سفر کوروش شهرام گودرزی؛ از استکبار ستیزی تا پیاده‌روی نمادین

باستان گرایی، کوروش شهرام گودرزی

شهرام گودرزی، مجسمه ساز ۵۱ ساله تهرانی، این روزها در کانون توجهات قرار گرفته است. او با پای پیاده، مسافتی ۱۲۰۰ کیلومتری را از کلاردشت مازندران تا پاسارگاد فارس را در حال پیمودن است تا به زعم خود، یاد و نام کوروش هخامنشی و «اصول اخلاقی» او را گرامی بدارد. جواد شیری، مستندساز و بلاگر گردشگری با گرایشات باستانگرایانه، او را در این سفر همراهی می‌کند. این پیاده‌روی که از ۴ شهریور (روز ادعای تولد کوروش) آغاز شد، قرار است تا ۷ آبان (روز بزرگداشت کوروش) ادامه یابد و در حال حاضر، این دو در اصفهان به سر می‌برند.

سفر کوروش شهرام گودرزی؛ از استکبار ستیزی تا پیاده‌روی نمادین

گودرزی هدف از این سفر را «انتشار اصول اخلاقی کوروش» عنوان کرده، اما اظهارات متناقض او در ویدئوهای قبل از سفر، ابهامات زیادی را ایجاد می‌کند. او در یک ویدئو، به احتمال برخورد و حتی کشته شدنش در این مسیر اشاره می‌کند و خود را نماینده شهدای وطن، از آریوبرزن و یعقوب لیث گرفته تا شهید فهمیده و صیاد شیرازی، معرفی می‌کند. این در حالی است که گودرزی، ساخت مجسمه ۶ متری و ۱۲ تنی کوروش، در گذشته و در گفتگو با محمد نوری‌زاد، از عدم زانو زدن در برابر «جمهوری اسلامی» سخن گفته و مدعی شده بود که «کوروش بزرگ دارد می‌آید» و «خائنین به این ملت از این مشت جان سالم به در نخواهند برد». این تناقض در مواضع، سوالاتی را در مورد میزان واقعی این سفر می‌سازد.
فعالیت‌های هنری گودرزی نیز همگی در جهت باستان‌گرایی و تجلیل از نمادهای ایران باستان است. مجسمه عظیم کوروش در کارگاه او در کلاردشت، با عنوان «باغ هنر: موزه تاریخ تمدن امپراطوری ایران»، گواه این مدعاست. او پیش از این نیز مجسمه‌هایی مانند «نبرد رستم با اژدهای دوسر» و «عدالت» را با نمادهای ایرانی و دعاهای منسوب به داریوش اول ساخته است. حتی ساختن مجسمه حضرت مسیح (ع) به قرائت تحریف شده مسیحی نیز در کارنامه هنری او دیده می‌شود.جواد شیری، همراهی با گرایشات خاص:
جواد شیری، بلاگر همراه گودرزی، همچنین از فعالان گردشگری با گرایشات باستانگرایانه و به آموزه های معنویت نوظهور است.
«سفرکوروش»؛ عشقی به تاریخ یا پروژه های سیاسی؟
در نگاه اول، این سفر می‌تواند حرکتی عاشقانه و نمادین برای گرامیداشت کوروش به نظر برسد. اما با توجه به گزارش مواضع گودرزی، همراهی یک بلاگر با گرایشات خاص و بازخوردهای اولیه در فضای مجازی، به نظر می‌رسد فعالیت پنهانی در پشت این پیاده‌روی ۱۲۰۰ کیلومتری وجود دارد. استقبال‌های مردمی در طول مسیر و بازنشر ویدیوهایی مانند سجده بر گودرزی در صفحات باستانگرا و سلطنت‌طلب، این احتمال را می‌دهد که این سفر، پروژه‌های فراتر از ادعاهای شاعران گودرزی باشد.
برخی از صفحات سلطنت‌طلب، این سفر را با هدف ورود گودرزی به پاسارگاد در روز ۷ آبان (روز بزرگداشت کوروش) پیوند داده‌اند، که می‌تواند به معنای جستجو برای ایجاد یک تجمع و موج اجتماعی در آن روز باشد.
بازی دو سر برد و نقش قدرت‌های خارجی:
نکته حائز در این میان، کلیپ‌های منتشر شده از گودرزی است که در آنها ادعا می‌کنند «انگلیس به دنبال تجزیه ایران است» و «آمریکا هم ظالم و قدرت‌طلب است». این مواضع، در کنار گرایشات باستانگرایانه و شبه‌ملی‌گرایانه او، پیچیدگی بیشتر به این پازل می‌بخشد. آیا این هم می‌گوید، تلاشی برای نمایش استقلال و میهن‌پرستی است، یا صرفاً پوششی برای پنهان‌سازی‌های مخفیانه است که ممکن است قدرت‌های خارجی نیز داشته باشند؟
به نظر می‌رسد دست‌هایی در پشت پرده، به دنبال یک «بازی دو سر برد» از این سفر هستند. سناریوی اول این است که در صورت مقابله امنیتی با این حرکت، خط خبری «استاندارد دوگانه جمهوری اسلامی در برخورد با ملی‌گرایی» دنبال شود. حتی احتمال حمله پیش‌بینی شده به گودرزی نیز محتمل به نظر می‌رسد، تا با عنوان«شهید» از او، این پروژه را توسعه یابد.
سناریوی دوم، در ایام نزدیک به ۷ آبان و با حمایت رسانه‌ای، ایجاد موج روانی و چالش برای جمهوری اسلامی و احیای دو قطبی کاذب «امت – ملت» است. این خط خبری، توسط برخی از روشنفکران اصلاح‌طلب مطرح شده است. اعلام فراخوان مردمی برای استقبال از گودرزی در پاسارگاد، می‌تواند به منظور نمایش پشتوانه مردمی از این حرکت باشد. خطوط رسانه‌های همسو با این دوگانه، حتی به مقایسه «پیاده‌روی اربعین» و «پیاده‌روی برای کوروش» نیز پرداخته‌اند.
تقلید اجتماعی و اسطوره سازی جمعی:
با تکیه بر نظریات روانشناختی مانند «تقلید اجتماعی» و «اسطوره‌سازی جمعی»، گاهی یک رفتار ساده و حتی بی‌هدف، می‌تواند به یک معضل برای نظام حکمرانی تبدیل شود. جایی که افراد به‌جای اندیشیدن، صرفاً دنباله‌رو می‌شوند و به چیزی که هیچ هدفی ندارد، معنایی می‌بخشند. رفتار گودرزی و نوع زندگی با او در طول مسیر، می‌توان به همین شکل معنای پیدا کند و مانند یک گلوله برف، بزرگ و بزرگ‌تر شود.

