متاسفانه در دنیای امروز، عده ای به اصرار درصدد هستند تا اموری چون جادو، طلسم، چشم زخم و اموری از این دست را به طور کلی انکار کنند و درمقابل گروهی نیز، همهی مشکلات زندگی را به جادو نسبت میدهند، درحالی که هر دو عقیده اشتباه است؛ جادو، چشم زخم و مانند آن، واقعیاتی است که وجود دارد و اسلام نیز وجود آن را تایید میکند، اما این نکته را باید در نظر داشت که همه مشکلات را با جادو نباید توجیه کرد.
به گزارش بهداشت معنوی، به همین مناسبت، کانال تلگرامی منسوب به حجه الاسلام فاطمی نیا، محتوایی را درباره حقیقت جادو و طلسم منتشر کرده است.
متن پست:
آیا سِحر و جادو واقعیت دارد؟
استاد فاطمی نیا:
سحر به معنای خاص خودش یک علم است و حقیقتی است که وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد.
خوشبختانه اسلام با سحر مبارزه کرد و قسمت اعظم آن ازبین رفت.
اگر کسی واقعا سحر شده باشد، باید به متخصص رجوع کند.
منظور از متخصص ، این رمّال ها و فالگیرها و دعا نویس ها نیست.
اینها غالبا شیّاد و مکّار و دروغ گو هستند، اصلا به اینها اعتماد نکنید
اگر متخصص پیدا نشد، میتوان با صدقه
دادن، خواندن قرآن و دعاهای مفاتیح، زیارت جامعه کبیره ، حدیث کساء ، سحر را از بین برد.
بعضی تا کوچکترین مشکلی پیش آید میگویند سحر و جادو شده ایم!
خرابی از خودشان است اما نسبتش میدهند به سحر!
اگر در زندگی مشکل داشتی ، اول ذهنت به سحر نرود، اول ذهنت به خودت برود!
زن یا مردی که در خانه اخلاقش بد باشد، اثرش از سحر بدتر است!
حسد از سحر بدتر است!
سخن چینی از سحر بدتر است!
به جای نسبت دادن هرچیزی به سحر، انسان خودش را اصلاح کند ، مشکلاتش برطرف میشود.
امروز مردم دچار خرافات هستند ، میگویند به من گفته اند تو موکل داری ! همزادت فلان کار را میکند! و…
اکثر اینها دروغ و توهمات است!
طرف بداخلاق است و همسرش از او بدش می آید ، به جای اینکه محاسبه النفس کند که چه کاری انجام داده ام که اینطور شده است و اخلاقش را اصلاح کند ، سریع نزد دعانویس میرود!
عزیزمن بداخلاقی از سحر و جادو بدتر است.
عجیب است که انسان به جای اینکه درفکر اصلاح نفس خود باشد ، دائما دنبال خرافات است.
فقه چه می گوید؟
شایان ذکر است، از منظر فقه اسلامی، یادگیری و آموختن علم جادو و طلسم ممنوع است تا جایی که برای برخی ساحران حد شرعی معین شده است اما این نکته نیز باید در نظرگرفته شود که در این مسئله تفکیک صورت گرفته است، به این معنا که انگیزهی فرد یاد گیرنده نقش اساسی بر حرمت یا عدم حرمت آموختن این علم در اسلام دارد.