زمانی که انسان مدرن تفکرمادیگرایانه را در پیش گرفت و در نتیجه خدا از زندگی او کنار رفت و خود او محور همه امور قرار گرفت، با مشکلات زیادی مواجه شد که یکی از این مشکلات عدم پاسخگویی مدرنیته به نیازهای واقعی معنوی انسان بود. از همین رو برای پاسخگویی به این نیاز انسان به راه هایی متوسل شد که خود برآمده از مبانی الحادی و اومانیستی بود اما این خاصیت را داشت و دارد که انسان مدرن را تا مدتی به خود سرگرم کند و به عنوان پاسخی برای معناگرایی او در نظر گرفته شود.
یکی از همین سرگرمی ها که در سالهای اخیر به آن دامن زده شد مساله شیفتینگ یا تغییرو جابجایی واقعیت است. در دنیای امروز که همه چیز قرار است براساس میل انسان باشد، سبک زندگی معنوی و مادی او هم از این امر مستثنی نیست. لذا در بحث شیفتینگ، فرد خود انتخاب می کند که چگونه و با چه فردی و در چه مکانی زندگی کند. وقتی که خدا از زندگی انسان حذف شد و یا به آن توجه نشد، اوهام و خیالات جای واقعیت را می گیرند و انسان عوض آنکه به دنبال حقیقتی متعالی و متناسب با وجود خود حرکت کند، به سوی اموری خیالی و اوهام که آن هم برپایه امیال خود اوست قدم برمی دارد. چقدر تفاوت است بین یک زندگی تخیلی و دلبخواهی و یک زندگی حقیقی براساس عقلانیت برای دست یابی به حقایق متعالی و الهی ؟
در مسأله شیفتینگ فرد به دنبال خلق واقعیت دلبخواه خود است به گونه ایی که جهانی براساس امیال خود می سازد و یا به دنبال ورود به دنیاهای خیالی است که برآمده از داستان ها و انیمه های خاص مثل دنیای هری پاتر و … می باشد.
در مرحله اول بای به این نکته توجه کرد که شیفتینگ هیچگونه تاییدیه علمی و روانشناختی ندارد و تا به امروز هیچگونه دلیل قانع کنندهای که نشان دهد جسم یا روح انسان به جهان موازی منتقل شده است ارایه نشده است.
در مرحله دوم باید به این نکته توجه نمود که افرادی که درگیر این پدیده می شوند، با مشکلات روحی و روانی زیادی مواجه هستند. برخی از این مشکلات عبارتند از: اختلال در واقعیت سنجی، فقدان هویت و فرار از واقعیت و … .
از مشکلات اساسی شیفتینگ برای این دسته از افراد این است که به علت به کارگیری عمیق و زیاد قوه خیال، این قوه در این افراد به شدت تقویت می شود و همین امر باعث می شود که در امور عقلانی و روزمره خود با مشکلات زیادی مواجه شوند و در عین حال راه نفوذ شیاطین را به وجود خود باز کنند زیرا راه نفوذ شیطان همین قوه خیال انسان است. برهمین اساس بسیاری از این افراد در حالت انتقال و یا بعد از انتقال با موجودات مختلفی روبرو می شوند که طبق قوانین آنها نباید با آنها تعامل و برخوردی داشت. به عنوان مثال میگویند اگر با انسان بلند قدی که صورتش صاف بود مواجه شدی هیچگونه ارتباطی با او نداشته باشد و از او عبور کن. لذا این برنامه می تواند آسیب های جدی برای افراد داشته باشد.
به عنوان کلام آخر به این مطلب اشاره می شود که مراقب باشیم این تکنیک ها و ترفندها باعث نشود از ارزش های اصیل انسانی جدا شویم و سرمایه های وجودی خود را به سادگی تلف کنیم.
علی سنجابی شیرازی

