درگیری بیسابقه میان دو جریان پرنفوذ معنویتهای نوظهور ایران، از یک اختلاف شخصی عبور کرده و به میدان افشاگری، تهدید، اتهامهای اخلاقی و جنگ رسانهای تمامعیار رسیده است. نزاع میان محمدعلی طاهری، رهبر «عرفان کیهانی حلقه»، و کمال الماسی جاف، مدعی «بنیاد فرزندان اک»، نهتنها پرده از شکافهای عمیق درون این جریانها برمیدارد، بلکه سازوکارهای پنهان قدرت، پول و فریب را در پشت نقاب «معنویت» آشکار میکند. این گزارش نشان میدهد چرا این دعوا، صرفاً یک جنجال نیست؛ بلکه نشانهای از فروپاشی اخلاقی یک بازار معنوی پرسود است.
درگیری آشکار و بیسابقه میان دو جریان مهم معنویتهای نوظهور ایران، یعنی «عرفان کیهانی حلقه» به رهبری محمدعلی طاهری و «بنیاد فرزندان اک» (بنیاد بنی) تحت هدایت کمال الماسی جاف، به مرحله جدیدی از افشاگریهای متقابل، اتهام زنیهای سنگین و هتاکیهای گسترده رسیده است. این نزاع که حول محور اتهام «سرقت علمی و ادبی» و «سوءاستفاده از منابع مالی پیروان» میچرخد، پرده از عمق اختلافات و روشهای غیراخلاقی رهبران این فرقهها برداشته است.
آتشبازی رسانهای میان دو فرقه پرطرفدار معنویتهای نوظهور، فضای مجازی فارسی را به عرصهای از جنگ روانی تبدیل کرده است. از یک سو، کمال الماسی جاف، مدعی رهبری «بنیاد فرزندان اک»، با انتشار ویدئوها و اسنادی، محمدعلی طاهری را به «دزدی سیستماتیک» از منابع مکتب «اکنکار» متهم میکند. وی در ویدئوهایی که مملو از فحش و هتاکی است، طاهری را «جنگیر»، «دزد» و «شارلاتان» خوانده و ادعا میکند «تو از ۲۷ یا ۲۸ سال است که منابع ما را دزدیدی و برای خودت عرفان حلقه زدی». الماسی با استناد به سندی از کتاب «حکمت دوم» متعلق به اوایل دهه ۷۰، مدعی شده که طاهری واژه کلیدی «غیرارگانیک» را از ترجمههای هوشنگ اهرپور (مترجم متون اکنکار) ربوده و به نام خود ثبت کرده است. او همچنین از تهدید و ارعاب هوادارانش در کانادا توسط افرادی وابسته به طاهری خبر داده و اعلام کرده که شکایتی را به پلیس این کشور تسلیم کرده است.
الماسی در بیانیهای ۱۱ بندی با لحنی تهدیدآمیز، طاهری را به «جرم دستبرد به اعتقادات» متهم کرده و هشدار داده «با اسناد قدیم و جدید، مکتبت را به زیر خواهم کشید… کم کم صدای شکستن استخوانهای مکتبت را خواهی شنید». او ادعا میکند هزاران شاکی از آسیبدیدگان عرفان حلقه گرد خواهد آورد.
در طرف مقابل، شبکههای وابسته به محمدعلی طاهری، با انتشار متنی مفصل، کمال الماسی جاف را «اراذل و اوباش در ردای رهبر معنوی»، «دیوانه» و «بازیگر سناریوی عوامل امنیتی» توصیف کردهاند. آنها ویدئوهای وی را «مشاهدات غیراخلاقی ممنوع برای زیر ۱۸ سال» خوانده و اتهام سرقت ادبی را رد کردهاند. دفاعیات طاهری بر تأسیس مکتبش در سال ۱۳۵۷، نوآوری ذاتی مفاهیمی مانند «موجودات غیرارگانیک» و تفاوتهای بنیادین با اکنکار (مانند رد تناسخ) استوار است. طاهری در پاسخ مستقیم، الماسی را «لات شیاد» خوانده و ادعا کرده است که «آقای جاف قصد دارند از آموزههای عرفان حلقه استفاده کنند… و با دست پیش انداختن وانمود کنند که این بنده بودم که از اکنکار سرقت کردهام».
واکنشهای داخلی و افشاگریهای درونگروهی نیز به این آتش دامن زده است. برخی از طرفداران طاهری، الماسی جاف را فردی «معلومالحال» با «اتهامات کودکآزاری و کلاهبرداری» معرفی کردهاند. در مقابل، منابع نزدیک به منتقدان طاهری نیز از «تهدید، ارعاب و اخراج شاگردان سابق» توسط حلقه طاهری سخن گفته و آن را مصداق «جرم سازمانیافته» دانستهاند. جالبتر آنکه اکیستهای قدیمی (پیروان اکنکار) نیز الماسی جاف را به دلیل «جدایی از معبد اصلی اک و ایجاد انشعاب برای اهداف مالی» مورد حمله قرار دادهاند.
این نزاع پرحاشیه، در حقیقت آیینه تمامنمای فروپاشی اخلاقی و معرفتی جریانهایی است که سالها با نقاب «معنویت» و «کشف حقیقت» به جذب پیروان مشغول بودند. هنگامی که دو «استاد» و «رهبر معنوی»، یکدیگر را با عناوینی چون «دزد»، «جنگیر»، «اراذل» و «لات شیاد» خطاب میکنند، عملاً تمام ادعاهای والای معنوی خود را پیش چشمان هواداران به ابزاری برای تخریب شخصیت تقلیل میدهند. این جنگ، سه لایه اساسی را آشکار میسازد: نخست، لایه اقتصادی و انگیزههای مالی؛ اتهام سرقت ادبی و رقابت بر سر «مالکیت معنوی» مفاهیم، نشان میدهد محور نزاع، بازار پرسود آموزشهای انحرافی و حفظ انحصار بر جیب پیروان است.
دوم، لایه قدرت و مشروعیتسازی؛ هر یک از دو طرف میکوشد با بیاعتبار کردن دیگری، خود را تنها «منجی» و «منبع حقیقی» معرفی کند.
سوم، لایه روششناسی فریب؛ استفاده از فحاشی، تهدید، نشر اسناد دستچین شده و ایجاد ترس، نشان میدهد ابزار کار این جریانها نه خردورزی، که روانشناسی سیاه و جنگ رسانهای است.
این درگیری، هشداری عینی است که نشان میدهد پشت پرده عرفانهای نوظهور، چه جهان پر از کینه، رقابت ناسالم و مادیگریزی نهفته است.

