تغییر سبک دینداری از حالتی که مبتنی بر وحی و تعبد است به حالتی که مبتنی بر خواسته های نفسانی و دیدگاه شخصی است، در جامعهشناسی دین و آسیبشناسی معنویتهای نوپدید (New Age Spirituality) تحت عنوان «کالایی شدن دین»، «دینداری گزینشی» و «عرفانهای سکولار» شناخته میشود.
این مسأله را می توان درچند محور اصلی بسط داد تا ابعاد این آسیب بیشتر روشن شود:
۱. جابجایی محوریت از «خدا» به «انسان» (اومانیسم معنوی)
در ادیان توحیدی و به ویژه اسلام ناب که بر پایه قرآن و عترت استوار است، محور عالم «الله» یعنی توحید است. هدف دین، «عبودیت» و تسلیم شدن در برابر حقیقت مطلق است. اما در معنویتهای نوظهور غربی و حتی معنویت های بومی شده مبتنی بر این تفکر، محور «انسان» و «لذتبری روحی» اوست. در این تفکر، دین یا معنویت دیگر راهی برای اصلاح نفس و انجام تکالیف الهی نیست، بلکه ابزاری است برای کاهش استرس، رسیدن به آرامش روانی و موفقیت در زندگی مادی. به عبارتی، خدا به خدمت انسان در میآید تا او احساس بهتری داشته باشد (خدای خدمتگزار).
۲. شریعتگریزی و حذف “تکلیف“
ادیان توحیدی مخصوصا دین مبین اسلام دارای چارچوب مشخص فقهی و اخلاقی (شریعت) است که از وحی سرچشمه گرفته است. اما تفکرات باطنیگرای افراطی و نوظهور، شریعت را پوسته و ظاهری بیارزش معرفی میکنند.
- آسیب: آنها با شعار “دل باید پاک باشد” یا “باید به باطن شریعت توجه کرد”، مناسک جمعی، احکام حلال و حرام و انضباط دینی را حذف میکنند. این امر باعث میشود دینداری به یک سری احساسات رمانتیک و شخصی تقلیل یابد که هیچ هزینهای برای فرد ندارد و هیچ تغییری در سبک زندگی غلط او ایجاد نمیکند.
۳. دینداری گزینشی (Cafeteria Religion)
در این مدل از تغییر شکل دینداری، فرد مانند مشتری یک رستوران سلفسرویس، بخشهایی از دین را که دوست دارد برمیدارد و بخشهای سخت را رها میکند.
مثال: ممکن است فردی از اسلام فقط “مهربانی” یا جنبه عاشقانه عرفانی را برگزیند، اما “جهاد”، “امر به معروف”، “حجاب” یا “نماز” را که نیازمند تلاش و مبارزه با نفس است، کنار بگذارد. این امر یک دین کاریکاتوری میسازد که دیگر اسلام نیست، بلکه معجونی دستساز است.
۴. خصوصیسازی دین
تفکر غربی به شدت تلاش دارد دین را از عرصه اجتماع به پستوی خانهها براند. معنویتهای نوظهور دقیقاً در همین پازل بازی میکنند. آنها معنویتی را ترویج میکنند که کاملاً فردی است و کاری به سیاست، عدالت اجتماعی، ظلمستیزی و اصلاح جامعه ندارد. این در حالی است که اسلامِ صحیح برآمده از آموزه های اهل بیت (علیهم السلام)، دینی کاملاً اجتماعی- سیاسی است که رستگاری فرد را با مسئولیتپذیری در قبال جامعه گره زده است.
۵. تحریف مفاهیم قدسی
در این فرآیند، واژگان مقدس باقی میمانند اما محتوایشان تغییر میکند.
- واژه «توبه» که به معنای بازگشت به سوی خدا و اصلاح خطاهاست، در روانشناسیهای زرد معنوی به «بخشیدن خود و رها کردن احساس گناه» (بدون جبران مافات) تغییر میکند.
- واژه «توکل» که به معنای تکیه بر قدرت خداست، به «قانون جذب» و تکیه بر نیروی ذهن تغییر ماهیت میدهد.
جمعبندی:
در نهایت می توان اینطور گفت که خطر اصلی این جریانها برای جوامع اسلامی، «استحاله محتوایی» است. یعنی نام اسلام و ظاهر برخی نمادها باقی میماند، اما روح آن که تعبد، تسلیم در برابر وحی است، گرفته شده و جای آن را یک معنویت سیال، سلیقهای و انسانمحور میگیرد که نه تنها انسان را به خدا نمیرساند، بلکه او را در «خودپرستی» غرق میکند.
علی سنجابی شیرازی