سفر گودرزی بیش از یک پیاده‌روی نمادین، می‌تواند تلاش برای ایجاد یک هدف اجتماعی باشد. اظهارات استکبار ستیزی گودرزی در مورد انگلیس و آمریکا، قابل تقدیر است، اما این مواضع در کنار مواضع باستان‌گرایانه او، به پیچیدگی این پروژه می‌افزاید. رصد دقیق این حرکت و واکنش‌ها به آن، برای تشخیص این پروژه و جلوگیری از تبدیل شدن آن به یک چالش، جدی به نظر می‌رسد. مسئولان و افراد دغدغه مند با جلسات گفتگو و تشکر از مواضع استکبارستیزانه وی، می تواند این جریان را تبدیل به فرصتی کند که علاقه منداند به این مباحث به همبستگی ملی و وفاق روی آورده و قدرت و سرمایه اجتماعی تقویت شود. نباید اجازه داد دشمنان و خناسان، توده هایی از مردم را به سمت مواضع باستاگرایی و ملی گرایی افراطی کشانده و در مقابل وفاق ملی حاضر قرار دهند. رمز پیشرفت و قدرت ایران در همبستگی و استکبار ستیزی ایرانیان دارد، که در این جریان این نکته مثبت دیده می شود و نیاز به راهبری و حمایت دارد.

