بهداشت معنوی؛ امروزه برخی افراد و جریانهای معنویتگرای نوظهور، مخاطبان خود را با آموزشهایی دربارۀ سابلیمینال جذب پول، سابلیمینال توسعۀ فردی، سابلیمینال زیبایی، سابلیمینال ذهنی و تحصیلی، سابلیمینال لاغری سرگرم میکنند و از این طریق درآمدهای زیادی دارند.
مفهوم «سابلیمینال» (Subliminal Stimuli) به محرکهای صوتیای گفته میشود که با فرکانس کمتر از ۲۰ وجود دارند و بهصورت معمول قابلشنیدن نیستند. برای فهم دقیقتر این مفهوم و نیز مباحث مرتبط به آن نیاز به بیان مطالبی است که در ادامه خواهد آمد.
ما انسانها برای شنیدن اصوات و دیدن اشیا با محدودیتهایی مواجهیم و در هر دو حوزه توان درک محدودی داریم. برای مثال، بسامد شنیداری ما، بین ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز است. امواج صوتی با فرکانس کمتر از ۲۰ و بیشتر از ۲۰۰۰۰ هرتز برای ما قابلشنیدن نیستند. محدودیتهایی دیداری ما نیز اینگونه است که طولموج طیف مرئی برای ما میان ۳۸۰ تا ۷۴۰ نانومتر و بسامد آنها بین ۴۳۰ تا ۷۷۰ تراهرتز است. بنابراین بخش زیادی از طیف الکترومغناطیسی برای ما قابلدیدن نیست.
این اعداد محدودۀ قلمرو ادراکات سمعی و بصری ما را نشان میدهد و امواجی که خارج از این محدوده باشند، محرک زیرآستانهای یا فراآستانهای هستند؛ یعنی در آستانۀ ادراکات ما نمیگنجند.
مفهوم ادراک زیرآستانهای از این جهت موردتوجه قرار گرفته است که ادعا میشود اندیشه، احساسات و رفتار ما از محرکهای زیرآستانهای اثر میپذیرند. اگرچه شخص نسبت به این محرکها آگاهی ندارد، ولی مغز و افکار ما از آنها متأثر میشوند. در صنعت تبلیغات و آگهیسازی ادعا شده است که محرکهای زیرآستانهای خریداران را تحریک میکند تا ناآگاهانه کالای موردنظر را بخرند. این ادعا جنجالهای گستردهای را دربارۀ سلطۀ شرکتهای سرمایهداری بر آزادی ارادۀ شهروندان برانگیخت.
تبلیغاتِ مربوط به محرکهای زیرآستانهای به دو شکل به کار گرفته میشوند: یکم، دیداری؛ به این صورت که عکسهای موردنظر را در فریمهای فیلم پنهان میکنند. این تصاویر زودتر از دریافت بیننده از جلو چشمش عبور میکنند، یا اینکه بهصورت نهانی در نگارهای گنجانده شدهاند. ادعا میشود اینگونه تصاویر در ناخودآگاه بیننده تأثیر میگذارند. دوم، شنیداری؛ بهصورت برگردان صدا (Reversing) که قبلاً ضبط شده و با بلندایی آرام تر از آستانه شنوایی بهصورت معکوس پخش میشود. در مورد این پیامها و اصوات نیز ادعا میشود در ناخودآگاه شنونده تأثیر میگذارند.
همانطور که بیان شد، به امواج صوتیای که با فرکانس کمتر از ۲۰ وجود دارد، محرک سابلیمینال گفته میشود. دو روش اصلی برای نوع شنیداری پیامهای سابلیمینال عبارتاند از: پیامهای پنهان که بهصورت نجوا تولید میشوند؛ و پیامهای ساکت یا سایلنت که در این موارد هیچ صدایی پخش نشده و تنها تغییر فرکانس هدف پیام را القا میکند.
دکتر «ای.و. اسکریپچر» (Edward Wheeler Scripture) مدیر آزمایشگاه بخش روانشناسی دانشگاه ییل، در سال ۱۸۹۷ کتابی با نام روانشناسی نوین (The New Psychology) منتشر کرد که در آن برای نخستین بار به تشریح بنیادی پیامهای زیرآستانهای پرداخت. ازآنپس در مورد توانمندی پدیدۀ ادراک زیرآستانهای، ادعاهای بسیاری شنیده شد که شاید شناختهشدهترین آنها در سال ۱۹۵۷ از سوی «جیمز ویکاری» (James McDonald Vicary) مطرح گردید. او مدعی شد که در طول یک دورۀ ششهفتهای، به ۴۵۶۹۹ مشتری در سینمایی واقع در فورت لی نیوجرسی، در میان فیلم “پیکنیک” دو پیام تبلیغاتی نشان داده شده بود: «گرسنهاید؟ پاپکُرن بخورید» و «کوکاکولا بنوشید». به گفتۀ او در هر ۵ ثانیه یکبار، به مدت سههزارم ثانیه این پیامها نمایش داده شده بودند. زمان آن پیامها چنان کوتاه بودند که هرگز تماشاگران فیلم، آن عکسها را نمیدیدند، اما ویکاری ادعا کرد که در طول این دورۀ ۶ هفتهای، با همۀ آنکه مشتریان از پیامها ناآگاه بودند، فروش پاپکُرن، ۵۷٫۸ درصد و فروش کوکاکولا، ۱۸٫۱ درصد افزایش یافت.
