وقتی «شفای درون» بهانهای برای عادیسازی انحراف میشود؛ گفتوگوی پرحاشیه حسین اورا با علی ضیا، پرده از چهره تازهای از معنویتهای نوظهور برمیدارد که در ظاهر از خودشناسی و رشد فردی سخن میگویند، اما در عمل، با ترویج مصرف روانگردانها، الکل و نفی اخلاق دینی، مرز میان آگاهی و انحطاط را از میان میبرند. این گزارش، نگاهی تحلیلی دارد به پشتپرده این گفتمان فریبنده که «معنویت» را به ابزاری برای ترویج انحراف و نسبیگرایی بدل کرده است.
در یک لایو مجازی گسترده، حسین اورا، از چهرههای فعال در حوزه معنویتهای نوظهور، با شعار «شفای درون» به تبلیغ فلسفه شخصی خود پرداخت. او در گفتوگو با علی ضیا، با عادیسازی مصرف روانگردانها تحت عنوان «مدیتیشنهای هوشمند»، ترویج الکل بهعنوان بخشی از «سبک زندگی آزاد» در گذشته خود، و تقلیل همه مشکلات پیچیده اجتماعی به «بدفکری» فردی، الگویی از معنویتگرایی کاذب را به نمایش گذاشت که نهتنها درمانگر نیست، بلکه با ترویج انحراف و بیبندوباری، بنیانهای اخلاقی جامعه را نشانه میگیرد.
تبلیغ معنویت انحرافی در پوشش خودیاری
گفتمان حسین اورا نمونهای از معنویتهای نوظهوری است که با استفاده از اصطلاحات به ظاهر علمی و عرفانی، در پی تضعیف باورهای اصیل دینی و اخلاقی هستند. این جریانها با شعار «کشف حقیقت درون»، انسان را از اتکا به حکمت الهی و اخلاق دینی بینیاز کرده و او را به سمت خودمحوری مطلق و نسبیگرایی اخلاقی سوق میدهند.
عادیسازی مصرف مواد مخدر و روانگردانها
حسین اورا با زیر سؤال بردن مفهوم علمی «مواد مخدر» و قیاس نادرست روانگردانها با کافئین، بهصورت سیستماتیک در حال عادیسازی مصرف این مواد است. او با سخن گفتن از «مصرف مفید» قارچهای سایکدلیک و توصیف اثرات «شگفتانگیز» آنها، بدون هشدار درباره عواقب ویرانگر اعتیاد و روانپریشی، عملاً به ترویج مصرف این مواد در میان جوانان سرگشته معنوی میپردازد.
توجیه و عادینمایی مصرف الکل
اگرچه او از ترک الکل سخن میگوید، اما با بیان خاطراتی از مصرف گذشته و حضور در «تولد رفیق» و نوشیدن الکل، و نیز تعریف دورهای از زندگی که «هر شب مشروب میخورده»، این ماده مخدر را در لفافه «تجربه شخصی» عادی نشان میدهد. چنین رویکردی دقیقاً مطابق با الگوی معنویتهای کاذبی است که برای تخریب هنجارهای جامعه، ابتدا به عادینمایی گناه میپردازند.
تضعیف نهادهای علمی و درمانی
او با رد صریح روانکاوی و روانشناسی آکادمیک و توصیه به «خوددرمانی»، بیاعتمادی به نظامهای علمی را ترویج میکند. این رفتار سبب میشود افراد نیازمند به کمک حرفهای، بهجای مراجعه به متخصصان، در دام راهحلهای انحرافی و خطرناک گرفتار شوند.
گفتوگوی ضیا و اورا را باید فراتر از یک مصاحبه ساده دانست؛ جلوهای از یک «تهاجم فرهنگی سازمانیافته» است که در پوشش رشد فردی و خودشناسی، به دنبال نفوذ فکری و اخلاقی در جامعه است. جریانهای معنویت کاذب نوظهور با شعارهای فریبنده «رشد فردی» و «کشف درون»، در حال اجرای نقشهای هستند برای به انحراف کشاندن نسل جوان و دور کردن آنان از ارزشهای اصیل. هسته مرکزی این گفتمان، «انسانمحوری» بهجای «خدامحوری» و «لذتگرایی» بهجای «مسئولیتگرایی» است. حسین اورا در این گفتوگو، با ترویج مستقیم و غیرمستقیم مصرف مواد مخدر و تقدسزدایی از آنها، و نیز تقلیل دین و اخلاق به «نوع نگاه»، در حال کاشت بذر فساد و بیبندوباری در جامعه است. چنین برنامههایی که در ظاهر «دوستانه» و «آموزشی» به نظر میرسند، در واقع ابزاری برای نفوذ نرم و تزریق سموم فرهنگیاند؛ روندی که مقابله هوشمندانه و تحلیلی با آن، امروز ضرورتی انکارناپذیر است.

