گزارش تازه خبرگزاری لبنانی «This is Beirut» با هدف نمایش جامعه یهودیان ایران بهعنوان «گروگان جمهوری اسلامی»، در واقع بخشی از یک عملیات جنگ شناختی علیه ایران است؛ رسانهای که با تحریف واقعیتها و برجسته کردن مواضع ضدصهیونیستی یهودیان، تلاش میکند فشار بینالمللی بر کشور را توجیه کرده و مشروعیت سیاستهای خصمانه غرب را علیه جمهوری اسلامی تقویت کند.
خبرگزاری لبنانی «This is Beirut»، یک رسانه غرب زده لبنانی و بازوی انگلیسیزبان روزنامه النهار که رویکرد ایران ستیزی و ضد جبهه مقاومت دارد، به تازگی در گزارشی مدعی وضعیت «شکننده» جامعه یهودیان ایران شده است. این گزارش با ترسیم تصویری تحریف شده از یک جامعه به رسمیت شناخته شده، مدعی است که یهودیان ایران مجبورند برای بقا، موضعی سختگیرانه علیه صهیونیسم اتخاذ کنند.
یهودیان ایران؛ ابزاری در جنگ شناختی
گزارش «This is Beirut» در ظاهر یک قطعه ژورنالیستی توصیفی و بیطرف به نظر میرسد، اما در حقیقت، حاوی یک عملیات روانی پیچیده است که در آن از وضعیت پویای جامعه یهودیان ایران به عنوان ابزاری برای مشروعیتزدایی از جمهوری اسلامی در نزد مخاطبانش استفاده میشود. میتوان این عملیات روانی را در سه لایه کلیدی تحلیل کرد:
۱. ساختن روایت «جامعه گروگان»
ابتدایی ترین گزاره این گزارش به مخاطب، ساختن روایتی است که در آن، جامعه یهودیان ایران به عنوان یک «جامعه گروگان» به تصویر کشیده میشود؛ جامعهای که از نظر فیزیکی آزاد است، اما از نظر ایدئولوژیک و سیاسی به اسارت گرفته شده است. این رسانه با استناد به بیانیههای ضد صهیونیستی انجمنهای یهودی پس از درگیریهای نظامی و همچنین اظهارات حاخام اعظم ایران در تمایز میان یهودیت و صهیونیسم، به طور ضمنی این پیام را القا میکند که تمام این مواضع، از سر ترس و برای بقا اتخاذ شده و فاقد اصالت است. اوج این استراتژی در این جمله نهفته است: «مشخص نیست که یهودیان ایران واقعاً در مورد اسرائیل چه فکری میکنند.» این جمله، تمام اظهارات علنی جامعه یهودیان ایران را بیاعتبار کرده و آنها را به قربانیان بیصدایی تقلیل میدهد که تنها رسانههایی مانند خودشان میتوانند صدای واقعی آنها باشند!
۲. ترسیم یک تاریخ سیاه و سفید: «عصر طلایی» پهلوی در برابر «گسست» جمهوری اسلامی
در ادامه، این گزارش یک دوگانه ساده و فریبنده میان دوران پهلوی و جمهوری اسلامی ایجاد میکند: دوران پهلوی به عنوان «عصر طلایی» با ۱۰۰ هزار یهودی و روابط دوستانه با رژیم غاصب صهیونیستی، و دوران جمهوری اسلامی به عنوان یک «گسست بیسابقه» که «نابودی اسرائیل در DNA آن نهفته است». این روایت مهندسیشده، با حذف عامدانه تمام پیچیدگیهای تاریخی (از جمله آزارهای مقطعی یهودیان در دوران پیش از انقلاب و ماهیت کاملاً سیاسی اتحاد پهلوی و رژیم منحوس صهیونی)، به دنبال القای این پیام است که جمهوری اسلامی یک پدیده بیگانه و غیرتاریخی است که یک «دوستی طبیعی» را نابود کرده است.
۳. هدف این گزارش سخیف: توجیه فشار بر ایران مقتدر با ابزار «حقوق بشر»
این گزارش برای مخاطب ایرانی یا لبنانی نوشته نشده است؛ بلکه برای مخاطب غربی (سیاستگذاران، افکار عمومی و رسانهها) طراحی شده است. با ترسیم تصویری از یک اقلیت مذهبی تحت فشار که مجبور به انکار هویت خود است، این گزارش به طور غیرمستقیم خوراک لازم برای توجیه سیاستهای شکست خورده فشار حداکثری و انزوای بینالمللی علیه ایران اسلامی را فراهم میکند. در این چارچوب، جامعه یهودیان ایران از یک جامعه پویا و تاریخی، به یک «مورد مطالعاتی» برای اثبات نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی و مشروعیتبخشی به سیاستهای خصمانه علیه آن تبدیل میشود.
کلام آخر
گزارش «This is Beirut» یک دغدغه انساندوستانه برای یهودیان ایران نیست؛ بلکه یک بیانیه سیاسی است که در آن، سرنوشت و هویت یک جامعه باستانی به ابزاری در یک جنگ شناختی بزرگتر تقلیل داده میشود. این رسانه غرب گدا با «نگرانی» برای یهودیان ایران، در حقیقت در حال شلیک به جمهوری اسلامی است.

