ذهن‌آگاهی؛ درمان معجزه‌آسا یا منبع پنهان آسیب‌های روانی؟

معنویت بدون دین

به گزارش وبسایت sciencealert (لینک مطلب: https://www.sciencealert.com/meditation-and-mindfulness-have-a-dark-side-we-dont-often-talk-about)، ذهن‌آگاهی یا مایندفولنس که ریشه در مدیتیشن بودایی دارد، امروزه به‌عنوان روشی ساده و رایگان برای کاهش استرس و بهبود سلامت روان معرفی می‌شود. این شیوه بر تمرکز و آگاهی از لحظه حال استوار است، اما شواهد تاریخی نشان می‌دهند که چنین تمرین‌هایی از دیرباز می‌توانسته‌اند پیامدهای منفی به همراه داشته باشند. برای نمونه، در متنی کهن به نام Dharmatrāta Meditation Scripture به تجربه‌هایی همچون اضطراب، افسردگی و حتی روان‌پریشی پس از مدیتیشن اشاره شده است.

در سال‌های اخیر نیز تحقیقات علمی گسترده‌ای در این زمینه صورت گرفته و نشان داده است که اثرات منفی مدیتیشن چندان هم نادر نیست. برای مثال، پژوهشی در آمریکا در سال ۲۰۲۲ روی ۹۵۳ فرد نشان داد که بیش از ۱۰ درصد آنها دچار عوارض منفی پایدار شده‌اند که حداقل یک ماه طول کشیده است. همچنین مرور ۴۰ سال پژوهش علمی حاکی از آن است که شایع‌ترین پیامدها اضطراب و افسردگی بوده و در کنار آنها علائمی چون توهم، تجربه‌های شبه‌روان‌پریشی، گسستگی روانی و ترس شدید نیز دیده می‌شود.

این عوارض محدود به افراد با پیشینه مشکلات روانی نیستند، بلکه حتی کسانی که تجربه محدودی از مدیتیشن داشته‌اند هم می‌توانند گرفتار مشکلات بلندمدت شوند. روانشناسانی همچون «آرنولد لازاروس» نیز از دهه ۱۹۷۰ هشدار داده بودند که استفاده بی‌رویه از مدیتیشن می‌تواند منجر به افسردگی یا حتی اختلالات روانی شدید شود. با این حال، در بیشتر منابع آموزشی و کلاس‌های مدیتیشن به این خطرات اشاره نمی‌شود و مربیان اغلب تنها بر جنبه‌های مثبت آن تأکید دارند.

در همین حال، ذهن‌آگاهی در غرب به صنعتی بزرگ و سودآور تبدیل شده است. رونالد پرسر در کتاب McMindfulness این روند را «معنویت سرمایه‌دارانه» نامیده و یادآور شده که مدیتیشن بیش از آنکه ابزاری معنوی باشد، به کالایی تجاری بدل شده است. این در حالی است که حتی بنیان‌گذاران اصلی این جنبش، همچون جان کابات-زین، اعتراف کرده‌اند که بخش بزرگی از پژوهش‌های مرتبط با فواید مدیتیشن از کیفیت لازم برخوردار نیست.

با وجود تبلیغات رسانه‌ای گسترده درباره مزایای ذهن‌آگاهی، برخی از بزرگ‌ترین مطالعات نتایج ناامیدکننده‌ای داشته‌اند. به‌عنوان نمونه، گران‌ترین پژوهش تاریخ مدیتیشن که بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ روی بیش از ۸,۰۰۰ کودک در بریتانیا انجام شد، نشان داد که این شیوه تأثیر مثبتی بر سلامت روانی کودکان ندارد و حتی ممکن است وضعیت کسانی را که در معرض خطر مشکلات روانی بودند بدتر کرده باشد. این تضاد میان تبلیغات مثبت و یافته‌های علمی، پرسش‌های اخلاقی مهمی را در زمینه ترویج بی‌قید و شرط مدیتیشن برانگیخته است.

مسئله اساسی اینجاست که آیا آموزش و فروش برنامه‌های ذهن‌آگاهی بدون هشدار نسبت به پیامدهای منفی آن اخلاقی است یا خیر. بسیاری از مربیان نه تنها از خطرات احتمالی آگاهی ندارند بلکه حتی مشکلات شاگردان خود را نادیده می‌گیرند و آنان را به ادامه تمرین توصیه می‌کنند. از آنجا که تحقیقات درباره شیوه‌های ایمن مدیتیشن هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، دستورالعمل‌های مشخصی در دسترس نیست. بنابراین ضروری است که پیش از به‌کارگیری مدیتیشن به‌عنوان ابزاری درمانی یا رفاهی، آگاهی عمومی از خطرات و پیامدهای احتمالی آن افزایش یابد تا افراد بتوانند با شناخت کامل‌تری به سراغ این تمرین بروند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *