و عقل نسل کنونى است.
چه زیبا فرمود آن پیشواى راستین: «آنکس که از وضع زمان خود آگاه است مورد هجوم اشتباهات قرار نمیگیرد» حدیث معروفى که از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس».
۱.۵. عملیاتی نکردن مفاهیم دین در زندگی
اگر اعمال و اذکار دین را بتوان با زندگی امروزی مردم گره زد و دین را در بطن زندگی آنها نشان داد، مطمئناً پذیرش آموزههای دین برای همگان آسان و لذتبخش خواهد شد. همچنین دادن دستوراتی کاربردی در زندگی مردم که مانع دور شدن آنها از خدا و آموزههای دینی شود.
امام صادق علیهالسلام ـ در پاسخ به این سؤال که چرا نماز باآنکه مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان بازمیدارد و باعث زحمت و رنج جسمی آنهاست، واجب گردید ـ فرمود: چون اگر فقط به آمدنِ دین وجود کتاب (قرآن) در میان مردم اکتفا میشد و عاملی نمیبود که یاد و خاطره پیامبر را در میانشان نگه دارد، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار میشدند. آنها نیز برای خود دینی و کتابی داشتند و عدهای را بهسوی آیین خود فراخواندند و در راه آن با آنان جنگیدند، اما با رفتن آنها، دین و آیینشان هم کهنه شد و از بین رفت. خداوند تبارکوتعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد محمد صلیالله علیه وآله و دین او را از یاد نبرند؛ ازاینرو، نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را به زبان آورند و آنان با نماز و یاد خدا سر بندگی فرود آورند تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و درنتیجه یاد و نامش محو شود.
پس با این بیان روشن میشود که یک دلیل مهم در ترغیب جوانان به عرفانهای نوظهور، عدم تبیین درست و معرفت دهی جوانان نسبت به دین حقیقی و عرفانی است که با آن ممزوج است.
۲. حمایت نظامهای مادی
علاوه بر فلسفههای معنویت ستیز، نظامهای برآمده از آن نیز با شکست روبهرو شدند؛ مانند شکست کمونیسم و مارکسیسم که یکی از شاخصههای آن معنویت ستیزی و دینگریزی بود. نهایتاً این نظامها از دهه هشتاد قرن بیستم بهطور رسمی ناکارآمدی و درنتیجه مرگ خود را اعلام کردند. افزون بر این، در کشورهایی که هنوز بهطور رسمی این نظامها حاکمیت دارند، همچون چین و کوبا، دیگر آن مخالفتهای شدید و خشن با دین و معرفت دیده نمیشود، بلکه بهگونهای میکوشند تا نوعی معنویت همسنخ با مادهگرایی را رواج دهند، به همین دلیل با معنویتهای بودائی، هندی، سرخپوستی و معنویت سکولار نهتنها مخالفت نمیکنند که خود به ترویج چنین معرفتهایی دست میزنند. جالب است که فیدل کاسترو، رهبر نظام کمونیستی کوبا، درباره پایان مدت رهبریاش میگوید: تا وقتیکه خدا بخواهد اداره کشور را در دست خواهم داشت، ابتدا خواست و اراده خدا و پس از آن خواست و اراده مردم بالاتر از هر چیزی است.
۳. تبلیغات گسترده گروههای معنویتگرا
گروههای مختلف معنویتگرا در گوشه و کنار جهان و با استفاده از رسانههایی چون ماهواره، اینترنت و… دست به تبلیغ میزنند. مسیحیت، ادیان بودائی و معنوی و گروههای معنویتگرای آفریقایی و آمریکایی و غیره مشغول تبلیغات گسترده هستند و رسانههای نوظهور و بالاتر رفتن سطح سواد مردم و افزایش امکانات ارتباطی امکان بیشتری را برای تبلیغات فراهم کرده است. میدانیم در بیان ادیان رسمی و مشهور، یهودیت شاید تنها دینی باشد که در طول تاریخ هیچ تبلیغی نداشته است؛ چراکه خود را دینی نژادی و مخصوص قوم اسرائیل میداند؛ اما الآن با استفاده از شگردهای تبلیغاتی در معرفی عرفان یهودی که با نام عرفان کابالا یا قبالا نیز خوانده میشود، تلاش میکنند.
ادامه دارد…
لینکهای مرتبط:
تبیین علل گرایش جوانان به عرفانهای نوظهور (۱)
تبیین علل گرایش جوانان به عرفانهای نوظهور (۲)
فنون عملیات روانی معنویتهای نوین