اصطلاح «آگهی زیرآستانهای» را برای نخستینبار ویکاری به کار برد و آنگاه شرکت تبلیغاتی «فرافکنی زیرآستانهای» را بر اساس آزمایشهای ادعاشده بنیان نهاد. او هرگز شرح تفصیلی از بررسیهایش منتشر نکرد و هیچ گواه روشنی برای پشتیبانی ادعاهایش ارائه نداد. سرانجام در سال ۱۹۶۲، او اقرار نمود که پژوهش نخست، ساختگی بوده و چیزی جز بستری به جهت بازاریابی نبوده است.
در همان سال ویکاری آزمایشی را در تلویزیون کانادا ترتیب داد که در آن، پیام «هماکنون تلفن بزنید» را صدها بار بهصورت سریع از نظر بینندگان میگذراند که البته هیچ نتیجۀ قابلتوجهی را در افزودن تلفنهای زدهشده، دربر نداشت.
ادعاهای دیگر در مورد تأثیر شگفتآور ادراک زیرآستانهای در سال ۱۹۷۳ توسط «ویلسون برایان کی» (Wilson Bryan Key) در کتابهایش، ازجمله «اغوای زیرآستانهای» و «بهرهکشی جنسی رسانهها» مطرح شد. کی در آن کتب ادعا نموده بود که برای اغوای مصرفکنندگان، گاهی از نمادها یا واژههای جنسی زیرآستانه استفاده میشود. به باور او، واژههای جاسازیشده ناآگاهانه درک شده و باعث فراخوانی برانگیختگی جنسی میشوند و فراورده را برای خریداران جذابتر مینمایند. اگرچه ادعاهای کی بسیار شناختهشده هستند، ولی هیچ مدرک مستقلی در پشتیبانی تأثیر چنین استفادههایی یا حتی وجود داشتن آنها، وجود ندارد.
با وجود بیاثر بودن تبلیغات سابلیمینال، به علت گسترش نگرانیهای عمومی در سال ۱۹۵۸، تبلیغات زیرآستانهای در بریتانیا، استرالیا و شبکههای رادیو-تلویزیونی آمریکا ممنوع شد. همین نگرانیها کافی بود تا انجمن صنفی ارتباطات ایالاتمتحده (افسیسی) در سال ۱۹۷۴ بیانیهای صادر نماید؛ با این محور اصلی که، تبلیغات زیرآستانهای ضد منافع عمومی جامعه بوده و مقصد آن فریب مردم است. همزمان در پژوهشی که توسط سازمان ملل صورت گرفت، چنین نتیجهگیری شد که «مفاهیم فرهنگی ناشی از تلقینات فکری زیرآستانهای، تهدیداتی عمده برای حقوق بشر در سراسر جهان محسوب میشوند».
اعتقاد به قدرت دریافت محرکهای زیرآستانهای و بهتبع آن، دگرگونسازی اندیشه و کردار مردم با این ابزار، دستاویزی برای بسیاری از شرکتها برای ساخت آگهیهایی شده است؛ گرچه تاکنون هیچ شاهدی در تأیید کارساز بودن گوش فرادهی یا دیدن پیاپی این پیامها، پیدا نشده است. شواهد نشان میدهد که افراد باید به ادراک محرک آگاه باشند، پیش از اینکه حرکتی را پدید آورده یا واکنشهای همیشگیشان به این محرکها را تغییر دهند. بنابراین ادراک زیرآستانهای نمیتواند یک انسان را به سمت مشخصی سوق دهد یا عمیقاً در بهبود عملکرد یک فرد مؤثر باشد.
با وجود عدم اثبات علمی این پدیده، در فضای ترویج معنویت در جامعه، عدهای چنین وانمود میکنند که اثر سابلیمنال امری اثبات شده است و آن را میتوان بهعنوان نشانهای بر قدرت درونی انسان، بلکه نشانۀ خدای درون دانست؛ قدرتی که با نیروی آن میتوانیم هر تغییری را ایجاد کنیم و کائنات را تحت تأثیر قرار دهیم.
لینکهای مرتبط:
انرژی درمانی و ارتباط غیرواقعی آن با اثر تلقین
شکرگزاری و استفاده ابزاری از آن در معنویتهای نوین