مقدمه: رونمایی از یک نقشه راه استعماری
اخیراً، روزنامه صهیونیستی «تایمز آف اسرائیل» در مقالهای با عنوان فریبنده «طلوع وحدت: چشماندازی برای یک ایران و اسرائیل آزاد»، نقشه راه خود برای آینده ایران را ترسیم کرد. این مقاله که در ظاهر یک تحلیل تاریخی و خوشبینانه به نظر میرسد، در واقع یک مانیفست سیاسی و نمونهای کامل از پروپاگاندای مدرن است؛ پروژهای که در آن، تاریخ تحریف میشود، از اپوزیسیون وابسته به رژیم چهرهای مقدس ساخته میشود، مقاومت مورد هجمه قرار میگیرد و یک آینده استعماری به عنوان «آزادی» به ملت ایران فروخته میشود.
۱. جعل تاریخ و تطهیر چهره یک دیکتاتوری
نخستین و کلیدیترین تکنیک این مقاله، جعل و بازنویسی تاریخ است. نویسنده با حسرتی نمایشی، دوران پهلوی را «نمونه درخشان همکاری عملگرایانه» و «عصر دوستی» مینامد. این یک تطهیر چهره خطرناک از یک دیکتاتوری وابسته است.
• واقعیت پنهان: روابط پهلوی و رژیم صهیونیستی، نه یک «دوستی»، که یک اتحاد استراتژیک و امنیتی در چارچوب «دکترین پیرامونی» بنگوریون بود؛ اتحادی میان دو رژیم غیرعرب و وابسته به غرب علیه دشمن مشترکشان یعنی ناسیونالیسم عربی. این مقاله به عمد، نقش ساواک، سرکوب مخالفان و ماهیت دیکتاتوری رژیم پهلوی را نادیده میگیرد تا از آن یک «عصر طلایی» دروغین بسازد.
• سرقت کوروش: خطرناکترین بخش این جعل تاریخی، مصادره نام «کوروش» برای پروژهای به نام «پیمان کوروش» است. این یک دزدی آشکار از هویت ملی ایران برای مشروعیتبخشی به یک اتحاد نامشروع با یک رژیم اشغالگر است.
۲. تقدیس اپوزیسیون وابسته؛ پهلوی همانند «کوروش زمان»!
پس از ساختن گذشتهای دروغین، مقاله به سراغ ترسیم آینده میرود و رضا پهلوی را به عنوان «رهبری شجاع» و ناجی ایران معرفی میکند. سفر او به فلسطین اشغالی، نه یک پیمان سیاسی، که یک «نقطه عطف تاریخی» و یادآور «روح کوروش بزرگ» توصیف میشود!
این یک عملیات «شخصیتسازی» کاملاً حسابشده است. در این روایت، یک چهره اپوزیسیون که هیچ پایگاه مردمی در داخل ایران ندارد، به عنوان نماینده «مردم ایران» معرفی شده و سفر او برای گدایی حمایت از یک رژیم سفاک خارجی، به عنوان یک اقدام «میهنپرستانه» جلوه داده میشود.
۳. فروش یک آینده استعماری در لباس «آزادی» و «پیشرفت»
خطرناکترین بخش این پروژه، فروش یک آینده کاملاً وابسته به عنوان «آزادی» است. مقاله با هیجان از آیندهای میگوید که در آن:
• «کارآفرینان ایرانی در مراکز فناوری تلآویو نوآوری میکنند».
• «تکنولوژی آبیاری اسرائیل، کشاورزی ایران را احیا میکند».
• «پیمانهای دفاعی و امنیتی» میان دو کشور برقرار میشود.
این چشمانداز، نه چشمانداز یک ایران آزاد، که نقشه راه تبدیل ایران به یک دولت دستنشانده و تحتالحمایه است؛ کشوری که امنیت، اقتصاد و حتی منابع آب آن، به یک رژیم خارجی گره خورده است. در حقیقت یک پروژه استعماری نوین است که در آن، به جای اشغال نظامی، از طریق وابستگی تکنولوژیک و امنیتی، حاکمیت یک ملت سلب میشود.
۴. انسانیتزدایی از مقاومت؛ حذف کامل ملت فلسطین از معادله
شاید خطرناکترین و در عین حال افشاگرانهترین تکنیک این مقاله، حذف کامل ملت فلسطین از معادله صلح باشد. در این روایت، تنها دو بازیگر در صحنه حضور دارند: «ملت کهن ایران» و «ملت کهن اسرائیل».
• حماس و حزبالله نه به عنوان جنبشهای مقاومت با ریشههای مردمی و دلایل سیاسی، بلکه صرفاً به عنوان «گروههای نیابتی» و ابزارهای بیاراده در دست جمهوری اسلامی معرفی میشوند. این یک انسانیتزدایی کامل است که دلایل واقعی مقاومت (اشغال، آپارتاید و جنایات روزمره) را به طور کامل نادیده میگیرد.
• ملت فلسطین در این مقاله وجود خارجی ندارد. آنها نه ملتی با تاریخ، فرهنگ و حق تعیین سرنوشت، که یک موضوع حاشیهای و یک مانع در مسیر «صلح» میان دو «ملت کهن» هستند.
در واقع پاکسازی تاریخی در دستورکار این لابی صهیونیستی است. با حذف کامل فلسطینیان از روایت، جنایات ۷۵ ساله رژیم جنایتکار صهیونیستی نیز به طور خودکار از تاریخ پاک میشود و «صلح» به یک معامله ساده میان دو دولت تبدیل میگردد؛ صلحی که بر روی ویرانههای حقوق یک ملت دیگر بنا خواهد شد.
کلام آخر:
مقاله «تایمز آف اسرائیل»، یک تحلیل بیطرف نیست؛ بلکه یک سند سیاسی و یک بیانیه رسمی است که نقشه راه لابی صهیونیستی و اپوزیسیون وابسته به این رژیم را برای آینده ایران ترسیم میکند. این یک پروژه خطرناک است که در آن، تاریخ به ابزار، اپوزیسیون به مهره، مقاومت به تروریسم، و استقلال ملی به قربانی تبدیل میشود تا در نهایت، یک ایران ضعیف و وابسته، امنیت یک رژیم اشغالگر را تضمین کند. این «طلوع وحدت»، در واقع غروب کامل عدالت برای ملت فلسطین و استقلال برای ملت ایران است.