سفر کوروش شهرام گودرزی؛ از استکبار ستیزی تا پیاده‌روی نمادین

در گفت وگوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با این هنرمند که در تاریخ ۸خرداد ۴۰۲ در سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی منتشر شد چنین آمده است:
« _شنیدم پیشنهادی از جانب یکی از کشورهای غربی برای اقامت و فعالیت در زمینه مجسمه سازی در آن کشور داشته‌اید؟
بله. آن کشور انگلستان است.
گفتم دست از سر ملت ما بردارید. این خرابه‌ای که در آن زندگی می‌کنم شرف دارد به کاخی که می‌خواهید مرا به آنجا ببرید. ما همین جا می‌مانیم و برای ملتمان عزت نفس می‌آوریمپاسختان چه بود؟
آنها پیشنهاد کردند در دانشگاه‌هایشان تدریس کنم و برای آنها مجسمه بسازم. من به بانویی که از طرف آنها آمده بود گفتم برو به آنها بگو بوی گندم مال من، هر چی می کارم مال من.
گفتم دست از سر ملت ما بردارید. این جایی که در آن زندگی می‌کنم شرف دارد به کاخی که می‌خواهید مرا به آنجا ببرید. ما همین جا می‌مانیم و برای ملتمان عزت نفس می‌آوریم.
گفتم اینجا سرزمین حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی است نه سرزمین وطن فروشان. اینجا سرزمین تجزیه طلب‌ها نیست.
انگلیسی‌ها عادت به تجزیه کردن کشورها دارند
_چرا یک مرتبه بحث تجزیه طلبان را پیش کشیدید؟
آخر انگلیسی‌ها عادت به تجزیه کردن دارند. هر جا وارد می شوند پشت پایشان تجزیه کشورهاست. آنها وارد هند شدند و پاکستان و بنگلادش را از این سرزمین جدا کردند. پا به ایران گذاشتند افغانستان و سپس بحرین را از ما جدا کردند. هنوز یکی دو ماه از خروج آنها از هنگ کنگ نگذشته بود که هنگ کنگ ادعای تجزیه طلبی کرد.
این جرثومه پیر استعمار از قرن ۱۵ تا اواسط قرن ۱۹، بزرگترین تاجر برده در دنیا بود و اکثر برده‌هایش را هم از ملل آفریقای غربی از جمله کنیا و تانزانیا یا از سرزمین هندوستان می‌برد. بریتانیا هیچ وقت از برده داری خودش شرمنده نیست و الان فقط روش‌های خود را عوض کرده است.
در جریان پاییز سال گذشته، شما دیدید که سه رسانه از لندن به نام های ایران اینترنشنال، من و تو و بی بی سی فارسی، میکروفون‌هایشان لب و دهان تجزیه طلبان بود، از کوموله دموکرات‌ها گرفته تا مریم رجوی
بریتانیا فهمیده است باید ابتدا انسان‌ها را تبدیل به برده کند تا بتواند منابعشان را مفت غارت و خودشان را نیز تبدیل به کنیز و برده کند.
در جریان پاییز سال گذشته، شما دیدید که سه رسانه از لندن به نام های ایران اینترنشنال، من و تو و بی بی سی فارسی، میکروفون‌هایشان لب و دهان تجزیه طلبان بود، از کوموله دموکرات‌ها گرفته تا مریم رجوی.
اینها می‌خواهند سوار بر چنین موقعیت‌هایی شوند و کشورها را تجزیه کنند و منابعشان را به غارت برند.
انگلیس ها اگر الان هم سنگ حقوق بشر را به سینه می‌زنند به خاطر همین مساله است. ولی ما یک چیز را به آنها یاد خواهیم داد. این ها یاد گرفته‌اند که ما بگوییم بوی گندم مال من، هر چه که دارم مال تو، اما دیگر آن دوران تمام شد هموطن، ما به آنها می‌گوییم بوی گندم مال من، هر چه می کارم مال من.»(۱)
پی نوشت:
1. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، تیتر خبر: دست رد مجسمه ساز ایرانی به پیشنهاد انگلیسی‌ها، ۸خرداد ۱۴۰۲، کد خبر: ۸۵۱۱۹۶۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *