راهکاری برای جنگ از کانادا: حمایت فرهنگی یا فرصت تجاری؟

معنویت بدون دین، یوگا، سوء استفاده مالی در بحران ها

 

مقدمه:
در شرایطی که نگرانی از جنگ و ناامنی، فکر و روان جامعه را درگیر کرده، پیام‌های حمایت عاطفی از سوی چهره‌های سرشناس، در نگاه اول امیدوارکننده است. آقای مسعود مهدوی‌پور، از پیشکسوتان یوگا، در پست تلگرامی اخیر خود، از یک “هدیه فرهنگی” و تخفیف ۲۵ درصدی برای دوره‌های آموزشی خود به دلیل شرایط جنگی خبر داده‌اند. اما بیایید این راهکار پیشنهادی را با دقت بیشتری ارزیابی کنیم.

محور اول: پیشنهاد راهکار از فاصله‌ای دور
اولین نکته قابل تأمل، محل زندگی فردی است که این راهکار را ارائه می‌دهد. پیشنهاد “مدیریت استرس در زمان جنگ” از کشور امن و آرامی مانند کانادا، تصویری غیرواقعی و دور از شرایط موجود ایجاد می‌کند. آیا درک واقعی اضطراب ناشی از تهدید و ناامنی، از هزاران کیلومتر فاصله و در یک محیط باثبات امکان‌پذیر است؟

اینجاست که این اقدام، بیش از آنکه “حمایت عاطفی” باشد، به “نسخه‌پیچی فرهنگی در زمان جنگ از کانادا” شباهت پیدا می‌کند؛ یک راه حل آماده که بدون در نظر گرفتن شرایط حقیقی زندگی مردم، برایشان تجویز می‌شود. همدلی واقعی نیازمند درک عمیق رنج است، نه ارائه راهکارهای مدیریتی از یک جایگاه امن و برخوردار.

محور دوم: تفاوت “هدیه فرهنگی” با تخفیف تجاری
لازم است به معنای واژه‌ها پایبند باشیم. “هدیه” چیزی است که بدون انتظار جبران یا پرداخت هزینه، بخشیده می‌شود. زمانی که یک خدمات در ازای دریافت ۷۵٪ هزینه ارائه می‌گردد، نام آن “تخفیف” است. استفاده از عبارت زیبای “هدیه فرهنگی” برای یک پیشنهاد تجاری، تلاشی است برای پنهان کردن هدف بازاریابی در یک موقعیت بحرانی.

این رویکرد، اضطراب و نگرانی عمومی را به فرصتی برای فروش تبدیل می‌کند. حتی اگر نیت خیر باشد، نتیجه عملی آن، استفاده تجاری از یک بحران انسانی است. حمایت واقعی در چنین وضعیتی، ارائه محتوای مفید و رایگان برای همگان است، نه تخفیف بر دوره‌هایی که همچنان مستلزم پرداخت هزینه هستند.

پیشنهاد خواندنی  پیش‌بینی طالع‌نگارانه درباره تجاوز اخیر به ایران: سقوط نتانیاهو و آغاز دوره پاکسازی انرژی‌ها

محور سوم: آیا “عدم خشونت” راهکار مناسبی برای جنگ است؟
نکته تأمل‌برانگیز دیگر، وجود دوره “آهیمسا” یا “عدم خشونت” در فهرست دوره‌های پیشنهادی برای “زمان جنگ” است. آهیمسا به ظاهر یک اصل اخلاقی ارزشمند برای رفتار فردی است. اما تجویز آن برای مردمی که با تهدید خارجی و خشونت سازمان‌یافته روبرو هستند، چه پیامی دارد؟

آیا این پیشنهاد به شکل غیرمستقیم به مخاطب نمی‌گوید که در برابر تهاجم، باید سیاست “عدم خشونت” را در پیش بگیرد؟ این، ساده‌سازی خطرناک یک مسئله پیچیده سیاسی و امنیتی است و آن را به یک انتخاب فردی کاهش می‌دهد. چنین نگاهی نه تنها به مدیریت استرس کمکی نمی‌کند، بلکه می‌تواند به سرزنش قربانی و ترویج بی‌تفاوتی در برابر بی‌عدالتی منجر شود. اینجاست که معنای حقیقی”آهیمسا” به معنای “ظلم پذیری” در مقابل شرارت های رژیم صهیونیستی معنادار می شود…

محور چهارم: کوچک کردن ابعاد یک بحران بزرگ
در نهایت، این رویکرد یک بحران بزرگ ملی و حیاتی را به یک “مشکل استرس فردی” محدود می‌کند که گویا با چند تمرین تنفس و مراقبه قابل “مدیریت” است. جنگ و ناامنی تنها استرس روانی نیستند؛ آن‌ها واقعیتی حقیقی و ملموس هستند که به راه‌حل‌های واقعی، آگاهی سیاسی و اقدامات موثر نیاز دارند.

این نوع نگاه‌ها با شخصی کردن مشکلات عمومی، افراد را از توجه به ریشه‌های اصلی بحران‌ها بازمی‌دارند و این تصور را ایجاد می‌کنند که با تغییر درون خود، می‌توانند واقعیت‌های تلخ دنیای بیرون را نادیده بگیرند!

نتیجه‌گیری:
حمایت از مردم در شرایط دشوار، کاری قابل تحسین است، به شرطی که صادقانه، متناسب با شرایط و به دور از اهداف تجاری باشد. راهکاری که از کانادا برای اضطراب جنگ ارائه می‌شود و در پوشش “هدیه فرهنگی” اما با دریافت هزینه فروخته می‌شود، بیش از آنکه مرهمی بر زخم‌ها باشد، آن‌ها را نادیده می‌گیرد. معنویت اصیل، انسان را به درک عمیق‌تر واقعیت و مسئولیت‌پذیری دعوت می‌کند، نه فرار از آن در قالبی از آرامش فردی و خریداری‌شده!

پیشنهاد خواندنی  مرحله «سامادهی» چیست؟

نویسنده: محمدحسین موسی زاده/ پژوهشگر معنویت های نوپدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *