حجت الاسلام سید کاظم طباطبایی، رئیس پژوهشگاه مؤسسه دارالحدیث قم گفت: طب سنتی تعریف مشخصی دارد و به معنی طب کهن اقوام و ملیتهای متفاوت است و گونههای متفاوتی هم دارد مثل طب سنتی چینی، طب سنتی هندی، طب سنتی یونانی که همگی بر طب سنتی ایرانی هم مقدم هستند. علاوه براین ها ما یک پزشکی محلی هم داریم به این معنی که مثلاً طب سنتی مناطق گرمسیر با طب سنتی مناطق سردسیر که باهم فرق دارند. علاوه براین ها ما یک طب فولکوریک هم داریم به این معنی که میان مردم و طی دوران مختلف سینه به سینه منتقل شده است. اتفاقاً یکی از وظایف وزارت بهداشت این است که این طب فولکلوریک که مربوط به مناطق مختلف ایران است را آکادمیک کند. در کنار اینها ما یک طب سنتی عربی هم داریم که مربوط به منطقه شبه جزیره است. مجموعه اینها طب سنتی است که امروز هم به آن به چشم طب مکمل نگاه میشود و این موضوع فقط مربوط به ایران نیست، بلکه در سراسر جهان به عنوان طب مکمل پذیرفته شده است.
طب پیشینه تاریخی ندارد و در دوران معصومین هیچوقت چیزی به عنوان طب اسلامی مطرح نبوده است و کسی هم سراغ ائمه و معصومین برای درمان نمی رفته است
وی افزود: در کنار اینها یکسری ادعا کردند که ما طب اسلامی داریم، ولی این طب پیشینه تاریخی ندارد و در دوران معصومین هیچوقت چیزی به عنوان طب اسلامی مطرح نبوده است و کسی هم سراغ ائمه و معصومین برای درمان نمی رفته است. مواردی بوده که پزشکان نزد ائمه و معصومین میرفتند، ولی برای پرسیدن سوال فقهی خود نزد آنها میرفتند نه سوال پزشکی. خلاصه اینکه ما طبی تحت عنوان طب اسلامی نداریم و این نظام طبی در دوره متأخر پدید آمده است. اخیراً ما گرایشی به رجوع به روایات به عنوان درمان داشتیم نه به عنوان خواص خوراکی و اینها. در ۱۰-۲۰ سال اخیر این رجوع شدت گرفته است که چرایی آن هم جای بحث دارد.
رئیس پژوهشگاه مؤسسه دارالحدیث قم ادامه داد: گاهی روایاتی که ناظر به خواص خوراکیها یا چگونگی پیشگیری از بیماریها باشد داریم. به عنوان مثال در روایات کافی مطرح شده که شخصی نزد امام صادق (ع) میرود و امام از این فرد می پرسد که چرا رنجوری و فرد پاسخ میدهد که فلان بیماری را دارم و حضرت میفرمایند که گوشت را کباب کن و بخور نه گوشت آب پز. نکته مهم در اینجا، این است که در اینجا امام از فرد سوال میکند نه اینکه فرد برای درمان و معاینه نزد امام رفته باشد. توصیه امام (ع) هم به خاطر معرفت و آگاهی که به امور داشتند بوده است نه اینکه طبیب بوده باشند و کسی هم برای پرسیدن سوال طبی نزد امام (ع) نمی رفته است. ممکن است که امام درباره خواص میوهای مثل سیب صحبت کرده باشند، ولی با اینها نمیتوان یک نظام طبی درست کرد.
وی با اشاره به اینکه لازم است مجموعه متونی که داریم را مورد بررسی قرار بدهیم، تأکید کرد: باید با متونی که داریم به صورت یک روش علمی برخورد کنیم و از لحاظ سند و معتبر بودن مورد بررسی قرار بدهیم، مثلاً مدعیان طب اسلامی میگویند ما ۱۰-۱۱ هزار روایت درباره طب اسلامی داریم، منتها نکتهای که وجود دارد این است که بیشتر این روایات در منابعی است که ما اصلاً آنها را نمیشناسیم و فقط حدود هزاروخوره ای از این روایات معتبر و آشناست. ما تعداد اندکی روایات ناظر به خواص خوراکیها داریم ولی نظام طبی که مبتنی بر منطق خاص خودش باشد و بیماری را تشخیص بدهد نداریم. بنابراین وقتی می گوئیم طب اسلامی نداریم به این معنی نیست که روایت طبی معتبر نداریم، بلکه به این معناست که این روایات طبی ناظر به خواص خوراکی هاست نه چیزی بیشتر از این. روایاتی هم که درباره درمان داریم ناظر به تشخیص طبی نیست، مثلاً اگر امام (ع) تجویزی برای دل درد یک نفر داشتند برای همان بیماری خاص بوده وبا توجه به معرفتی که داشتند آن تجویز را میکردند و نمیتوان آن تجویز را سرایت داد.
نکته مهمی که در روایت طب اسلامی وجود دارد بحث تشخیص است؛ در این روایات تشخیص بیماری نداریم، مجموعه اینها بیانگر این است که ما نمیتوانیم نظام طبی استخراج کنیم و به اهل بیت نسبت دهیمطباطبایی اضافه کرد: نکته مهم دیگری که در روایت طب اسلامی وجود دارد بحث تشخیص است. در این روایات تشخیص بیماری نداریم. مجموعه اینها بیانگر این است که ما نمیتوانیم نظام طبی استخراج کنیم و به اهل بیت نسبت دهیم اگرچه ممکن است یکسری روایت داشته باشیم. مدعیان طب اسلامی معتقدند که با روایات طبی نباید مثل یک علم تجربی برخورد کنیم. بنابراین اگر کسی درمان مبتنی برگفته های آنها را انجام داد و نتیجه نگرفت باید به حساب مشیت الهی و تقدیر گذاشته شود و این گروه هیچگونه مسئولیتی را به عهده نمیگیرند. همچنین آنها معتقدند که این روایات طبی برای کسانی است که اعتقاد مذهبی دارند. لذا نظرات اینها قابل صحت سنجی نیست و نمیتوان آنها را راستی آزمایی کرد.
این پژوهشگر با تأکید براینکه اصطلاح طب اسلامی در ۲۰ سال اخیر مطرح شده است، گفت: ما «روایات طبی» داریم، ولی «طب اسلامی» نداریم. کاری که مدعیان طب اسلامی انجام میدهند نسبت ناروایی به اهل بیت است که خیلی هم جسارت و جرأت میخواهد.
وی در پایان اظهار داشت: ما به یکسری پژوهشگر احتیاج داریم که این تجویزها را تجربه و آزمایش کند. خیلی از توصیههایی که این افراد میکنند براساس کتاب «طب الائمه» نوشته دو برادر نیشابوری است که هیچ سند و مدرک معتبری ندارد، مبنی براینکه این تجویزها مربوط به امام است، اما وقتی این تجویزها تجربه شود موضوع فرق میکند، مثلاً الان تعدادی از جوانان تحصیلکرده و علاقمند به این حوزه اخیراً چنین کار تجربی کردند و داروی امام کاظم (ع) که برای ایمن سازی بدن بود را به تعدادی از زائران اربعین که به تصادفی انتخاب کرده بودند دادند تا تأثیر آن را مشاهده کنند و بعد مشخص شد که این دارو توانسته بدن افراد را تاحدی نسبت به کسانی که دارو را مصرف نکرده بودند ایمن کند. حال اگر متولی این امر، وزارت بهداشت شود موضوع خیلی متفاوت میشود. براین اساس ما نمیتوانیم صد در صد بگوئیم که این دارو منتسب به امام کاظم (ع) است، ولی دلیلی هم برای انکارش نداریم.

